دخت ایران - «مانکنیسم» و «صنعت باربیگونه» دو واژهای که سالهاست ذهن و فکر انسانها علیالخصوص دختران و پسران جوان را به خود مشغول ساخته است. رژیمهای سخت و طولانی از زجرها و گرسنگیهای بیش از اندازه، لوسیونهای عجیب و غریب و داروها و اعمال جراحیهای جورواجور برای مدلی از انسان که زاییده ذهن اوست و نمیشود گونه جامعالاطراف آن را در یک فرد مشاهده کرد! ذائقهسازی برای پسران و مردان که از آنچه که در پیرامون آنها از جنس زن وجود دارد لذتی نبرند و به دنبال ملکه ذهنی خود از روی عکسهای ساخته شده به دست ابوالبشر بگردند. میگویند فردی به دروغ گفت در فلان خانه آش میپزند و خیرات میکنند، همگان به راه افتادند و کاسه به دست برای خوردن و چشیدن آن آش بر درب خانه صف بستند. فردی هم که خود دروغ ساخته بود کاسهای به دست گرفت و راهی شد؛ جالب است این دروغ را خودش هم باور کرد. این حکایت شده مثال همین ماجرای تولید عروسکهای «باربی» و رفیق ناباب او «کن». ظاهرا همه باور کردهاند که او انسان است و یا انسانها شبیه اویند و واقعا در جامعه واقعی هم به دنبال اندامهای باربیگونه هستند... عروسک باربی چگونه متولد شد؟ باربی که مخفف
اسم باربارا است در کالیفرنیای جنوبی در کارخانه تولید اسباب بازی کمپانی متل متولد شده است. «هندلر» و «مت» زوجی بودند که در ایالت کالیفرنیای جنوبی آمریکا در سال ۱۹۴۵ کمپانی مثل را تأسیس کردند، آنها در ابتدا قاب عکس تولید میکردند و سپس مبلمان خانه و در نهایت به تولید اسباببازی پرداختند. علاقه دخترشان به عروسکهای کاغذی زمینهای را برای ساخت عروسک فراهم آورد. امتیاز عروسک لیلی آلمانی توسط آنها گرفته شد و با اصلاح در نژاد این عروسک آلمانیتبار به نژاد «آنگلوساکسون» در آمریکا به تولید انبوه رسید. «عروسکی که نماد زنی با حدود ۲ متر طول، ۴۶ کیلوگرم وزن و حدود ۲۰ سال سن است!» که اگر در حالت طبیعی خانمی را چنین فرض کنید به گفته خود اندیشمندان نه میتوانست وزن خود را تحمل کند و نه امکان باروری و بارداری داشت.» باربی در شرایطی چشم به جهان گشود که زنان تحت تأثیر فشارهای اجتماعی و تبلیغات باید به کارخانهها میرفتند برای تولید انبوه، فروش بالا و خرید بیشتر و بیشتر! زنان کممصرف و زیاد بازدهکاری! کارگران و کارمندانی کمخوراک، پرکار در ساعات کاری زیاد و لاغر که از لاغری خود خوشحال و سرخوش هم باشند. سازنده عروسک باربی
جک رایان بود. او استعداد ویژهای در شناخت فرم زنان داشت. فیزیک بدنی لاغر، چشمان درشت و آبی، موهایی طلایی و... خلاصه ظاهری جذاب و رؤیایی... باربی و جوانانی باربیزده! کاش باربی فقط یک عروسک میماند. استقبال زیاد بچهها و بزرگسالان از خرید باربی و وسایل جانبی، زیورآلات، تزئینات، لباسهای جورواجور و خلاصه همه متعلقات باربی شد دردسر انسانها. کمکم این دروغ باور شد. دخترکان به جای بازی با باربی به رقابت با او پرداختند تا زیباتر شوند و شبیه سایز واقعی آن یعنی سایز صفر زیر ۳۴ برسند. کمخوراکیها، رژیمهای سخت، اعمال جراحی، فعالیتهای بدنی عجیب و غریب شد موضوع محافل دختران و زنان. مردان هم سلیقهشان تغییر کرد. باربی به رسانه آمد. باربی سیاسی شد. باربی لباس جنگ و یونیفرم نظامی پوشید. باربی کمربند انتحاری بست. باربی دوست هم پیدا کرد از جنس مخالف؛ «کن» باربی کتاب قصه شد. داستان شد. رویا شد. خواب و خیال زنان شد. جراحان نانشان به روغن رسید. بینیها، گونهها، شکم، لبها و... همه زخم تیغ برداشتند تا باربی واقعی شد. رکورد اعمال جراحی زیبایی در یک دختر به ۲۰۰ بار رسید. مانکنیسم شد صنعت کافی است نام مانکن فرانسوی
«ایزابل کارو» را در گوگل سرچ کنید. دختری که برای رسیدن به درجه بالای مانکنی با رژیمی سخت به بیماری انورکسیا مواجه گردید و در اثر لاغری مفرط جان سپرد. او و پوسترهایش در فرانسه در کمپین ضدلاغری به شهرت رسید، اما تاب این لاغری را نیاورد و جان داد. انتشار تصاویرش در فرانسه توسط طرفداران مد ممنوع شد اما این ممنوعیت چیزی را از ننگین بودن این ضربالمثل آمریکایی کم نمیکند: «هرچه قدر لاغر شوی یا پولدار شوی باز هم کم است» تازگیها در اقشار مختلف جامعه ایرانی هم تب مانکنی و مدگرایی و باربی شدن بالا گرفته است. میتوان التهاب پرجمعیت مطبهای جراحیهای زیبایی، سالنهای آرایشی و زیبایی، فروشگاههای بزرگ لوازم آرایشی و بهداشتی، سالنهای بدنسازی و... را ببینی. صورت جامعه گل انداخته است. تب دارد. اگر جامعهشناسان به داد زنان و دختران معصوم نرسند، غصه اندامهای متفاوت میشود عقدة دل دختران. پسران هم بیهمسر میمانند، مگر چند دختر باربیگونه داریم؟! کافی است تحقیقاتی راجع به مضرات رژیمهای غذایی کنیم. کافی است تأثیرات لوسیونها، داروها، انگشترها و دستبندهای لاغری را چه از نظر روانی، چه از نظر جسمی و بهداشتی بدانیم. صدا و
سیما و رسانهها و نشریات مکتوب و مجازی موظفند که این تب فراگیر را کاهش دهند. همواره معضلات جامعهشناسی را میتوان با اطلاعرسانی صحیح و هشداردهیهای بجا و اصطلاحا با فرهنگسازی التیام بخشید. تا دیر نشده، تا دختران ما به بیماریهای روانی و جسمانی گرفتار نشدهاند آنها را دریابیم. دوستان خواننده شما میتوانید عوارض لاغری مفرط، تاریخچه باربی، مانکنیسم و پیامدهای آنرا در مقالات متعددی که همه دغدغهمندها برایتان در سایتهای مختلف نوشتهاند مطالعه فرمایید؛ تحقیقات کامل دیگر عزیزان را در این عرصه دیدهایم و تحسین میکنیم. وبلاگها، سایتها و... همه و همه تلاش کردهاند تا راجع به عوارض آن بگویند لذا از تکرار مکررات کاستیم و فقط به تشریح درد پرداختیم. لطفا شما دلتان برای خودتان، پسرتان، دخترتان و اطرافیانتان بسوزد. این مطالب را جستجو کنید و در اختیار همگان قرار دهید. معلمان و مدیران مدارس راهنمایی و دبیرستان که مخاطبین آنها در معرض خطر جدی هستند میتوانند با در اختیار قرار دادن این مطالب، هشدارها، پوسترهای «ایزابل کارو» و دیگر گرفتاران این ورطه هشدارهای لازم را به جوانان این مرز و بوم دهند. مسئولین نهادهای فرهنگی
و بهداشتی میتوانند با اطلاعرسانی دقیق به درمان این التهاب قبل از اضمحلال جامعه سالم بپردازند. سازمانهای مردمنهاد با انتشار بروشورها، پوسترها و برگزاری جلسات آگاهیبخشی اقشار مختلف جامعه را نسبت به این معضل مصون سازند. امیدواریم هیچکس در ایران اسلامی نباشد که بگوید «میخواستم زیبا بشوم اما نمیدانستم عاقبت این سایزهای غیرواقعی چه بود والا به دنبال آن نمیرفتم...»
دیدگاه تان را بنویسید