من یک شمشیر محتاج شفاعت بودم!

کد خبر: 575800

حالا سال‌هاست فکر می‌کنم که وقتی حسین(ع) بر جنازه‌اش رسید و گفت: (پاداش خود و یاران حامی خود را از خدای تعالی انتظار می‌برم.) مرا، یار وفادار حبیب را هم از یاران خود شمرده بود؟ من یک شمشیر محتاج شفاعتم!

سرویس سبک‌زندگی فردا؛ مجتبی تقوی‌زاد: همراهش در صفین بودم. در جمل هم. من اگر تیز بودم، پیرمرد زبانی تیزتر از من داشت. برای رسیدن به کربلا مرارت کشیده بود. آنگاه که امیدش از وفای اهل کوفه قطع گردید، شبانه مرا حمایل کرد و به تاخت از کوفه گریخت. روزها از خوف سواران ابن زیاد مخفی می‌شد و شب‌ها به تاخت به سمت کربلا می‌آمد. روز هفتم رسیدیم.
زبان که باز می‌کرد، به خود می‌بالیدم که حمایل یک مرد جنگی‌ام.
اَنا حَبیبُ وَ اَبی مُظَهِّر
فارِسُ هَیجا و حَرْبُ تُسَعِّر
می‌چرخید و مرا به تن دشمن می‌زد. رقصی قهرمانانه در میانه میدان انداخته بود. ۶۲ نفر را همراه پیرمرد از مقابل برداشتیم، تا آن شمشیر به فرقش نشست و من تنها شدم!
حالا سال‌هاست فکر می‌کنم که وقتی حسین(ع) بر جنازه‌اش رسید و گفت: (پاداش خود و یاران حامی خود را از خدای تعالی انتظار می‌برم.)
مرا، یار وفادار حبیب را هم از یاران خود شمرده بود؟ من یک شمشیر محتاج شفاعتم!
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت