سنگی که چشمه خون شد

کد خبر: 584594

تاریخ یادش هست قصه سنگ‌ها و خون‌ها را، یادش هست سنگ‌ها از همان روزهاى اول بعثت شروع شدند، ظهر عاشورا خون به پا کردند و حالا غرق خون شدند.

سرویس سبک‌زندگی فردا؛ محمدرضا جوان‌آراسته: تاریخ همراه کاروان، یک فرسنگ مانده تا به منزل بعدى برسند، ایستاده و نگاه کرده به اسب سواران و ساربانانى که هر کدام گوشه‌اى پیدا کرده‌اند و نشسته‌اند و بار بازده‌اند تا خستگى راه را کم کنند و باز حرکت کنند تا قبل تاریکى به کاروان‌سراى بعدى برسند.
تاریخ دست اسیران را دیده که کمک کار هم شده‌اند و برگردن هم افتاده‌اند و بازوى هم گرفته‌اند، تا کنارى دور از نگاه و صداى نگهبانان چشم روى هم بگذارند و نفسى بکشند.
تاریخ دیده نگهبانى کنار نیزه‌ها رفته، یکى را جدا کرده، سر امام را پایین آورده و نگاهى کرده، تاریخ حرفى نشنیده، فقط نگاه مرد بوده و دستانش که دور سر حلقه شده بوده. بعد سر را روى تخته سنگى گذاشته و رفته. همان وقت قطره خونى را دیده که روى تخته سنگ نشسته.
تاریخ سرخى همان یک قطره را یادش هست و عاشوراى سال بعد را که سنگ چشمه خون شد. تاریخ خبر سنگ را همه جا فریاد زده و به هر شهرى که رسیده داستان سنگ را گفته و روضه عاشورا خوانده.
تاریخ یادش هست هر سال گروه گروه زن‌ها و مردها و بچه‌ها، عاشورا را کنار سنگ ظهر مى‌کردند و روضه مى‌خواندند و از خون سنگ تبرک مى‌گرفتند.
تاریخ یادش هست قصه سنگ‌ها و خون‌ها را، یادش هست سنگ‌ها از همان روزهاى اول بعثت شروع شدند، ظهر عاشورا خون به پا کردند و حالا غرق خون شدند.

با نگاهی به مقتل مقرم

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد