سوسن حسنيدخت: در جلسات مختلف و در بین مردم زیاد میپرسند که بابک زنجانی کیست؟ یا او را میشناسی؟ یا … فکر میکنم در خصوص بابک زنجانی، حرفهای زیادی زده شده و نوشته شده است. طبیعی است که نظام قضایی کشور، پروندهی او را بررسی نموده و نتیجه را به اطلاع مردم خواهد رساند. اما به رسم عادت مالوف و طریق معروف، میخواهم ماجرای بابک زنجانی را بهانهای برای بررسی بیشتر وضعیت اجتماعی موجود قرار دهم. نخستین چیزی که به نظر من عجیب است نحوهی تحلیل بخشی از جامعه در خصوص این پرونده است: در توصیف بابک زنجانی مطالب مختلفی نظیر سن کم او، نقطهی شروع کار او (رانندگی)، تعدد شرکتهای او، گردش مالی زیادش، پیشنهادهای چندصدمیلیاردتومانی جابجایی مالکیت شرکتها و … مطرح میشود. بابک زنجانی واقعیت این است که هیچکدام از این موارد نمیتواند معیار قضاوت ما قرار گیرد. اگر امروز نظام قضایی کشور او را محاکمه میکند، طبیعی است دلیلش هیچ یک از موارد فوق نیست. بلکه پاسخ به یک مطالبه جدی مردم است.اینکه رفتارهای مالی غیر شفاف و تاثیرگذاری بر فرایندهای اقتصادی و مالی قانونی کشور و به نوعی اخلال در فضای اقتصادی مردم را کلافه کرده است. نباید
در کشور این حس ایجاد شود که ثروتمندان همیشه در معرض تهدید و اتهام هستند. آنچه در معرض تهدید است و جامعه با آن برخورد میکند «فساد» است و نه «ثروت». نکتهی دومی که برای من بسیار مهم است استفاده از «تفکر سیستمی» در تحلیل وضعیت موجود است. یکی از نکاتی که در تفکر سیستمی مورد توجه قرار میگیرد تاثیر سیستم، بر روی رفتار انسانها و تاثیر متقابل انسانها بر روی سیستم است. واقعیت این است که طی سالهای اخیر، افراد دیگری نیز مانند بابک زنجانی در اقتصاد ما ظهور کردهاند و به نظر میرسد اگر تغییر سیستمی رخ ندهد، در سالهای بعد هم باید به ماجراهای مشابهی سرگرم باشیم. به هر حال باید پذیرفت که تحریم ها و قطع رابطه با «قطب شمال اقتصادی جهان»، تبعاتی نظیر تراکنشهای مالی غیرشفاف را نیز به همراه خواهد داشت. وقتی که از عمق رابطهی ما با کشورهای دیگر کاسته میشود و بانک های ما نمیتوانند تعامل روزمره و منطقی با نظام بانکی جهان داشته باشند، طبیعی است که فرصتی به وجود می آید تا افراد مختلف، «کانال»هایی برای این جابجایی ها باشند. از طرف دیگر افزایش ریسک فعالیت اقتصادی در حوزه های خاص، باعث میشود که مدیران واقعی و سرمایه گذاران و
فعالان اقتصادی، ترجیح بدهند سرمایه های خود را به بازارهای دیگر منتقل کنند و کسانی در این بازارهای سیاسی - اقتصادی باقی خواهند ماند که از پشتوانه های مختلف برخوردار باشند. تا زمانی که نظام اقتصادی و اجتماعی شفاف وجود ندارد، هر سال یک سرگرمی مانند بابک زنجانی در انتظار ما خواهد بود. اما نکته ی آخر اینکه: تفکر سیستمی همچنین به ما میآموزد که به ریشه ها نگاه کنیم و نه میوه ها. همانطور که ساده اندیشانه است که همه چیز را به یک فرد مانند «بابک زنجانی» مربوط بدانیم، ساده اندیشانه خواهد بود که همهی اتهام ها را به سمت ساختار اقتصادی و سیاسی موجود ببریم. واقعیت این است که ساختار موجود در فضای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی امروز کشور، تا حد زیادی انعکاس نگرش مردم ما به جامعه و اقتصاد است. در فرهنگی که «داشتههای مادی» و «حساب بانکی» انسانها معیار رشد و موفقیت و موقعیت اجتماعی آنهاست، در فرهنگی که «فرار از پرداخت مالیات به نظام اقتصادی حاکم» به عنوان زیرکی تلقی میشود و مردم آن را با افتخار برای یکدیگر تعریف میکنند، در فرهنگی که «توصیهی نزدیکان» برای «استخدام» در سازمانهای دیگر، «لطف و محبت» تفسیر میشود و نه
«دزدی و خیانت»، در فرهنگی که برای همه چیز شتاب دارد و حتی «شناسنامهی فرزندانش» را چند ماه جابجا میکند و به دروغ میگیرد تا فرزندش یک سال جلوتر از جامعه باشد، در فرهنگی که همه چیز در عدد و سرعت و شتاب خلاصه شود، طبیعی است که دزدی، خیانت، رفتارهای مالی غیر شفاف و فساد، بخش جدایی ناپذیر ساختار اقتصادی و اجتماعی میشود. در چنین جامعهای، هزار سال حرکت به جلو یا عقب نیز، تغییری در وضعیت موجود ایجاد نمیکند… بابک زنجانی محاکمه و فراموش میشود اما بابک زنجانیهای بعدی، همین الان متولد و بزرگ میشوند تا روز دیگری، انگشت نفرت ما، آنها را نشانه بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید