سرویس سبک زندگی فردا؛ مرجان رضازاده: در یادداشت گذشته، در مورد فسخ نکاح مطالبی بیان کردیم. علل فسخ نکاح به سه دسته تقسیم میشود: ۱. عیب زن و مرد ۲. تدلیس ۳. تخلف از شرط. در خصوص عیوب مطالبی بیان شد و در این یادداشت، به بیان سایر علل فسخ نکاح میپردازیم.
تدلیس
تدلیس به معنای انجام دادن اعمالی است که موجب فریب دیگری شود. تدلیس در انواع عقود مطرح میشود و بسته به نوع عقد، میتواند متفاوت باشد. در عقد نکاح، انجام دادن اعمال متقلبانه به قصد نسبت دادن یک صفت کمالی به زوج یا زوجه و یا پنهان کردن عیبی که در یکی از طرفین نکاح وجود دارد، تدلیس محسوب میشود. آنچه در تدلیس اهمیت دارد وجود قصد فریب است. یعنی فرد باید سوء نیت داشته باشد و بخواهد با این کار طرف مقابل را فریب دهد. به طور مثال اگر زن دارای بیماری کچلی باشد و این امر را با تقلب پنهان کند، تدلیس است. در تدلیس برای فردی که فریب خورده حق فسخ ایجاد میشود. بر همین اساس مادهٔ ۱۱۲۸ قانون مدنی بیان میکند: «هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد».
چگونه میتوان عقد نکاح را فسخ کرد؟ اینجا بخوانید
در این ماده از عبارت «عقد متباینا بر آن واقع شده باشد» استفاده شده. به این امر شرط تبانی میگویند. شرط تبانی عینا در عقد ذکر نمیشود اما در ذهن طرفین مورد نظر است و آنقدر برایشان مهم است که عقد را براساس آن واقع میکنند.
فریب میتواند توسط خودِ زوج یا زوجه و یا از طرف شخص ثالثی با هماهنگی زوج یا زوجه واقع شود. اگر شخص ثالث بدون اطلاع زوج یا زوجه، طرف مقابل را نسبت به زوج یا زوجه دچار فریب کند، حق فسخ ایجاد نمیشود.
این امکان برای فرد فریب خورده وجود دارد که اگر از این فریب دچار ضرر و زیان شود، از فریب دهنده مطالبهٔ خسارت کند.
جرم انگاری تدلیس
بر اساس ماده ۶۴۷ کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی، اگر زوجین قبل از نکاح طرف خود را نسبت به امور واهی فریب دهد و عقد بر مبنای این امور که در ماده به طور تمثیل بیان شده واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از ۶ ماه تا ۲ سال محکوم میگردد.
بنابراین میبینیم که قانون گذار به منظور حمایت از اهمیت تشکیل خانواده و رعایت صداقت در این موضوع، تدلیس در نکاح را جرم انگاری کرده و برای آن تعیین مجازات نموده است.
تخلف از شرط صفت
این امر شباهت زیادی به همان امر تدلیس در نکاح دارد. آنچه باعث میشود این دو امر را از هم تفکیک کنیم، وجود و عدم وجود سوء نیت است. در تدلیس لزوما باید قصد فریب باشد اما در تخلف از شرط صفت چنین قصدی نیست. در این عامل از عوامل فسخ نکاح، شرطی مقرر میشود یا در ذهن طرفین متباینا وجود دارد که عقد بر اساس آن واقع میشود اما بعد مشخص میشود که چنین صفتی در فرد موجود نبوده. در چنین حالتی حق فسخ ایجاد میشود.
همه چیز درباره شروط ضمن عقد اینجا بخوانید
اعمال حق فسخ و قواعد آن
در خصوص نحوهٔ اجرای حق فسخ مسائلی وجود دارد که به این شرح است:
فوری بودن
بر اساس مادهٔ ۱۱۳۱ قانون مدنی، اعمال حق فسخ در نکاح فوری است. یعنی فرد به محض اینکه از وجود این حق و سبب آن مطلع شد باید آن را اعمال کند. در غیر این صورت این حق ساقط میشود. این فوریت را عرف مشخص میکند. اگر صاحب حق نداند که این حق برای او ایجاد شده و یا نداند که اعمال این حق باید به فوریت باشد و فسخ را اعلام نکند، حق فسخ او به دلیل جهل، ساقط نخواهد شد.
پسرهایی که برای ازدواج نیاز به اذن ولی دارند اینجا بخوانید
فقدان تشریفات
مادهٔ ۱۱۳۲ قانون مدنی بیان میکند: «در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست». بر این اساس فسخ نکاح فاقد تشریفات مرسوم برای طلاق است و حتی نیاز به حکم دادگاه ندارد. آنچه مراجعه به دادگاه را لازم میکند، تشریفات مربوط به ثبت فسخ نکاح است. بنابراین عمل دادگاه صرفا تایید و اعلام فسخ است تا امکان ثبت آن وجود داشته باشد اما در حقیقت فسخ به ارادهٔ صاحب حق و با هر لفظ یا فعلی که نشان دهندهٔ این اراده در فسخ باشد، رخ میدهد.
مهریه در فسخ نکاح
اگر فسخ نکاح بعد از وقوع رابطه باشد، زن مستحق تمام مهریه است. اما اگر رابطه واقع نشده باشد، زن مستحق هیچ مهری نیست. مگر اینکه علت فسخ نکاح عنن مرد باشد که زن به این واسطه در فسخِ پیش از رابطه، مستحق نصف مهریه خواهد بود.
اگر مهریهای مقرر نشده باشد و نکاح پیش از رابطه فسخ شود، هیچ مهری به زن تعلق نمیگیرد، اما فسخ بعد از وقوع رابطه، زن را مستحق نصف مهرالمثل میکند. در مورد مهرالمثل در یادداشتهای پیشین صحبت کردهایم.
همه آنچه که درباره مهریه باید بدانید اینجا بخوانید
عده فسخ نکاح
بر اساس مادهٔ ۱۱۵۱ قانون مدنی، عدهٔ فسخ نکاح در نکاح دائم مانند عدهٔ طلاق ۳ طُهر است. مگر اینکه زن به اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عدهٔ او ۳ ماه خواهد بود.
اما در نکاح موقت بر اساس مادهٔ ۱۱۵۲ قانون مدنی عدهٔ فسخ در زنی که باردار نباشد ۲ طُهر و در صورت ندیدن عادت زنانگی به اقتضای سن، ۲ ماه است.
فسخ نکاح از حقوقی صحبت میکند که معمولا زوجین نسبت به آن بی اطلاع هستند. آگاهی از قانون به ما کمک میکند با شناخت حقوق خود، بتوانیم بسیاری از مشکلات را حل کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید