سلامانه: اما از مهمترین جنبههای منفی به خواب رفتن در حیوانات، این است که حیوان در هنگام خواب، توانایی رودررویی با رخدادهای پیرامون خود را از دست میدهد. اما مغز انسان به طور طبیعی به این نیاز پاسخگو بوده. در دهه ۱۹۵۰، شماری از پژوهشگران با قرار دادن صفحههای کوچک انتقالدهنده الکتریسیته ( الکترود) روی سر و صورت و عضلات بدن، توانستند فعالیتهای الکتریکی مغز و عضلات بدن را هنگام خواب ثبت کنند. ثبت این فعالیتها نشان داد هنگامی که چشمانمان را میبندیم ، اما هنوز به خواب نرفتهایم، مغز ما امواج الکتریکی با فرکانس در حدود ۱۰ هرتز را تولید میکند (امواج آلفا)، هنگامی که به خواب میرویم بهتدریج فرکانس امواج مغزی آهستهتر شده و ابتدا به ۴-۷ هرتز (امواج تتا) و سپس به ۱-۳ هرتز (امواج دلتا) کاهش مییابد. این مرحله که حدود ۹۰ دقیقه طول میکشد، «خواب عمیق و یا خواب با امواج آهسته» نامیده میشود. بعد از این مرحله، مغز به طور ناگهانی فرکانس امواج را زیاد کرده و به پیرامون همان ۱۰ هرتز میرساند. در این حالت خواب فرد سبکتر شده و چشمها با اینکه بسته هستند، شروع به حرکات سریع میکنند. که به این فرآیند «حرکات سریع چشم
rapid eye movement» میگویند و این مرحله از خواب، «خواب REM» نامیده میشود. دیدن «رویا » در این مرحله از خواب رخ میدهد. این مرحله از خواب دقیقه طول میکشد و سپس دوباره یک مرحله دیگر «خواب با امواج آهسته یا خواب بدون حرکات چشم Non REM» آغاز میشود. در دهه ۱۹۹۰، دانشمندان امواج مغزی حیواناتی مانند دولفین و گونههایی از پرندگان را در هنگام خواب ثبت کردند. ماهیت این امواج بسیار شبیه امواج مغزی انسان هنگام خواب بودند اما با شگفتی بسیار پدیده دیگری هم در آنها دیده شد و آن توانایی خوابیدن این گونههای جانوران، با نیمهای از مغز بود در حالی که، نیمکره دیگر مغز به تمامی بیدار بود. نماد این پدیده در دولفینها هنگام شب، به صورت باز نگهداشتن یک چشم برای پیگیری هر نوع خطر احتمالی است، در حالی که چشم دیگر بسته و نیمکره طرف مقابل این چشم، امواج آهسته خواب عمیق را نشان میدهد. در طول روز هر دو نیمکره مغز دولفینها امواج بیداری را نشان میدهند. امواج مغزی پرندگانی که پروازهای طولانی موسمی دارند نیز، در پرواز هنگام شب، یک نیمکره امواج بیداری و نیمکره دیگر امواج خواب عمیق را نشان میدهد. با چنین مکانیسمی، گونههایی از
پرندگان همزمان با استراحت دادن به یک نیمکره مغز خود، با نیمکره دیگر مغز، خود را از گزندهای احتمالی محافظت میکنند. در گونه انسانی دیده شده که هر گاه انسان به جای تازهای میرود، 2-1 شب پی در پی برای به خواب رفتن با مشکل مواجه میشود. ثبت امواج مغزی به کمک الکترودها، هیچ دگرگونی را در الگوهای امواج دو نیمکره مغز، در مکان جدید نشان نداده بود. برای یافتن چرایی مشکل خواب در مکان جدید، گروهی از پژوهشگران دانشگاه براون در آمریکا تصمیم به استفاده از دستگاه امآرآی MRI مغز در هنگام خواب کردند. با این روش دیده شد که با جابجایی مکان خواب فرد، یکی از شبکههای داخل مغز به نام «شبکه پیش فرضی مغز» که مسئول خیالپردازی در طول روز است، در نیمکره چپ روند نیمه بیداری را حفظ کرده و وارد خواب کاملا عمیق نمیشود! به این ترتیب فرد با حفظ هوشیاری نسبی، نسبت به محیط و خطرات احتمالی واکنش سریعتری نشان میدهد. هنگامیکه ما به بودن همسر یا فرزند در بسترمان خو گرفته باشیم، اگر او در بستر نباشد هم همین فرآیند در مغز دیده میشود که پس از یک یا دو شب روند این امواج در هر دو نیمکره مغز یکسان و عادی میگردد. به طور خلاصه، هنگامیکه ما
در مکان تازهای به خواب میرویم، نیمکره چپ مغز ما، نسبتا هوشیار میماند و تندتر از نیمکره راست به دگرگونیها و رخدادهای پیرامون پاسخ میدهد. از چشمانداز روند فرگشت، اگرچه این فرآیند در انسان، پیچیدگی کمتری نسبت به دولفینها یا پرندگان دارد، اما به عنوان پدیدهای محافظتی از اهمیت زیادی برخوردار است.
دیدگاه تان را بنویسید