شعبدهباز ایرانی راز عبور دیوید کاپرفیلد از دیوار چین را فاش کرد
«شعبدهبازان انسانهای ماورایی نیستند، بلکه آنها افرادیاند که میدانند چگونه با بهکارگیری علم فیزیک، شیمی، ریاضی و روانشناسی، ذهن مخاطب خود را کنترل و آنها را غافلگیر کنند.»
خبرگزاری ایسنا: «شعبدهبازان انسانهای ماورایی نیستند، بلکه آنها افرادیاند که میدانند چگونه با بهکارگیری علم فیزیک، شیمی، ریاضی و روانشناسی، ذهن مخاطب خود را کنترل و آنها را غافلگیر کنند.»
بهروز کریمی، هنرمند سرگرمیهای نمایشی ایران (شعبدهبازی) از راهاندازی اولین جشنواره سراسری شعبدهبازان در ایران خبر داد.
او همچنین با اجرای چندین نمونه تردستی و پیشگویی، خبرنگاران را به چالش کشید و البته پس از آن راز برخی از تردستیهایش را فاش کرد. از نگاه او حُقهای در اجراهایش در کار نیست و شعبدهبازان هم یک انسان معمولیاند و مخاطب میتواند به راز این تردستیها پی ببرد. کریمی شعاری با این مضمون دارد که «باید بدانید تا بتوانید»؛ ریشه این جمله در بکارگیری علم فیزیک، شیمی، ریاضی و روانشناسی در هنر شعبده بازی است.
برنامهها و شعبدههایش یادآور خاطرات مشترک یک نسل است؛ خاطراتی که در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ در قاب تلویزیون ایران متولد شد. برنامههایی چون «هوشیار و بیدار»، «دیدنیها» و «جدی نگیرید» که هرکدام از جمله پرمخاطبهای تلویزیون در زمان خودشان بودند و کریمی در این برنامهها به اجرای برنامه و شعبدهبازی میپرداخت.
بهروز کریمی میگوید: من از انجمن شعبدهبازان آمریکا و شعبدهبازان دنیا گواهی دارم. همچنین عضو انجمن کشورهای دیگر مانند انگلیس، فرانسه و ایران هستم. من تنها کسی در ایران هستم که مدرک سرگرمی نمایشی را از آمریکا دارد.
او دوم فروردین ماه سال ۱۳۳۴ در شهر آبادان به دنیا آمد و شعبدهبازی را در کودکی و به صورت خودآموخته و غریزی فراگرفت. کریمی را پدر شعبدهبازی ایران نیز مینامند. او عضو انجمن شعبدهبازان بینالمللی، مدیرمسئول کانون سرگرمیهای نمایشی ایران، مشاور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز در امور سرگرمیهای نمایشی و مؤسس مؤسسه هنری «پریستو» است.
در این بخش میتوانید گوشههایی از صحبتهای بهروز کریمی و همچنین شعبدههای او را در ایسنا مشاهده کنید:
شعبده بازی فن است یا علم؟
کریمی دربارهی اینکه آیا شعبده بازی فن است یا علم؟ میگوید: ما تصمیم گرفتیم از کلمه شعبده استفاده نکنیم و اسمش را سرگرمی نمایشی بگذاریم. فیزیک یکی از شاخههای شعبده بازی است و شعبده هم هنر و هم علم است. علم است زیرا از فیزیک، شیمی، ریاضی و روانشناسی استفاده میکند. اما همه زیر مجموعه ریاضی هستند. باید دید مردم چرا میخواهند شعبده را یاد بگیرند؟ برای هنر، اجرا یا سوءاستفاده؟ ما در انجمن قسم خوردیم که یک سری کارها را آموزش ندهیم و جایز نیست به افراد معمولی این حرفه را یاد دهیم البته اگر بخواهیم این کار را بکنیم باید در مکان مجوزداری انجام شود.
بهروز کریمی در همین زمینه میگوید: ریشه کلمه شعبده بازی هم عربی و هم فارسی است. جایگاه این هنر در دنیا خیلی وسیع، پیشرفته، خوب و جاافتاده است. هر وقت کسی بخواهد خستگیاش در برود بهتر است شعبده بازی ببیند. مردم خستهاند و دوست دارند یک شعبده را ببینند و پیشبینی کنند. وقتی یک نفر برایشان شعبده بازی میکند میخواهند حدس بزنند و بعد از فهمیدن راز میخواهند این شعبدهها را اجرا کنند که اشتباه است. شعبدهبازی مانند تمام علوم و فنون پیشرفت میکند و برای این کار در کشور آمریکا، روزنامه، هفتهنامه و مجله وجود دارد. یک سری نشریات هم فقط برای شعبدهباز است که وقتی میخوانند باید نابودشان کنند یا جایی بگذارند که کسی دسترسی نداشته باشند. در دنیای شعبده امروز، شاید لحظه به لحظه کار جدید به بازار بیاید و این کار در فضای مجازی، کتاب و سی دی آموزش داده میشود.
من از دوره نوجوانی عشقم این بود تا شعبده یاد بگیرم و به جوانان علاقمند آموزش بدهم. من در حال حاضر هم آموزش میدهم چون با خود عهد بستم … به زودی نیز میخواهم یک روز در ماه را در نظر بگیرم و در محل انجمن به علاقهمندان بهطور رایگان آموزش دهم.
راز عبور دیوید کاپرفیلد از دیوار چین
کریمی در ادامه با این پرسش مواجه میشود که اگر شعبده را به مردم آموزش دهید جذابیت خود را از دست نخواهد داد؟ که در این ارتباط به نحوه عبور دیوید کاپرفیلد از دیوار چین اشاره میکند و توضیح میدهد: وقتی چیزی که اجرا شده فاش میشود باعث میشود فرد به سمت یک کار و ایده جدید در این حوزه برود. یک سری بازیها، گسترده است و روی صحنه اجرا نمیشود؛ نمونه آن عبور آقای دیوید کاپرفیلد از دیوار چین است که نمیتوان آن را روی صحنه اجرا کرد و حدود ۱۰۰ سال پیش هری هودینی این کار را کرد که پدر شعبده دنیا بود. این شخصیت دیوار کاذبی را روی صحنه آورد و از این سمت دیوار به آن طرف رفت. کاپرفیلد این کار را بهروز کرد و به سمت دیوار چین رفت. من فیلم اجرای دیوید کاپرفیلد را به برنامه دیدنیها دادم. وقتی این کار را در دیوار چین اجرا کرد، راز او را کسی نمیدانست، تا اینکه ۲۰ سال گذشت با یکی از نشریات صحبت کردم و عکس قدم به قدم این کار را منتشر کردم تا آموزش داده شود. برخی گفتند چرا منتشر کردید؟ گفتم چون مال ۲۰ سال پیش بوده است. قبل انتشار راز کار، میگفتند که دیوید کاپرفیلد آدم ماورایی و عجیبی است.
او در همین زمینه نسبت به نحوه تصویربرداری تلویزیون انتقاد میکند و توضیح میدهد: یکی از مشکلات من با سیمای جمهوری اسلامی ایران نحوه فیلمبرداری است. فیلمبردار کار من را خوب نمیشناسد و نمیتواند خوب فیلمبرداری کند. وقتی کار شعبده انجام میشود دوربین باید روی کار من تمرکز کند اما این اتفاق در ایران نمیافتد. کریس انجل کارهایش مثل فیلم است در خیابان و مکانهای عمومی اجرا میکند، در واقع او فیلم میسازد. چندی قبل فیلمی میدیدم و فهمیدم یکسری کارها ۶۰ سال پیش انجام شده اما در حال حاضر آن را مدرن کردهاند. گاهی برخی تلفیقی کار میکنند مانند عارف غفوری که مطرح شده و در تلنت ترکیه اجرا میکند. همچنین پل دنیل شعبدهباز انگلیسی یک شبکه تلویزیونی دارد و کپی اثر او را میخریدند و پخش میکردند، او اولین کارهای استعدادیابی را انجام داد.
خاطرات شعبده بازی در دوران انقلاب
این شعبده باز سپس با بیان خاطراتی از کارش در دوران پس از انقلاب میگوید: بعد انقلاب از خارج به ایران آمده بودم و برنامه اجرا میکردم و تمام درآمد حاصل از فروش بلیط به حساب ۱۰۰ امام (ره) رفت. انقلابی کار میکردم و کارم نمایشی بود. باید در یک قسمت پرچم آمریکا را آتش میزدم. با اینکه فضای مجازی نبود اما در خارج از کشور مطلع شدند که این اتفاق افتاده است و تمام نشریات من از خارج کشور را قطع کردند و گفتند شما پرچم آتش می زنی. گفتیم نمایش است اما گفتند در نمایش به پرچم اهانت کردهاید و حق ندارید روی صحنه برای سرگرمی به کسی توهین کنید. اما فردی در امریکا بود که از نشریات کپی میگرفت و برای من میفرستاد. زمان حضور دکتر علی منتظری در مرکز هنرهای نمایشی اوج کار من بود. او کمک کرد مجوز کار بگیرم. من ۷ یا ۸ سال مسؤول بخش سرگرمیهای نمایشی تئاتر فجر بودم. آقای ابوالقاسم خوشرو در معاونت هنری هم به من گفت چقدر هزینه میخواهی گفتم هیچی. من چندین سال در خدمت مرکز هنرهای نمایشی بودم و همکاری کردم زیرا شعبده بازی با هنر و نمایش نسبت داشت.
«تئاتر در حوزه نمایش شاخههای بسیاری دارد که یک شاخه آن شعبدهبازی است. سرگرمیهای نمایشی شاخههای زیادی دارد؛ شعبده بازی، آکروبات، ژانگولر، تقلید صدا، طنز و …؛ من تا به امروز تنها کسی در ایران هستم که با دهان بسته حرف میزنم البته قبل از من کاپرفیلد هم بلد بود. من نمایش عروسکی هم اجرا میکردم و یک بار هم بهطور حضوری برای زنده یاد جمشید مشایخی اجرا کردم.
تعداد شعبدهبازان ایران چند نفر است؟
کریمی در پاسخ به اینکه در حال حاضر چه تعداد شعبده باز در ایران فعالیت میکنند؟ توضیح میدهد: تعداد شعبدهبازان ایرانی قابل توجه است؛ بین ۸۰۰ نفر که بیش از ۲۰۰ نفر بطور جدی کار میکنند. در هر روستایی بروید یک شعبدهباز حضور دارد، اما قدیم اسمش را بلد نبودند. خودم بالغ بر ۴ هزار نفر را در این حوزه آموزش دادم که برخی میآمدند ببینند در این حرفه چه خبر است. هنرجوهای خیلی خوبی داشتم برای مثال سالار عقیلی که ماهرانه شعبده بازی میکند و بعد به حوزه موسیقی رفت. همچنین با داریوش فرضیایی شاخه طنز و تقلید صدا را کار میکردیم و او را با آقای سعید توکل، محمد اوزی و صادق عبداللهی آشنا کردم … آنهایی که کارشان خیلی قوی بود به کشورهای دیگر مانند سوئد، نروژ، اسپانیا و کشورهای عربی رفتند. این افراد که حتی از من بزرگتر هستند اما به من پدر میگویند.
تنها شعبدهبازی در دنیا هستم که در رادیو شعبدهبازی میکنم
او به آثاری که در رادیو و تلویزیون به انجام آنها پرداخته است، اشاره میکند و میگوید: من تنها شعبده بازی در دنیا هستم که در رادیو شعبده بازی میکنم. در سریال «طبل تو خالی» که موفق بود و هر سال در ایام فجر پخش میکنند و همچنین در سریال «هوشیار و بیدار» حضور داشتم که صادق عبدااللهی و محمد اوزی آن را تدوین و کارگردانی کردند. من بازیگر نیستم اما تئاتر کار کردم و آن را دوست دارم اما در تلویزیون کار نکرده بودم البته گاهی بیهوا از من فیلم میگرفتند. در هوشیار و بیدار، علیرضا خمسه و محسن یوسفی ایفای نقش کردند و من هم در این اثر میخواستم شعبده را بشناسانم که یک سری موافق و یک سری مخالف من بودند. اما من میخواستم بگویم شعبده علم است و جادو نیست. من در بین دو این هنرمند لهجه هندی گرفتم و موفق شدم لهجه را طوری ادا کنم که صدا موفق تر از اجرا شود. هنوز بعد از سی و چند سال، میگویند شما هندی نیستید؟ هر چند من ۲۶ سال است که تلویزیون تماشا نکردم. هر جا بروید چارلی چاپلین را میشناسند؛ ایشان حرف نزد و صامت کار کرد. شعبده باز، نقاش، موسیقیدان، بازیگر و… بود و یک هنرمند واقعی. یک روز تلویزیون میدیدم و چند نفر درباره چاپلین حرف میزدند که یکی گفت چاپلین یک سری اشتباهات داشت. همان موقع تلویزیون را گرفتم و بیرون پرت کردم و دیگر آن را ندیدم. مهم این است که به یک کار علاقه داشته باشی و اگر نداشته باشی فراموش میشود.
شعبدهبازی با کارهای ماورایی ارتباط دارد؟
کریمی در پاسخ به اینکه آیا شعبده بازی با کارهای ماورایی ارتباط دارد؟ توضیح میدهد: شعبدهبازان یکسری انسان معمولی هستند که با علم فیزیک، شیمی، ریاضی، فن بیان و نمایش آشنایی دارند و نور و صدا دست به دست هم میدهند که کار زیبایی ایجاد شود. این کار ماورایی نیست.
«برخی میگویند شعبده باز بینالمللی هستیم اما تا کرج هم نرفتهاند. به نظرم شعبده باز تنها کار خود را خوب انجام دهد کافی است.»
«آموزش شعبدهبازی به شکل حضوری مشکلی ایجاد نمیکند بلکه در فضای مجازی و نوشتار مشکل است زیرا نمیتوانی بگویی این ابزار چگونه است؟ فردی در خارج از کشور با نگاه قاشق و جنگال را خم کرد و در روزنامههای کیهان، اطلاعات و جوانان تیتر شده بود که من گفتم این کار را انجام میدهم و میخ فولادی را در بینی خبرنگار کردم یا با نگاهم شیشه را ترک دادم!»
شعبدهباز خانم هم داریم؟
این شعبدهباز قدیمی در پاسخ به این پرسش که آیا ما در ایران شعبده باز خانم هم داریم؟ توضیح میدهد: ما در ایران شعبده باز خانم هم داریم و تلاش میکنیم در جشنواره مجوز داشته باشند تا بتوانند شرکت کنند. البته در صحنههای مختلف و در جشن ملی مذهبی اجرا کردهاند اما چون جشنواره است باید حواسمان را جمع کنیم.
در «عصر جدید» نباید به شرکتکنندگان بیاحترامی شود
وی همچنین درباره برنامه عصر جدید و نحوه برخورد با شرکتکنندگان شعبدهباز میگوید: من تلویزیون ندارم اما عصر جدید را در فضای مجازی می بی نم. با برنامه عصر جدید موافقم چون میبایست در سالهای دور این اتفاق میافتاد و کشورهای مختلف این برنامه را دارند. شاید این برنامه را تولید نکنند اما کپی آن را پخش میکنند. اما اینکه ایران این برنامه را تولید کرده بسیار خوب است. این برنامه بیننده دارد اما ارزیابی بسیار مشکل است.
کریمی خطاب به داوران و سازندگان عصر جدید میگوید: افرادی که به برنامه میآیند مهمان شما هستند و نباید به آنها بی احترامی شود و میتوان با احترام یک نفر را رد کرد. مثلاً با یک شعبده باز طوری رفتار میکنند که می شکند در حالی که هنرمند ظریف است. علت این است که داوران در رشته کاری خود قهار هستند و حرف برای گفتن دارند اما بخشی که سرگرمی نمایشی است با سینما و تئاتر فاصله دارد. استعدادیابی یعنی کار جدید و نو که هیجان و اضطراب ایجاد کند. به نظر میرسد داوران باید در این زمینه مطالعه داشته باشند. وقتی مجموعه عصر جدید تقلید است اگر داور هم از رفتار داوران خارجی تقلید کند، مگر چه میشود؟ اینکه با احترام و با عزت با شرکتکننده رفتار شود.
در «عصر جدید» برخی کار قدیمی برای نمایش انجام دادند و یک سری هم رفتند تا دیده شوند. عوامل برنامه کار شرکتکنندگان را بازبینی میکنند؛ بنابراین وقتی کار، خوب نیست چرا روی صحنه میبرید!؟ چون آیتم کم دارید!؟ بچههایی که به عصر جدید میروند به امید دیده شدن یا توانستن میروند البته داوران مقداری هم سلیقهای عمل میکنند تا حدی که میگویم برخی موارد به آنها دیکته شده است. شرکتکننده روی سن نیامده علامت قرمز را میزنند؛ در حالی که اوج اجرای او شاید در آخر است. ضمن اینکه با توجه به اینکه نمونه کار را دو بار دیدهاند میتوانند از همان ابتدا اجازه اجرا روی صحنه ندهند.
او در همین زمینه میگوید: افرادی که از شهرستان میآیند آگاه نیستند که نمیتوانند امتیازی را از این برنامه به دست آورند و گاهی داوران با اغماض میگویند که برای مرحله فینال حضور داشته باشند اما برنامه ضعیف میشود همچنین یک سری کارها دست برگزار کنندگان «عصر جدید» را بسته است. برخی جاها مردم داوری میکنند و داور هم مانند تماشاگران سلیقهای داوری میکند اما باید این کار تخصصی صورت گیرد. اگر بخواهند برنامه با کیفیت شود باید سیستم را مقداری تغییر دهند. مردم در حال حاضر این برنامه را با برنامههای خارجی مقایسه میکنند و متوجه میشوند که ضعیف است.
علت راهاندازی جشنوارهی شعبدهبازی و جزئیات آن
میگویند شعبده مطرح نیست و چرا سالن مخصوصی برای اجرای شعبدهبازان وجود ندارد و این حرفه لابه لای برنامهای مثل جُنگ اجرا میشود؟ من به همین دلیل جشنوارهای را راه میاندازم که فقط شعبدهبازان میآیند. البته قبلاً جشنواره سرگرمی نمایشی را در استان خوزستان اجرا کردیم که مورد استقبال قرار گرفت. کارها را میبینیم و بین صدها نفر انتخاب میکنیم. حامی ما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و باید رزومه بدهیم و بدانند چه کردهایم.
جزئیات جشنواره شعبدهبازی؟
او درباره جزئیات اولین جشنواره سراسری شعبدهبازان ایران چنین توضیح میدهد: اولین سرگرمی نمایشی را در خوزستان اجرا کردیم و ترکیبی از کارهای سرگرمیهای نمایشی را داشتیم. البته این افراد درخشیدند چون بهترینها آمده بودند. هزینه این کار را اداره کل ارشاد خوزستان پذیرفت. البته خود شعبدهبازان بعداً راغب بودند که مراسمی فقط با حضور آنها اجرا شود. وقتی اسم جشنواره میآید متولی آن وزارت فرهنگ و ارشاد است و ارشاد باید مجوز بدهند. ما با تلاشی که دوستان داشتند و محمدرضا خوشرو که از قدیمیهای انجمن و هم مجری طرح و کارگردان است کار را آغاز کردیم. ایشان ابتدا قرار بود با خراسان صحبت کند اما رفت و آمد بچهها سخت بود و باید هتل میگرفتند. در نتیجه تصمیم بر این شد، این جشنواره از ۲ تا ۶ تیر ماه ۹۸ در گرگان برگزار میشود که اداره کل ارشاد استان کمک کردند. هنوز برای جشنواره فراخوان ندادهایم اما مطمئنم استقبال میشود، به خصوص از طرف جوانان. وقتی عکس، فیلم و سوابق شرکت کنندگان بیاید در گلستان بازبینی میشود و افرادی که کار برجسته دارند انتخاب خواهند شد. داورهایی که میخواهیم انتخاب کنیم کارکشته هستند. برای ما مهم است که شعبده بازان کار خود را خوب و جذاب اجرا کنند. رشتههای اجرا متفاوت است. قرار است دو غرفه برای فروش لوازم شعبده بازی بزنیم و بچهها ابزار خود را با قیمت مناسب بخرند. این ابزار محصول داخلی است؛ این در حالی است که در گذشته این ابزار را وارد میکردیم و شاید فقط دو درصد را در حال حاضر وارد میکنیم.
سرنوشت شرکتکنندگان در جشنواره شعبدهبازی
طبق روالی در دنیا و کشورمان رایج است کل هزینههای شرکتکنندهها که شامل اسکان غذا و… را تأمین میکنیم و در نهایت به تمام شرکتکنندگان لوح تقدیر، نشان و… داده میشود اما نفرات اول تا سوم مبلغی را دریافت میکنند. صحبت کردیم که اگر درآمدی کسب شد برای سیل زدگان کاری انجام دهیم. ورود برای عموم آزاد است اما باید بلیت تهیه کنند. قرار شد ۳۰ اجرا در طول ۶ روز داشته باشیم.
بهروز کریمی در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به اینکه انجمن دیگری که هنرش در آن به رسمیت شناخته شده، مؤسسه هنرمندان پیشکسوت ایران است، گفت: هر بار حضور در جمع هنرمندان این مؤسسه، ازجمله جشن تولدهای متولدان ماه آن که اتفاقاً اخیراً بهعنوان یک فروردینی، در جشن تولد متولدان ماه فروردین آن حضور داشتم، حالم را بهتر میکند. این مؤسسه برای خود من فرصتی بوده تا با همنشینی با استادان شاخههای مختلف هنر، هم حالم بهتر شود، هم با هر بار قرار گرفتن در جوار دریای وجودی باتجربههایی که گاهی یک جمله از آنان خودش کلاس درس است، چیزهای بیشتر و جذابتری یاد بگیرم. ضمن آنکه به همسرم سپردهام که اگر روزی اتفاقی برای من افتاد، فقط به مدیر این مؤسسه اطلاع دهد.
دیدگاه تان را بنویسید