سرویس سیاسی فردا؛ چشمها به هتل کوبورگ وين دوخته شده است خبرنگاران تحلیلگران سیاسی و مردم در انتظار آن هستند تا ببینند که ساعات پایانی مذاکرات به یک توافق هستهای پایان میپذیرد یا وزرای خارجه کشورها با شکست وین را ترک میکنند.
در روزهای گذشته سناریوهای متفاوتی برای توافق و شکل اعلام آن در رسانهها مطرح شده است. از تمدید مذاکرات تا شهریور و حضور حسن روحانی در نیویورک و اعلام توافق تا حضور سران کشورها در وین تا توافقی که بی امضا موارد موافقت طرفین قرار خواهد گرفت و….اما حضور آمانو در تهران و سفر نهاوندیان به وین تحلیلهای متفاوتی از سرنوشت مذاکرات را رقم میزند.
آیا باید از حصول توافق خوشحال شویم؟
بعد از آنکه بیانیه لوزان خوانده شد خیابانهای شمالی تهران و شهرک غرب و سعادت آباد و … جمعیتی را به خود دید که از حصول نیمچه توافق طرفین شاد بودند و آماده بودند در خیابانها تا شادی شان را بروز دهند. همان اتفاقی که پس از ژنو صورت گرفت هرچند انروز بسیاری از سیاسیون هم شادیشان را بروز دادند و در گرم کردن جشن دولتی هستهای کوشیدند.
در روزها و ساعات گذشته اخبار رسیده از وین حاکی از آن است که بسیاری از پرانتزهای اختلافی برطرف شده است و ممکن است تا ساعاتی دیگر در شبی که نمیتوان جشن ملی و خیابانی صعود تیم ملی والیبالمان را برگزار کنیم عده در خیابانها به شادی توافق بپردازند و از ساندروف ماشین شاسی بلندشان پرچم ایران و عکس جواد ظریف بلند کنند و در خیابان ها بوق بزنند و دور دور کنند.
اما اینکه ما هم مانند آنها بتوانیم به خیابان بیاییم و شادی کنیم پاسخ به این سوال است آیا به توافق رسیدهایم یا به توافق خوب رسیدهایم؟
توافق با کدخدا به جای مدیریت و برنامهریزی
دولت تدبیر و امید از مرداد ۹۲ که زمام امور کشور را به دست گرفته هر چند در مقام شعار با احیای سازمان برنامه و بودجه کشور بر برنامهریزی در امور مختلف کشور تاکید میکند لیکن در عمل آنچه نمایان است نداشتن برنامه و استراتژی برای حل مشکلات کشور و انتظار و تلاش برای رسیدن به توافق با کدخدا و رفع تحریمهاست تا شاید با سرازیر شدن پولهای نفت به کشور بتوانند برخی وعدههای خود را عملی کنند. ایدهای که دولت کنونی از منتقدان آن بوده است و دولت نهم و دهم را به آن متهم کرده است.
نگاهی به عملرد دولت در دو سال گذشته٬ نشان از یک بینظمی در مدیریت کلان کشور دارد. بینظمی که ناشی از نداشتن برنامه و عزم جدی برای حل مشکلات است. شاید مثال مسکن٬ نمونه عیان این واقعیت است که هنوز بعد از دو سال٬ طرحی برای حل مشکل مسکن اجرایی نشده است و تنها بر مزخرف بودن طرح مسکن مهر٬ شعار داده شده است و دیگر هیچ!
شاید از همین روست که روند مذاکرات در دو سال گذشته بهگونهای بوده است که طرف ایرانی مردم کشورش را نامحرم فرض کرده و چیزی از توافقات و مذاکرات صورت گرفته را اطلاعرسانی نکرده و جز الفاظ کلی که در مذاکرات پیشرفت صورت گرفته و حق غنیسازی ما به رسمیت شناخته شده است و تحریمها با توافق نهایی برطرف میشود و… چیزی نگفته است. لیکن بلافاصله بعد از هر مرحله از مذاکرات چه ژنو چه لوزان این طرف آمریکایی بود که در قالب ارائه فکت شیت یا سخنرانی و گزارش، آنچه گفته شده بود توافق گشته بود و یا نظر طرف آمریکایی بوده را مطرح کرده است و مذاکره کنندگان کشورمان نیز آنرا تکذیب کردهاند. لیکن هرچه جلوتر رفتهایم این مساله روشن شده است که بحث بر سر همان است که آمریکایی ها گفته اند و آمریکایی حتا به آنچه در آن مرحله هم گفته اند قانع نیستند و پیشتر هم آمدهاند.
اگر به سخنان رهبر حکیم انقلاب در برنامه افطاری با کارگزاران نظام دقت کنید و سخنان هستهای ایشان را بازخوانی کنید دو نکتهی کلیدی اولا اعتماد به تیم مذاکره کننده و سختی کار آنها که اگر منتقدین هم جای آنها بودند چه بسا چنین تصمیماتی میگرفتند و دوم ترسیم خطوط قرمز نظام در مذاکرات هستهای. اما آنچه رهبری انقلاب به عنوان خطوط قرمز در مذاکرات بیان کردند به نوعی همانی بود که به عنوان فکت شیت آمریکایی مطرح یا در روزهای بعد از لوزان از سوی امریکایی ها مطرح شده بود.
با این تفاسیر هرآنچه در وین رخ دهد٬ برای آنکه بگوییم خوشحالیم یا ناراحت باید روشن شود که آنچه در گزارششان به ملت مرقوم میدارند همان است که توافق کردهاند با همان اثراتی که میگویند یا خیر و آیا وعده دولت بر چرخیدن چرخ صنعت و زندگی مردم در کنار چرخیدن سانترفیوژها محقق می شود؟ برای پاسخ به این سوالات باید اندکی صبر کرد!
دیدگاه تان را بنویسید