"سناریوی B" آمریکا چیست؟/ الزامات طبیعی یک "توافق خوب" در شرایط فعلی

کد خبر: 384397

اگر دولت خواهان یک توافق خوب، یا اساسا خواستار حصول یک توافق است، قبل از چانه زنی درون حاکمیت باید روی مدیریت روحیات، رفتار و محاسبات جامعه تمرکز کند والا حتی پس از یک توافق هسته ای، قادر به تبدیل آن به سرمایه اجتماعی نخواهد بود.

"سناریوی B" آمریکا چیست؟/ الزامات طبیعی یک "توافق خوب" در شرایط فعلی
مهدی محمدی : تحولات دو هفته گذشته نشان می دهد دولت امریکا خیلی زود اجرای سناریوی B را آغاز کرده است. بر خلاف آنچه عموما تصور می شود، سناریوی B از دید امریکا، نحوه واکنش نشان دادن به شکست مذاکرات نیست چرا که امریکایی ها اساسا در محاسبات خود جایی برای این فرض قائل نشده اند و از دید آنها بدترین حالتی که می تواند رخ بدهد تمدید پی در پی توافق ژنو است نه شکست و توقف کامل مذاکرات.

در عوض، طرح B روشی برای واکنش نشان دادن به مقاومت ایران در دقیقه 90 است. امریکایی ها تصور می کردند نیاز شدید دولت روحانی به حصول یک توافق، موجب خواهد شد در دقیقه 90 و با آشکار شدن دورنمای شکست مذاکرات، ایران به یکباره خطوط قرمز خود را کنار بگذارد و تن به یک توافق بد بدهد. مذاکرات وین نشان داد که این فرض مبتنی بر یک درک بسیار ساده انگارانه از ماهیت خطوط قرمزی است که ایران برای تمییز توافق بد از توافق خوب معین کرده است.

اکنون مهم ترین سوال برای امریکایی ها -چنان که گری سیمور آن را طرح کرده- این است که چه باید بکنند تا ایران احساس اجبار بیشتری به پذیرش معامله مدنظر امریکا بکند؟ طرح B در واقع پاسخی به این سوال است.

اگر صرفا به اطلاعاتی که در محیط آشکار وجود دارد اتکا کنیم، مشخصات طرح B چنین است:

1- تعدیل موضع درباره مسائل درجه 2 مذاکراتی مانند اراک و فردو

2- استقبال از گسترش عملیات منطقه ای ایران بر ضد داعش

3- کاهش قیمت نفت در هماهنگی با عربستان سعودی برای ایجاد هراس در ایران از تبعات عدم توافق هسته ای و حفظ تحریم های نفتی

4- سرمایه گذاری عملیات روانی روی واکنش های دولت در ایران به این موضوع که خود را به شکل گرانی نان، وعده گرانی بنزین و به هم ریختگی بازار ارز نشان داده است.

به تعبیر دقیق تر، می توان گفت امریکایی ها در آستانه رسیدن مذاکرات به خط پایان، یک بار دیگر در حال تست ابزارهای خود برای ایجاد تغییر محاسباتی در ایران هستند. دفعه قبل، پس از انتخابات 92، اجتماعی کردن خط سازش از طریق ناگزیر نشان دادن جامعه در انتخاب میان اقتصاد و انرژی هسته ای، استراتژی امریکا برای اثر گذاری بر محاسبات مردم و حکومت در ایران بود. اکنون، پس از حدود یک سال، دوباره آن سناریو در حال تکرار است و مجددا پارامترهای اقتصادی مهم ترین نقش را در آن ایفا می کنند.

متاسفانه در ایران، واکنش های دولت به این بازی روانی چندان هوشمندانه نبوده است. حتی بدبین ترین کارشناسان اذعان دارند که قیمت نفت پس از یک دوره سقوط، دوباره در حدود 70 تا 80 دلار تثبیت خواهد شد اما تیم اقتصادی دولت در ایران با دستکاری قیمت نان، بنزین و بی توجهی به بازار دلار دقیقا در جهت سوق دادن محاسبات جامعه به سمتی حرکت می کند که موضع ایران را در یک چانه زنی فرجامین در مذاکرات هسته ای تضعیف خواهد کرد.

اگر دولت خواهان یک توافق خوب، یا اساسا خواستار حصول یک توافق است، قبل از چانه زنی درون حاکمیت باید روی مدیریت روحیات، رفتار و محاسبات جامعه تمرکز کند والا حتی پس از یک توافق هسته ای، قادر به تبدیل آن به سرمایه اجتماعی نخواهد بود.

مسئله مهم تر اما این است که در حالی که امریکایی ها آشکارا اجرای یک طرح B برای مجبور سازی ایران به توافق را کلید زده اند، دولت یازدهم، چه طرحی برای مجبور سازی امریکا به تطبیق خود با خطوط قرمز ایران دارد؟

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت