سرویس فرهنگی «فردا»: حادثه عاشورا بي شک رخدادي بود که در تاريخ بشري موجي عظيم پديد آورد، این حادثه علاوه بر «پيام» که بايد آن را شنيد و به کار بست، داراي «عبرت» هم هست؛ پیام و عبرتی که نجات دهنده هر آن کسی است که در آن به دقت بنگرد. دکتر افروغ، عزت و کرامت انسانی، ایثار، انفاق و عشق ورزی، امر به معروف و نهی از منکر در سطح تذکر مردم به دولت، مصاف نرم با مخالف و اعتماد به خداوند را از جمله پیامهای عاشورا بیان می گند و می گوید: بررسی اتفاقاتی مانند به شهادت رساندن مسلمانان با عملیات انتحاری و وجود اختلافات میان شیعه و سنی نشان میدهد به پیام های قیام امام حسین(ع) توجهی نداریم. دکتر عماد افروغ در گفتوگو با شفقنا ، پنج پیام عاشورا را تشریح و بیان کرد: هنگامی که به فرازهای مختلفی که از عزیمت امام حسین(ع) به سمت کوفه شروع میشود و سخنان مختلفی که در زمانها، مکانها و موقعیتهای مختلف بیان میکنند، باریک میشویم، چند پیام عمده و مرتبط دریافت میکنیم، یکی زندگی با عزت و نرفتن زیر بار ظلم است. در باب عزت عبارتهای مختلفی وجود دارد از جمله سخن معروف امام حسین(ع) به ابن زیاد که فرمودند: "اَلا وَ إنَّ الدَّعِيَّ
بنَ الدَّعِيِّ قَد خَيَّرَنا بَيْنَ اثْنَتَيْنِ؛ بَيْنَ السِّلَّة و الذِّلَّة؛ این زنا زاده فرزند زنا زاده مرا بین دو چیز مختار نموده، مرگ و شمشیر و ذلت." "وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّة"؛ به دور باشد از من که تن به ذلت بدهم." و عبارت های مشابه دیگر مانند "موت في عزّ خيرٌ من حيات في ذل؛ موت با عزت بهتر از حیات با ذلت است." این سخنان حکایت از این دارد که انسان به دلیل فطرت الهی اش دارای کرامت است و نباید این ارزش متعالی را در برابر زندگی کوتاه و دار امتحان، به راحتی نادیده بگیرد و در ازای حیاتی خفت بار و ننگین به ثمن بخس بفروشد و معامله کند. پیام امام حسین(ع) به همه انسان ها درست زندگی کردن بود او توجه به این عزت و کرامت انسانی را در تمام طول زندگی و از سوی مدیریت کشور اسلامی نیز ضروری دانست و اظهار کرد: حفظ عزت و کرامت انسانی پیامی است که از هر مومنی انتظار بر حفظ آن میرود. این عزت درست نقطه مقابل ذلت و فسق است. پیام این ارزش برای جامعه اسلامی آن است که علاوه بر اینکه همه باید با عزت زندگی کنند، کسانی هم که جامعه را مدیریت میکنند، باید توجه داشته باشند که مدیریت بر مؤمن با مدیریت بر فاسق تفاوت دارد.
خداوند در قرآن میفرماید: "فرعون قوم خود را خوار کرد، آنان هم اطاعت کردند، چون فاسق بودند." این بدان معنی است که فاسقان در برابر مدیریت خوارکننده تن به اطاعت می دهند و مؤمنان سر به شورش بر می دارند، لذا برای کسب اطاعت از مؤمن، باید او را عزیز داشت. امام حسین(ع) یک حیات کاملا مؤمنانه و عزیزانه را به نمایش میگذارد این استاد جامعه شناسی ادامه داد: یزید گمان کرد همگان فاسق هستند به همین دلیل با زور و خواری قصد بیعت گرفتن از امام حسین(ع) را داشت. در حالی که امام حسین(ع) در واقعه عاشورا یک حیات کاملا مؤمنانه و عزیزانه را به نمایش میگذارد و درمقابله با فاسق ترین انسان ها، مصیبتی بی نظیر و با نتایجی شگفت و عبرت آموز رقم میخورد. مصیبتی که هیچگاه در طول تاریخ شاهد آن نبوده و نخواهیم بود. و چه زیبا در زیارت عاشورا به این مضمون اشاره شده است: "مُصِیبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلاَمِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ". او حرکت امام حسین(ع) را نشانهای از توکل و عبودیت بالای ایشان دانست و افزود: واقعه کربلا با آن ویژگیها و رخدادهای قابل پیش بینی، اسارت محتمل زنان و فرزندان و
کودکان، آن هم توسط قومی شنیع و ممهّز به سلاح زر و زور و تزویر، و وجود نگرانیهای بی شمار، ممکن بود هر شخص دیگری را از ادامه راه باز دارد، اما اعتماد و توکل به خدا و عشق و عبودیت در امام حسین(ع) آن چنان بالاست که همه مصایب محتمل را با سکینه و آرامش کامل، در راه انجام تکلیف الهی و نجات بشریت و تعلیم درست زندگی کردن به انسان را به جان می خرد و به راستی که انتخاب و حرکت امام حسین(ع) اوج تفویض امر به خدا، اوج اعتماد به او و انجام رسالت است. پیام دوم امام(ع) ایثار است افروغ به دومین پیام امام حسین(ع) در واقعه کربلا اشاره و تصریح کرد: پیام دوم امام(ع) ایثار، به مثابه نهایی ترین سطح انفاق برخاسته از خداگرایی نوعدوستانه است. اگر بخواهیم به ارزشهای اخلاقی یک نگاهی کنیم، میتوان گفت هیچ صفت اخلاقی بالاتر از انفاق نیست، انفاق، ارزشی حتی بالاتر از صداقت و عدالت فردی دارد چرا که در عدالت فردی میتوان مقابله به مثل کرد و هیچ اشکالی هم در این مساله نیست، اما انفاق یک صفت اخلاقیِ متوجه دیگری است که پای منفعت شخصی را میبُرد و پای دیگر خواهی را به میان می کشد. این دیگرخواهی با خداگرایی اتصال دارد و نام اخلاقی و دینی آن
انفاق یا بخشش است و در بالاترین نقطه این صفت اخلاقی ایثار است. در برابر این صفت متعالی اخلاقی، یعنی جود و بخشش و انفاق و ایثار و شهادت، صفات مذمومی چون خودخواهی و عافیت طلبی، خست، تنگ نظری و تنفر و کینه است. به عبارت دیگر، ایثار نهایت و غایت انفاق است. انسانی که اهل انفاق نباشد، علی القاعده اهل ایثار هم نیست. این به این معنا نیست که هر انفاق کننده ای ایثارگر است، اما هر ایثارگری انفاق کننده است. عشق ورزیدن و نجات بخش بودن نیاز امروز ماست او ادامه داد: بالاترین تجلی انفاق، انفاق مال نیست، بلکه انفاق جان است و با شرایطی که امام حسین(ع) در صحرای کربلا داشت، شهادت و انفاق جان، بالاترین مرتبت فعل اخلاقی و بهترین حربه برای مقابله با ظلم بود. ممکن است همیشه برای مسلمانان شرایطی پیش نیاید که بخواهند به بالاترین مرتبه فعل اخلاقی بیاندیشند. مسلمانان میتوانند به مرتبههای پایینتر آن یعنی محبت و عشق به دیگری، احساس مسوولیت در برابر سرنوشت دیگران، سعی در برطرف ساختن رنج ها و شریک شدن در غم دیگران، توجه کنند، چرا که عشق ورزیدن و نجات بخش بودن دیگران نیاز امروز ماست. باید سعی کنیم وحدتی میان خدا و دیگران با مفهومی به
نام عشق ایجاد کنیم و خدا، وحدت و عشق را توأمان داشته باشیم. امر به معروف و نهی از منکر مد نظر امام حسین(ع)، تذکر در سطح مردم با دولت بود این استاد جامعه شناسی، امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان سومین پیام عاشورا مطرح کرد و گفت: در کربلا مبنایی ترین و ریشه ای ترین سطح امر به معروف و نهی از منکر را داریم که البته این بدین معنا نیست که ما نگاه منظومهای نداشته باشیم اما این سطح امر به معروف و نهی از منکر سطح جدیتری است و متاسفانه کمتر به آن توجه شده است. سطحی که مربوط به برخورد مردم با حاکمان میشود یعنی یک امر به معروف و نهی از منکر کاملا سیاسی. این امر به معروف و نهی از منکر در سطح تذکرات مردم با مردم، دولت با مردم یا دولت با دولت نیست، بلکه مردم با دولت است. امام حسین(ع) در برابر ظلم یک مصاف نرم داشتند، مصافی از جنس عرض تاریخ است نه طول تاریخ او مقابله نرم امام حسین(ع) با زور را یکی دیگر از پیامهای عاشورا دانست و افزود: مقابله نرم امام حسین(ع) بسیار ظریف است و بی ارتباط با ایثار نیست. زمانی که انسان به خصوص یک معصوم به یک جایی میرسد که نه عِده دارد نه عُده و طرف مقابل، فردی است که در اوج زشتی
و پلشتی در مسند قدرت است و مسلح به سلاح های مختلف است، چگونه باید با این آدم مصاف کرد؟ کسی که برخوردار از این سلاح ها نیست و بعضاً هم نمی تواند باشد، در چنین شرایطی چه باید کند؟ شاید بسیاری بگویند، همان طور که برادر امام حسین(ع)، امام حسین(ع) را نصیحت کرد و گفت: تو اهل معرفتی، دین شناسی، بهتر میدانی که یکی از شروط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تاثیر آن است. این امر به معروف و نهی از منکر شما تاثیر ندارد، شما بهتر می دانید که از شروط امر به معروف و نهی از منکر آن است که خطر جانی نداشته باشد، اما این اقدام شما بدون تردید خطر جانی دارد. ایشان به امام حسین(ع) نصیحت میکنند که بمانید و کلاسهای وعظ و معارف دینی خود را داشته باشید. در واقع انواع و اقسام نگاههای جزئی نگر نثار امام حسین میشود، اما امام حسین(ع) مرد جزء نگر نیست، مرد کلان نگر و غایت گراست. نیک میداند که قرار است کار بزرگی در تاریخ رقم بخورد. امام حسین(ع) در برابر ظلم یک مصاف نرم داشتند، مصافی که از جنس عرض تاریخ است نه از جنس طول تاریخ. از جنس فرهنگ است نه از جنس تمدن به معنای برج و بارو، از جنس کوخ است نه کاخ، از جنس انسانیت و قدرت نرم و
در این مصاف بی نظیر و به تعبیر امام خمینی(ره) از جنس پیروزی خون بر شمشیر است. کسانی که هستی، قواعد حاکم بر عالم و وظیفه شرعی و الهی خود را بشناسند و به خدا اعتماد کنند، این معنا را میفهمند. افروغ، اعتماد امام حسین(ع) به خداوند و اصحاب امام(ع) به ایشان را به عنوان پنجمین پیام عاشورا بیان کرد و گفت: یکی دیگر از پیامهای قیام امام حسین(ع) اعتماد امام حسین به خدا و اعتماد اصحاب ایشان به خود امام حسین است. یاران امام حسین(ع) بر اینکه چه اتفاقی قرار است رخ دهد، هیچ شکی نداشتند و به امام(ع) و راه ایشان کاملا ایمان داشتند. بشری که میخواهد قیام کند و خوب زندگی کند باید کتاب عاشورا را ورق بزند او عاشورا را به یک کتاب عبرت تعبیر و اظهار کرد: از زمانی که امام حسین(ع) در مدینه هستند و دعوت به بیعت میشوند، بیعت را نمیپذیرند و سپس عازم سفر حج میشوند، حج را نا تمام میگذارند و حرکت میکنند؛ همه این لحظهها یک الگوی عینی قرآنی، یک کتاب عبرت و یک کتاب جامع برای حیات بشریت است. بشری که میخواهد در برابر زشتی ها بایستد و خوب زندگی کند و از گناهان، زشتی و پلیدیها نجات پیدا کند، باید کتاب عاشورا را ورق بزند، بخواند و
فهم دقیقی از آن داشته باشد چرا که عاشورا از هر حیث عبرت است. عاشورا تجلی عینی پیام خدا و هدف از خلقت انسان است که عبودیت باشد. معرفت و درک قیام امام حسین(ع) به خوبی منتقل نشده است افروغ با بیان اینکه معرفت و درک قیام امام حسین(ع) به خوبی منتقل نشده است، گفت: عدهای ممکن است ناآگاهانه، خرافاتی را چاشنی حرکت و قیام امام حسین(ع) کنند که این حرکت را کم ارزش و نا چیز جلوه میدهد. معتقدم، اوج عظمت امام حسین(ع) این است که به مثابه یک بشر متعالی، مهذب، کریم و عزیز، زمان شناس، نکته بین و در اوج عبودیت الهی تشخیص می دهد که امروز باید خون دهد تا اسلام نجات پیدا کند. پیروزی در ریخته شدن خون است نه در غلبه ظاهری بر یزید. پیام قیام امام حسین(ع) پیام خون است. یعنی باید خون ریخته شود، اسارتی گرفته شود تا آن پیام تاریخی منتقل و برای همه تاریخ و اعصار درس عبرتی شود. او افزود: نیاز به این تعابیر که فی المثل عدهای و لشکری بیایند و به امام حسین کمک کنند تا فایق آید نیست این نگاه ظاهربینانه و سخت افزارانه است. پیام عاشورا در وجه عرض تاریخی آن است، نه وجه طولی آن. در وجه فرهنگی آن است، نه تمدنی آن. در وجه کوخی آن است، نه
کاخی آن. باید به این نکته توجه کنیم که تاریخ و انسان لایه های دیگری هم دارد که امام حسین با قیام خود یادآور آن لایه ها میشود. لایهای که اهل حکمت و عرفان متوجه آن هستند. گفت وگوی بین اسلام و مسیحیت بسیار پیشرفته تر از گفت وگوی درون دینی یعنی شیعه و سنی است این استاد جامعه شناسی در پاسخ به اینکه چرا امروز برخی از کشورهای اسلامی، از قیام امام حسین(ع) درس نگرفته اند و جنگ و خونریزی را به جای فداکاری در پیش می گیرند؟ گفت: متاسفانه به پیام های قیام امام حسین(ع) توجهی نداریم، یکی از نمونه های عدم توجه این است که میان دو مذهب تشیع و تسنن محورهای وحدت بسیاری از جمله خدا، نبوت، معاد، حج، جهاد، زکات، نماز و روزه و بسیاری از معارف عقیدتی، اخلاقی و فقهی وجود دارد، اما وحدت این دو بسیار کم است. این در حالی است که میان اسلام و مسیحیت محورهای وحدت کمتری وجود دارد، اما به مراتب گفت وگوی بین ادیان اسلام و مسیحیت بسیار پیشرفته تر از گفت وگوی درون دینی یعنی شیعه و سنی است؛ این مساله موجه و قابل قبول نیست و باید برای آن فکری اندیشید. باید به جهانیان، به ویژه اهل تسنن آموخت که حسین(ع) برای نجات بشریت و اسلام و مسلمین قیام
کرد. اگر کسی ادعای مسلمانی دارد، باید قدردان این الگو و اسوه و عزادارانش باشد. چه معنا دارد که عده ای به نام اسلام، به کشتار دسته جمعی عزاداران و با شیوه های غیر انسانی و بعضاً در پوشش دین خواهی مبادرت ورزند. تلاش کنیم اسلام شناسی دقیقی به دست بیاوریم او ادامه داد: اگر اسلام را به دست یک سلفی و ظاهرگرا بسپاریم، یک درک از اسلام به دست می دهد، اما اگر اسلام را به دست یک اصولی، عارف مسلک و حکیم دهیم، یک نسخه دیگری ارائه می دهد. باید تلاش کنیم اسلام شناسی دقیقی به دست بیاوریم و بیشتر به محورها و اصول مشترکمان توجه کنیم و ضرورت های زمانی و مکانی را متوجه باشیم. بفهمیم کسانی جهان اسلام را با اختلاف و تفرقه مواجه کرده اند که خود بویی از خدا و ایمان الهی نبرده اند. وقتی مقاله "نبرد تمدن های هانتينگتون" را مطالعه کنیم، متوجه می شویم نویسنده، با رندی بسیار و مضمونی دوگانه، می کوشد تا سنگری به نام مسیحیت برای تمدن امروزین غربی درست کرده و بر خلاف روح مشترک توحیدی ادیان، از این سنگر و با دروغ های مکرر، بستر و تهدیدی برای یک نبرد تمدنی دست و پا کند، هرچند رندانه نیز می کوشد در آخر به گونه ای نتیجه گیری کند که باید به
برون رفت از این دعوا نیز توجه و مقداری عاقلانه تر رفتار کرد. در حالی که روح این مقاله همه حکایت از این می کند که تمدن و فرهنگ و پیام مسیحیت را با تمدن مدرن آمریکایی گره زده است. بنیادگرایی به معنای تفکر سلفی، سمی مهلک برای وحدت مذاهب اسلامی است افروغ، ریشه دعواهای امروز در کشورهای اسلامی را صرفاً داخلی ندانست و اظهار کرد: همگان باید متوجه باشیم که بنیادگرایی به معنای رایج آن و به معنای تفکر سلفی، سم مهلکی برای وحدت میان مذاهب عمده اسلامی همچون شیعه و سنی است. دعواهای امروز جوامع اسلامی، صرفاً ریشه داخلی ندارد، اگر هم داخلی است، علما باید از طریق گفت وگو با این ریشه ها مقابله کنند، آنها را بَر کَنند و به وحدت برسند در این صورت وحدت علما به مردم نیز منتقل می شود، اما اگر علما کناره گیری کنند، یک عده انسان های کم سواد، میدان دار می شوند و به توده ها خط می دهند. سوگمندانه شاهدیم که عده ای عملیات انتحاری انجام می دهند و برادران مسلمان خود را به دلیل جهل به شهادت می رساند. او افزود: توجه به نوع مواجهه امام حسین (ع) از ابتدا تا انتها، نبرد اخلاقی ایشان در برابر جنگ ناعادلانه و ناجوانمردانه دشمن، سخنان و گفت
وگوی امام حسین(ع) و به طور کلی حائز اهمیت قرار دادن پیام های عاشورا ما را در برطرف ساختن بسیاری از مشکلات جوامع کمک می کند، به ویژه توجه به آخرین پیام این قیام که «ان لم یکن دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم» (اگر دین ندارید و از روز معاد هم ترسی ندارید، حداقل در دنیای خود حُر و آزاده باشید)، با این تعبیر که بین ایمان واقعی و حریّت تنافیی وجود ندارد و در واقع ایمان به خدا مکمل حریّت و آزادگی و مؤید آن است و البته روشن است که بین دین جاهلانه، ابزارگرا، ظاهرگرا و حُریّت و آزادگی هیچ سازگاری وجود ندارد. در واقع عقل آزاداندیش و حُر بهتر از دین فاسقانه، ظالمانه و جاهلانه است. با عاشورا می توانیم به یک معروف شناسی درست و عمیق دست یابیم افروغ، عاشورا را فرصتی برای رسیدن به یک معروف شناسی و منکر شناسی عمیق عنوان کرد و گفت: با عاشورا می توانیم به یک معروف شناسی درست و عمیق دست یابیم و اسیر معروف شناسی ها و منکر شناسی های یک سویه، متحجرانه و اخباری نشویم، چرا که در نتیجه سپردن معروف شناسی و منکر شناسی به یک رویکرد سلفی و متحجر، چیزی عایدمان می شود که متأسفانه هم اکنون در بخشی از جهان اسلام با آن
روبرو هستیم.
دیدگاه تان را بنویسید