فارس: حجتالاسلام محمدجواد حاج علی اکبری در ادامه سلسله مباحث شرح صحیفه سجادیه در بیان نکات هشتمین دعای این کتاب گرانسنگ به بررسی آثار و خطرات ناشی از غفلت پرداخت. مشروح این سخنرانی در ذیل میآید: - خداوند متعال در قرآن کریم، مردم را از اف گفتن نسبت به پدر و مادر هم نهی فرموده است و این نکته نشان میدهد از کوچکترین و کمترین توهینی در برابر آنها باید پرهیز شود. امام رضا(ع) هم در این باره فرموده است: «وقتی خداوند انسان را از اف گفتن به والدین نهی فرموده است، یعنی از پایینترین حد بیاحترامی باید دوری شود و به این ترتیب تکلیف مراتب مشخص است.» - وقتی امام سجاد(ع) از حداقل غفلت به خداوند پناه میبرد، مشخص است از غفلتهای دیگر هم به شدت باید پرهیز کرد. به همین دلیل باید غفلت سبک هرچه زودتر علاج شود. - نباید از آثار تخریبی غفلت غافل شد، ولو در غفلتهای لحظهای. طبق نص قرآن کریم، تمام شرها در اثر غفلت به سراغ انسان میآید، همان طور که همه خیرات در نتیجه بیداری و ذکر نصیب او میشود. گاهی اندک غفلتی که تعبیر سنة از آن شده، خسارتهای بزرگ و سخت جبران و حتی غیرقابل جبرانی ایجاد میکند. - غفلتهای لحظهای در دو موضع
میتواند به انسان آسیب بزند: یکی از آنها غفلت در لحظات حساس زندگی است، مانند غفلت در هیجانهای عاطفی، غضب، شهوت و به ویژه با سکر جوانی و شباب همراه شود، این مخاطره بیشتر خواهد بود. این موارد مانند گردنهها و پیچهای خطرناکی در ارتفاعات بلند است که رانندگی در چنین جادهای نیاز به دقت و توجه زیادی دارد. فقط کافی است در یکی از پیچها یک لحظه دچار غفلت شویم تا به پایین ترین نقاط دره برسیم. پس توجه داشته باشیم که شیطان، شکارچی لحظات غفلت است. - زمانی پیامبر اعظم(ص) در حال سجده و مناجات بوده و این جملات را فرموده است که: «الهی لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَد» طرفة عین به معنی چشم بر هم زدن است به این مفهوم که خداوند حتی به اندازه یک بار پلک زدن و چشم بر هم زدن هم من را به حال خودم وانگذار. - موضع دیگری که غفلتهای لحظهای به انسان آسیب زیادی وارد میکند، در وقت انجام مأموریتهای بزرگ و خطیر است. بسیاری از اوقات مأموریتهای درجه دو و سه بر این غفلتها هم پوشش میدهد و مأموریت اصلی مورد اهمال قرار می گیرد. به این مفهوم که شخص در جریان انجام مأموریت اصلی و بزرگ خود دچار غفلت شده و به جای
پرداختن به واجب، مشغول مستحب میشود. - آن حضرت میفرماید: «وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَةٍ مَعَ کَثِیرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِکَ؛ من هرگز چنین نبودهام که با انجام نافلهها به تو متوسل شوم- با اینکه از وظائف واجب فراوانى غفلت ورزیدهام-» بنابراین در حالی که واجبات را رها کردهایم، نمیتوانیم از طریق نوافل به درگاه خدا پناه ببریم و استمداد کنیم. این واجبات در مأموریتهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی موجود دارد که غفلت کوتاهی هم آسیبهای بسیاری به همراه دارد. - کافی است بدانیم دشمن بیدار است. در واقع ما سه دشمن بیدار داریم که هیچ خواب کوتاهی هم ندارند و همزمان مشغول عملیات هستند: اولین دشمن شیطان است؛ همان طور که امام سجاد(ع) در دعای بیست و پنجم می فرماید: «لَا یَغْفُلُ إِنْ غَفَلْنَا، وَ لَا یَنْسَى إِنْ نَسِینَا؛ او غافل نمیشود اگر ما غافل شویم و فراموش نمیکند وقتی ما فراموش کنیم» چون شیطان مانند خون در رگهای ما، جاری است. دومین دشمن، نفس ماست که فرمود: «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمنترین دشمن تو نفس تو است که در میان دو پهلوی تو است» پس این نفس هم خواب
ندارد. سومین دشمن دستگاه کفر و نفاق و مستکبری هستند که در مقام دشمنی شان خواب ندارد؛ همان طور که خداوند متعال میفرماید: «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً وَاحِدَةً» بنابراین کفار علاقهمندند و بیدار هستند که شما از اسلحه و امکانات و تجهیزات خود غفلت کنید تا فورا به شما حمله کنند. - نکته دیگر این است که خداوند متعال بیدار است. همان طور که در آیةالکرسی اشاره شده است که: «لا تأخذه سنة و لا نوم» که اگرچه در مقام تدبیر عالم و برنامهریزی است، همزمان هم حاوی دو پیام انذاری و بشارتی است. پیام انذار این است که خداوند بیدار است و بدانید که خداوند از غفلت و خواب شما غافل نیست، پیام بشارت هم این است که: «هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک/ توام چو دوستی از دشمنان ندارم باک». - باید به خود یادآوری کنیم که ولی خدا، مظهر عین الله الناظرة بوده و همیشه بیدار است و دچار سنة، غفلت و نوم نمیشود. آن بشارت و انذار در این توجه هم وجود دارد. در سوره مبارکه توبه درباره چشم بیدار حجت حق هم اشاره شده است: «وقل اعملوا فسیرى الله عملکم ورسوله والمؤمنون»
پس اعمال و گفتار ما در منظر حجت خدا علیه السلام است. - به نص کلام الهی ما در عالمی بیدار و زندهای به سر میبریم. عالم زنده و هشیار و ذاکر است و عجیب، خفتن در میان این ذکرهاست. از فرح و مبتلا شدن به سرگرمیها و تفریحات خالی از ذکر و نور باید به خدا پناه ببریم. - یک روز در شرایط بیماری و کهولت سن از مرحوم آیت الله مهدوی کنی(ره) احوالپرسی کردم. جواب داد: «اگر این بیماریها را کنار بگذاریم، پیری خیلی خوب و شیرین است.» پیری در اسلام دلپذیر است. - در محور علمی، فکری و شناختی، تقویت دائمی اندیشههای الهی توحیدی در دستور کار انسان بیدار باید باشد تا خداوند عقل بیدار روزی او کند. در محور تفکرات ابدی، عبور از دنیا و راه یافتن به باطن دنیا و آخرت شناسی و در محور ولی شناسی هم نیاز به تقویت مداوم داریم. رشد دائم تفکرات نعمتشناسی هم یکی دیگر از برنامههای انسان باید باشد چون یکی از نزدیکترین راهها برای بیداری بعد از اتصال به روح بیدار عالم، نعمتشناسی است که زندگی را تغییر میدهد. در واقع به دلیل کثرت نعمتها، گرفتار غفلت هستیم. همچنین لازم است قیمت عمر را بشناسیم و عبور از جلوههای دنیا را تمرین کنید. دشمن شناسی و
همچنین گناه شناسی هم دستور کار انسان مؤمن است. - در محور ذکری باید دقت و توجه زیادی نسبت به نماز داشته باشیم. همان طور که امام محمدباقر(ع) فرموده است: «ایما مؤ من حافظ على الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فلیس هذا من الغافلین ؛هر مؤمنى محافظت بر نمازش نماید، و او را در وقتش به جا آورد، از انسانهاى غافل شمرده نمىشود.» هیچ چیزی به اندازه نماز محافظت شده و در وقت مشخص، در بیدای عقل اثرگذار نیست. - برنامه دائمی تلاوت غفلت شکن هم یکی دیگر از دستور کارهای انسان مومن است، همان طور که در روایات تاکید شده که مومن حداقل پنجاه آیه در شبانه روز تلاوت میکند. - توسل به اولیای خدا به خصوص امام زمان(عج) هم باید در برنامههای دائمی و روزانه انسان باشد که رافع غفلتهاست. - به جوانها توصیه میکنم که یک دوره جوانشناسی برای خود طراحی کنند و دائما به آن توجه کنند تا از لحظه لحظههای جوانی خود استفاده کنند. - نسخه شفا هم ذکر الموت است. یکی از اصلیترین دلایل اینکه رزمندههای دوران جنگ تحمیلی یک شبه ره صد ساله را طی میکردند این بود که نسبت به سفر و رحلت ذاکر بودند. - نسخه عملی، زندگی جهادی است. همان طور که پیامبر اعظم(ص)
فرمود: «یا اباذر، هُمَّ بِالْحَسَنَةِ وَ إِنْ لَمْ تَعْمَلْهَا لِکَیْلَا تُکْتَبَ مِنَ الْغَافِلِینَ؛ ای ابوذر به حسنات مشغول شو و همت کن، حتی اگر به عمل نرسد، تا از غافلین محسوب نشوی» پس مومن اهل عمل و میدان است و روحیه جهادی دارد. رخوت در عمل انسان را به شیطان میسپارد. باید در این راه سرعت داشت و از دیگران سبقت گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید