سرویس سبک زندگی فردا: یک عامل اجرایی کسی است که انتظار نتیجه داشته باشد. شما تا میزانی یک عامل اجرایی هستید که نتیجه از شما توقع میرود. برای مدیر یا مجری بودن نیازی به داشتن دفترکار و پرسنل نیست. کاری که باید بکنید این است که فردی باشید که مسئولیت انجام یک کار را در یک محدوده زمانی مشخص و طریقی قابل سنجش قبول کنید. در ادامه مطلبی در این باره به نقل از مردمان بخوانید.
برای یک عامل اجرایی، توانایی اصلی، حل مشکلات و تصمیمگیری است. درواقع، از زمانیکه صبح از خواب بیدار میشوید تا زمانیکه شب به خواب میروید، مدام در حال دریافت اطلاعات، تحلیل اطلاعات، حل مشکلات برحسب آن اطلاعات، و گرفتن تصمیماتی که به اعمالی از جانب خودتان و دیگران ناشی میشود، هستید. میتوان گفت کیفیت تصمیمگیری و حل مشکل شما، کیفیت زندگی شما را تعیین میکند. اگر میخواهید آیندهتان بهتر از زمان حال باشد، باید بتوانید کیفیت فکر کردنتان را ارتقاء داده و تصمیمات بهتری بگیرید. باید بتوانید یک حلال مشکل خلاق باشید. ایجاد قدرت ذهنی خلاق، درست مثل ساختن قدرت عضلانی میماند که هرچقدر فشار بیشتری به مغزتان بیاورید، قویتر خواهد شد. و میتوانید با استفاده از دو راهکار برای بالا بردن توانایی حل مشکل خلاقانه، قدرت مغزتان را بالا ببرید. اولین روش «طوفان ذهن» نام دارد. برای روش طوفان ذهن که روش ۲۰ ایده هم نامیده میشود، به تنها چیزی که نیاز دارید یک خودکار و یک تکه کاغذ است. با نوشتن یک هدف مشخص یا یک مشکل خاص روی کاغذ شروع کنید. به عنوان مثال اگر میخواهید تا سال آینده درآمدتان را تا ۵۰ درصد افزایش دهید،
میتوانید بنویسید، «برای بالا بردن درآمدم تا ۱۲ ماه آینده تا ۵۰ درصد چه میتوانم بکنم؟» حتی میتوانید با نوشتن مقداری که دوست دارید درآمدتان بالا برود، هدف دقیقتری برای خود انتخاب کنید. مثلاً بنویسید، «برای این تا ۱۲ ماه آینده درآمدم را تا دو میلیون تومان بالا ببرم، چه میتوانم بکنم؟» هر چه سوالتان دقیقتر و مشخصتر باشد، کیفیت پاسخهایتان به مراتب بیشتر خواهد بود. پس ننویسید، «برای اینکه تا ۱۲ ماه آینده خوشحالتر باشم چه میتوانم بکنم؟» این نوع سوال برای مغزتان بسیار مبهم و گیجکننده است. سوالتان را مشخص، دقیق و با جزئیات انتخاب کنید و خواهید دید که به پاسخهایی عملی و موثر دست پیدا خواهید کرد. وقتی سوال را یادداشت کردید، ۲۰ پاسخ برای آن جمع کنید. بگذارید ذهنتان آزادانه به جریان درآید. هر پاسخی که به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. به این فکر نکنید که درست است یا غلط، هوشمندانه است یا احمقانه، ممکن است یا غیرممکن. تنها ۲۰ جواب برای سوالتان پیدا کنید. مثلاً میتوانید با «بیشتر کار کردن» یا «طولانیتر کار کردن» یا «تندتر کار کردن» به آن سوال پاسخ دهید. در آخر به پاسخهایی عمیقتر مثل «عوض کردن کار» یا
«معرفی یک محصول یا خدمات جدید» یا «شروع کار مخصوص خودتان» برسید. هر چه که مینویسید مهم نیست اما باید تا جایی پیش بروید که ۲۰ جواب پیدا کرده باشید. اگر بعد از نوشتن پاسخهای مشخص و بدیهی چیزی به ذهنتان نرسید، راهکارهای برعکس را بنویسید. از مسخره کردن و شوخی کردن واهمه نداشته باشید. خیلی وقتها پاسخهای مسخره و احمقانه میتوانند محرک خوبی برای راهکارهایی عالی باشند. بعد باید دوباره به سراغ پاسخها بروید و موردی را انتخاب کنید که در آن لحظه برای شما مناسبترین به نظر میرسد. خیلی وقتها نسبت به یک پاسخ خاص انرژی خوبی میگیرید و به علتی آن پاسخ برایتان جذاب میشود. وقتی بهترین پاسخ را انتخاب کردید، با این روش میتوایند تاثیر آن را دوچندان کنید: پاسخ را به بالای یک صفحه جدید منتقل کنید و بعد برای اجرای آن در زندگیتان ۲۰ ایده و راهکار بنویسید. از رسیدن به ایدهها و فکرهایی عالی و خلاق خودتان بهتزده خواهید شد. دومین روش حل مشکل خلاق طوفان مغزی نامیده میشود. این نوعی طوفان ذهن است که در گروه انجام میشود. در این روش نیز شما با یک مشکل یا سوال شروع میکنید اما اینبار شما افراد زیادی مربوط به آن راهکار دارید.
رمز طوفان مغزی بسیار ساده است. اول اینکه آن مشکل یا سوال باید ابتدا بسیار واضح و مشخص مطرح شود تا کلیه شرکتکنندگان گروه متوجه شوند. برای بحث درمورد سوالات کمی وقت بگذارید و بعد آن را روی یک تختهسیاه بنوسید. این میتواند تا حد زیادی کیفیت سوالات را بالا ببرد. هدف یک جلسه طوفان مغزی باید ساختن بیشترین ایدههای ممکن طی یک بازه زمانی مشخص باشد. یک جلسه موثر بین ۱۵ تا ۴۵ دقیقه طول میکشد و ۳۰ دقیقه معمولا ایدآل است. تعداد ایدآل شرکتکنندگان یک جلسه طوفان مغزی بین ۴ تا ۷ نفر است. با کمتر از ۴ نفر ممکن است به تحریک و انگیزش لازم نرسید. و بیشتر از ۷ نفر، فرصت لازم برای مشارکت در جلسه برای تک تک افراد وجود نخواهد داشت. هر جلسه طوفان مغزی به یک لیدر یا رهبر نیاز دارد. نقش رهبر این است که تلاش کند آزادانه بودن جریان پاسخها را حفظ کند. لیدر باید تحریککننده ایده باشد و هر شرکتگننده را برای حرف زدن و مشارکت در جلسه ترغیب کند. مهمترین نقش طوفان مغزی جلوگیری از ارزیابی ایدهها طی فرایند است. تمرکز باید بر روی کمیت باشد نه کیفیت. ارزیابی و بحث درمورد ایدههای مطرحشده در یک جلسه جداگانه انجام خواهد شد. یک نفر باید
در هر جلسه مسئول ثبت و نوشتن تکتک ایدهها باشد تا در آخر بتوان لیست نهایی را تایپ کرده و در زمانی جداگانه بین افراد پخش کنید. نکات نهایی برای یک جلسه وفان مغزی موفق داشتن احساسات و روحیه مثبت، خنده، ایدههای مسخره، و نبود هرگونه انتقاد، میباشد. لیدر باید مطمئن شود هیچ کس حرفی نزند که ایدههای دیگران را تمسخر کند. وقتی زمان ارزیابی ایدهها در یک جلسه جداگانه رسید، بد نیست که یک گروه کاکلاً متفاوت جمع کنید. این افراد بدون غرض ایدهها را بررسی میکنند. درنتیجه میتوانند از دریچهای انتقادیتر ایدهها را ارزیابی کنند. مسئله جالب درمورد طوفان ذهن و طوفان مغزی این است که تقریباً هرکس میتواند یا استفاده از یکی از این دو روش، به تعداد بیشماری از ایدهها دست پیدا کند. و هیچ کس هم نمیتواند بگوید کدامیک از آن ایدهها قرار است راهحل مشکل باشد. پس به دنبال تعداد باشید زیرا هر چه ایدههایی که تولید میکنید بیشتر باشد، احتمال پیدا کردن ایده درست و مناسب بیشتر خواهد بود. با شرکت منظم در جلسات طوفان ذهن و طوفان مغزی میتوانید به مجموعهای از ایدهها دست پیدا کنید که کمکتان میکند بسیار سریعتر از آنچه باور داشتید، به
اهدافتان برسید. امروز که عصر اطلاعات است، ایدهها باارزشترین ابزار تولید هستند. و از آنجا که توانایی ساختن ایدههای خلاقانه و موثر نامحدود است، آینده شما نیز نامحدود و بیکران خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید