تاریخ ایرانی: نیویورک تایمز می نویسد: وندی لوئر در کتاب جدیدش «زنان خشمگین هیتلر: زنان آلمانی در کشتارگاههای نازی» مینویسد: «در مدرسه، به دختران آلمانی درسهایی همچون زبان لاتین تدریس نمیشد، چرا که دانشی نبود که به کار مادران آینده بیاید. در عوض کتابچههایی در اختیارشان قرار میگرفت تا به آنها چگونگی انتخاب همسر را بیاموزد. اولین سؤال برای انتخاب همسر مورد نظر این بود: پیشزمینهٔ نژادی شما چیست؟» کتابهای پیشین دربارۀ هولوکاست، چهرههای خشمگین و وحشیگرانهٔ زنانی همچون ایلزه کوخ و گرترود شولتز- کلینک (بالاترین مقام زن حزب نازی) را ترسیم کرده بودند. کتاب خانم لوئر در پی بازنگری است تا مسائل را از منظر زندگی روزمره بررسی کند و بتواند پیچیدگیهای بیشتری را مورد نگرش قرار دهد. او زندگی بیش از بیست زن آلمانی را بررسی کرد: پرستاران، منشیها، معلمان مدرسه، همسران افسران اس اس. اینها همگی نمونهای بودند از ۵۰۰ هزار زن آلمانی که به کشورهای اشغال شدهٔ شرقی رفتند و به عقیدهٔ نویسنده، بدون تردید در کشتارگاهها ایفای نقش کردند.
خانم لوئر میگوید: «نقش زنان آلمانی در دوران جنگ هیتلر از بسیج مردمی و قربانیهای جبهههای خانگی فراتر میرود. هیتلر شخصیت دیگری از زنان آلمانی در دوران جنگ پدید آورد: منحرفترین و خشنترین تصویر از زنان فعال سیاسی و وطنپرست.» او می نویسد: «این زنها توانایی جنایت را از خود نشان دادند در حالیکه نقشهای دیگری را نیز ایفا میکردند: زنان خانهدار آلمانی، مریمهای مقدسی با تفنگهایی بر دوش و نوزادانی در آغوش، با لباسهایی پیشبنددار به بردگان تحت نظرشان فرمان میدهند.» خانم لوئر استاد تاریخ دانشگاه کلارمونت مک کنا و مشاور موزهٔ یادبود هولوکاست ایالات متحده است. او تاکنون کتابهای فراوانی در زمینه فعالیت نازیها در کشورهایی همچون اوکراین به چاپ رسانده است. کتاب «زنان خشمگین هیتلر» در لیست بلند جایزهٔ کتاب سال آمریکا در بخش غیررمان شرکت کرده است. برخی از زنانی که او دربارهشان تحقیق کرده است دستیار جنایتکاران پشت میزنشین بودند و با کمال میل به روسایشان کمک میکردند. برخی دیگر در تحقیر یهودیها و غارت اموالشان دست داشتند. برخی از ایوان خانهشان یا در جنگل به یهودیها شلیک کردند. یکی از آنها جمجمۀ نوزادی را
خرد کرده بود. وندی لوئر عقیده دارد آنهایی که به طور مستقیم در جنایت دست نداشتند نیز نمیتوانند اظهار نادانی کنند. آنها ناظران این جنایات بودند. تعداد کمی از این افراد بیم و تردید خود را از آنچه شاهدش بودند نشان میدادند. آنت شوکینگ وکیلی که از کارگران امداد بود در نامهای به خانوادهاش اینگونه نوشت: «پدر حق داشت؛ مردمی که در قید و بند اخلاق نیستند بوی عجیبی دارند. میتوانم این آدمها را از بویشان تشخیص دهم، بیشترشان بوی خون میدهند.» مطالعهٔ کتاب «زنان خشمگین هیتلر» گاهی بسیار سخت میشود. رابطهٔ میان جنسیت و خشونت - که این جوانان برای برتری یافتن به دیگران در ابراز آن کوتاهی نمیکردند- بر بسیاری از لحظات مخوف سایه افکنده است. او مینویسد: «نسلکشی از زنان نیز برمیآید.» فصلهای پایانی کتاب به دلایل مختلفی خشمبرانگیز و تهوعآور هستند. خانم لوئر تجربهٔ زندگی این زنها پس از جنگ را مورد بررسی قرار میدهد. اکثر آنها به زندگی روزمرهٔ شهروندی بازگشتند. تعداد کمی از میان این صدها هزار زن آلمانی به دادگاه رفتند و از آن میان نیز تعداد کمی مجازات شدند. خانم لوئر میپرسد: «چه بر سرشان آمد؟ جواب مختصر این است که
اکثرشان توانستند از اتهام قتل بگریزند.»
دیدگاه تان را بنویسید