گپی با دختر پرنده ایران/عکس

کد خبر: 292689

با وجود تنها بودنش در خانه باز هم آنقدر با پدر و مادرش و ورزش محبوبش سرگرم بود که این خلأ را احساس نکرد.فاطمه اکبری این روزها علاوه بر موفقیت در رشته ژیمناستیک به عنوان دختر موفق در رشته ورزشی پارکور شناخته شده است.

گپی با دختر پرنده ایران/عکس
باشگاه خبرنگاران: رای او مهم نبود که در خانه همبازی ندارد. آنقدر با پدر و مادر و رشته ورزشی محبوبش سرگرم بود که هیچ‌گاه این خلأ را احساس نکرد. صفحه‌های تقویم کودکی‌ و نوجوانی‌اش یکی پس از دیگری ورق خورد و او را به مراحل سفید و سیاه زندگی رساند اما آنچه در تمام این سال‌ها در گوشش طنین می‌انداخت صدای گرم مادری بود که در دل آرزوی موفقیت او را می‌پروراند و دستان مهربانش را یارای لحظه‌های او قرار داده بود تا بداند برای رسیدن به سکوی موفقیت تنها نیست. فاطمه اکرمی این روزها علاوه بر موفقیت در رشته ژیمناستیک به عنوان یک دختر موفق در رشته ورزشی پارکور شناخته شده است. به همین بهانه ایران با این دختر پرنده ایرانی گفتگویی انجام داده که در ادامه می خوانید. معلمي به نام مادر نهمين روز از آخرين ماه زمستان به دنيا آمد. دختري خجالتي بود، به همين دليل در شش سالگي كه با ورزش ژيمناستيك آشنا شده بود تا يك ماه در باشگاه گريه مي‌كرد اما باز هم مادرش بود كه تلاش مي‌كرد او را مجذوب اين ورزش كند. در مورد يكي از خاطرات كودكي‌هايش مي‌گويد: يك سال از زماني كه با ژيمناستيك آشنا شده بودم مي‌گذشت. يك روز براي اين‌كه بيشتر بازي كنم شروع به بهانه‌گيري كردم تا باشگاه نروم. از آن روز تا يك سال تنبيه شده بودم و ديگر از باشگاه خبري نبود. مادرم اين كار را كرد تا مطمئن شود من به اين ورزش علاقه دارم يا نه و اين‌كه خودم از او بخواهم مرا دوباره به كلاس ژيمناستيك ببرد. يقين دارم اين حركت مادرم باعث شد من به اين ورزش علاقه‌مند شوم و اكنون بگويم ژيمناستيك در خون من است. درس استقامت مدرسه‌ شروع شده بود و من مصمم تر ار قبل ژيمناستيك را دنبال مي‌كردم. كم‌كم شركت در مسابقات اردوها هم به آن اضافه شده بود و از 9 ماه سال تحصيلي تقريباً سه، چهار ماه را سر كلاس‌ها حاضر مي‌شدم و با همكاري مسئولان مدرسه به درس و ورزش توأم با هم مي‌رسيدم اما هيچ گاه يكي را فداي ديگري نكردم و اكنون هم به ورزش در كنار درس اهميت مي‌دهم.فاطمه اكرمي كه در حال حاضر دانشجوي رشته سخت‌افزار كامپيوتر است ضمن بيان اين جملات ادامه داد: اگر همراهي‌ پدر و مادرم نبود، نمي‌توانستم مسير زندگي‌ام را به درستي انتخاب كنم و بدون شك اگر جديت هايشان نبود نمي‌توانستم جسارت انجام حركات ورزشي پاركور را پيدا كنم. وي با يادآوري خاطره فراموش‌نشدني آن روز گفت: سال 86 بود كه براي تمرين ژيمناستيك رفته بودم و به دنبال يكي از حركات كه به درستي انجام نشده بود دچار شكستگي بسيار شديد از ناحيه پا شدم و زماني كه مرا به بيمارستان رساندند خانواده‌ام را در جريان موضوع قرار دادند. در شرايط خوبي نبودم و همه انتظار داشتند مادرم بعد از ديدن اين صحنه تمركز و توان خود را از دست دهد اما او در كمال ناباوري من و پرستاران، ملحفه سفيد را كنار زد و با ديدن وضعيت پاي من تنها گفت اگر بيشتر دقت مي‌كردي اين‌طور نمي‌شد. اگر آن روز مادرم با قدرت عمل نمي‌كرد من هم نمي‌توانستم به سرعت با اين موضوع و مشكلات پس از آن كنار بيايم. دوره خيلي سختي بود، آب درماني و فيزيوتراپي‌هاي هر روزه خسته‌كننده بود اما از مادرم ياد گرفته بودم قوي باشم و همين باعث شد يك سال بعد از آن حادثه تلخ در مسابقات شركت كنم و مقام نخست را كسب كنم. رنگ جديد انتخاب‌ها اين بانوي جوان به سراغ ورزشي رفته كه كمتر دختري آن را انتخاب می کند و تا به امروز عناوين و مقام‌هاي متعددي به دست آورده است كه از ميان آن‌ها مي‌توان به كسب دو مدال طلا و يك مدال نقره در مسابقات ژيمناستيك سال 1386 اشاره كرد كه مربوط به كشورهاي اسلامي بوده و شركت‌كنندگان آن از كشورهاي عراق، سوريه، سودان و... حضور داشتند. وي از سال 1383 راهي مسابقات شده و قهرماني‌هاي كشوري زيادي را در ورزش ژيمناستيك به خود اختصاص داده است اما از دو سال قبل، انتخاب‌هايش رنگ ديگري به خود گرفت. اين بار قرار بود تمام وسايل سطح شهر و پيرامون خود را به شكل يك مانع ببيند و اين توانايي را درخود ايجاد كند كه از اين موانع عبور كند.در اين رابطه مي‌گويد: دو سال گذشته به تشويق يكي از هم دانشگاهي‌هايم وارد اين رشته ورزشي شدم. همان ساعت‌ها و روزهاي اول به او نشان دادم كه توانايي انجام حركات سخت پاركور را دارم. اين رشته ورزشي و حركات هوايي آن شباهت زيادي به حركات ژيمناستيك دارد و به نوعي به صورت زنجيروار به ورزش‌هاي ديگري متصل است. در واقع حركات پاركور تكنيك‌هاي رد موانع را به فرد مي‌آموزد كه البته به آمادگي بدني خوبي نياز دارد.
آنچه در اين رشته ورزشي مهم است و يك ورزشكار را از سايرين متمايز مي‌كند قدرت خلاقيت او است. هر چه يك ورزشكار بتواند خلاقيت را چاشني حركاتي كه انجام مي‌دهد كند موفق تر خواهد بود. درست همان كاري كه فاطمه اكرمي انجام مي‌دهد. او مي‌گويد: در خيابان كه راه مي‌روم هر جايي را كه احساس كنم مكان مناسبي براي انجام اين حركات است انتخاب مي‌كنم و از ميله تعبيه شده بالاي يك ديوار گرفته تا ماشين و ديوار خانه‌ها و پشت‌بام‌هايشان را به شكل يك مانع براي انجام حركات پاركور مي‌بينم و تا به امروز هم هر كسي اجراي اين حركاتم را دیده مرا تشويق کرده است. پايگاه آرامش تجربه هيجان، لذت بخش است اما كافي است مزه آن را زير زبانت احساس كني تا ديگر نتواني از انجام حركات پر از هيجان دست بكشي. فاطمه اكرمي طعم هيجان را در ورزش ژيمناستيك و انجام حركات سخت آن تجربه كرده و با ورزش پاركور به آن تجربه شدت بخشيد. البته حيطه فعاليت‌هاي او تنها به اينجا ختم نمي‌شود چرا كه او سقوط آزاد را نيز تجربه كرده است. با چتر از ارتفاع 4 هزار متري پريده و سه دوره آموزشي اين رشته ورزشي را در خارج از كشور گذرانده و موفق به كسب گواهينامه و قدم نهادن به دنياي حرفه‌اي سقوط آزاد شده است. او كه اكنون مربي ژيمناستيك و پاركور است مي‌گويد: اين دوره‌هاي سخت و مشكل را گذرانده‌ام تا به نياز درونم پاسخ دهم و آرامش را به وجودم هديه كنم. هميشه به ورزش‌هاي پر هيجان و البته گاهي هم خطرناك علاقه داشته‌ام، به همين دليل در سال جديد اسكي روي آب را دنبال كرده‌ام و قصد دارم در ورزش موتورسواري و رالي هم تجربه‌هاي خوبي كسب كنم.اين بانوي ايراني پس از اين سال‌ها آموخته است دلتنگي‌هايش را كجا ببرد، هر بار كه دلش مي‌گيرد آرامش و توان دوباره‌اش را از خدايي مي‌خواهد كه تمام اين استعدادها را به او ارزاني داشته و بعد از آن پرش از ارتفاع و ورزش‌هاي مهيجي مثل بانجي جامپينگ را بهترين گزينه براي آرامش جسم و روحش مي‌داند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت