روایت صادق زیباکلام از احضارش به دادستانی و آگاهی

کد خبر: 880801

به تازگی سلبریتی‌هایی، چون صادق زیباکلام، علی دایی، نرگس کلباسی و دیگرانی که مستقل از نهاد‌های رسمی، کمک‌های مردمی را جمع‌آوری کرده بودند، به اداره آگاهی فراخوانده شدند. هدف از این کار، تحقیق از نحوه هزینه‌کرد پول‌ها و اطمینان از صحت عملکرد‌ها عنوان شده است.

روایت صادق زیباکلام از احضارش به دادستانی و آگاهی

روزنامه ایران: ۱۱ ماه پس از زلزله کرمانشاه حواشی آن هنوز جامعه را تکان می‌دهد. صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران با بیان جزئیات احضار خود، پرسش‌ها، پول‌های جمع‌آوری شده و هزینه شده، تأکید کرد که نقطه مبهمی در کار و حساب او نیست و او آماده پاسخ دادن به همه پرسش‌ها است.

شما چه زمانی و از سوی چه نهادی فراخوانده شدید؟

اوایل تیرماه بود که من از سفر آلمان برای دریافت جایزه آزادی بیان «دویچه‌وله» برگشته بودم. دو سه روز بعد از بازگشت به صورت تلفنی از دادستانی تماس گرفتند و گفتند باید به دادستانی بیایید. معمولاً هم نمی‌پرسم برای چه باید بروم، می‌روم. آن روز برخورد معاون دادستان و دو بازپرس بسیار خوب بود. تصور می‌کردم به دلیل سخنرانی در مراسم دریافت جایزه که جایزه را به مرحوم امیرانتظام تقدیم کرده بود فراخوانده شدم، اما با تعجب دیدم اصلاً موضوع احضار سیاسی نیست، گفتند قرار شده از تعدادی از سلبریتی‌ها درباره کمک‌های جمع‌آوری شده تحقیق شود. گفتم که با کمال میل در خدمت هستم. ۴-۳ ساعت برایشان در قالب بازپرسی صحبت کردم. گفتند اگر اشکالی ندارد، مطالب گفته شده را در برگه‌های بازجویی هم بنویسید که انجام دادم. در پایان گفتم اگر افزون بر این‌ها سؤال، ابهام یا تردیدی دارید، بپرسید تا توضیح بدهم. گفتند فقط یک سؤال دیگر و آن اینکه شما از این پول برای مصارف شخصی هیچ برداشتی نداشتید؟ گفتم اصلاً و ابداً. پرسیدند ۱۵-۱۰ بار با هواپیما به کرمانشاه رفتید، شاید پول بلیت را از این حساب برداشت کرده باشید؟ گفتم مطلقاً، حتی یک ریال برداشت نکردم، همه را از جیب خودم پرداخت کردم. مطالب نوشته شده را امضا کردم و بیرون آمدم. بعد از آن، هفته دوم مهرماه بود که احضاریه‌ای از سوی نیروی انتظامی آمد که باید چهارشنبه ۱۱ساعت به پلیس آگاهی بروید. من از باب محکم کاری، همه اسناد هزینه‌کرد این مدت را تهیه کردم و سر موعد به پلیس آگاهی رفتم. رئیس آگاهی و معاون ایشان محترمانه برخورد و بابت احضار کلی عذرخواهی کردند، اما گفتند دستور مقام قضایی است و باید رسیدگی کنیم. درست مانند برخوردی که با معاون دادستان داشتم، در آگاهی هم توضیح دادم که چه شده است. بعد از یک ساعت، اینجا نیز یکی از مأموران سؤال و جواب کرد و من به صورت مکتوب پاسخ دادم. مدارک را هم به آنان دادم و گفتم اگر نقطه ابهام و پرسشی هست، بپرسید. تا دم در آگاهی هم مرا بدرقه کردند. شنبه بعد به بانک رفتم و مقداری از این حساب را برداشت کردم و برای پیمانکار فعال در دهکده امید فرستادم. روز بعد، یکشنبه ۱۵ مهر صبح پیامکی برای من ارسال شد که حساب شما مسدود شده است. در مراجعه به بانک، گفتند ساعت ۸ صبح دستور از قوه قضائیه آمده است. یعنی حکم مسدود کردن حساب، روز قبل که من به آگاهی رفتم، صادر شده بود و روز یکشنبه به بانک رسیده بود. به عبارت دیگر، منتظر تعیین نتیجه بررسی‌های آگاهی نماندند و همان روز برگه مسدودی را صادر کردند.

واکنش شما چه بود؟

نامه مفصلی برای رئیس قوه قضائیه نوشتم و در آن نامه محترمانه پرسیدم آیا من شاکی خصوصی داشتم؟ آیا هیچ یک از نهاد‌ها و سازمان‌های دولتی علیه من شکایت کرده بودند؟ آیا خود اهالی دهکده امید از من شکایت کرده‌اند که شما دستور توقیف حساب من را صادر کردید؟ به فرض که علیه من شکایت شده، آیا دادگاه آن را رسیدگی کرد و رأی به محکومیت داد؟ ملاک تصمیم شما برای مسدودکردن حساب من بر اساس کدام مبنای قانونی بود؟

بنابراین مدعی‌العموم به مسأله ورود کرده است؟

همین طور است. زیرا من شاکی خصوصی نداشتم. اما سؤالم از مدعی‌العموم هم این است که من تیرماه در قوه قضائیه و مهرماه برای کارآگاهان آگاهی توضیح دادم، شما چه سؤالی از من کردید که من جواب سؤال سربالا دادم یا از دادن پاسخ طفره رفتم؟

شما پیش از این درباره کار‌های خود اطلاع‌رسانی نکرده بودید؟

در ۱۱ ماه پس از زلزله، ۱۷ بار به منطقه رفتم. هر بار که رفتم، گزارش کامل را ارائه کردم. آخرین بار درست روز اول مهرماه به مناسبت آغاز سال تحصیلی رفتم و مقدار زیادی نوشت‌افزار در دهکده امید توزیع کردیم. این اقدام هم به طور کامل توضیح داده شد.

کل مبلغی که جمع‌آوری شد، چقدر بود؟

به سهولت می‌توان از بانک استعلام کرد که دقیقاً چه مبلغی جمع‌آوری شده است. زیرا منظماً و هنوز کنتوروار به این حساب پول ریخته می‌شود. بعضی روز‌ها ۵ تا ۶ بار، از ۵ تا ۵۰ هزار تومان به این حساب پول ریخته می‌شود. من کامپیوتر نیستم که هر روز میزان دقیق را بدانم.

آخرین مبلغی که به خاطر دارید، چقدر بود؟ ‌ می‌توانید از بانک ملی استعلام بگیرید که از ۲۳ آبان ۱۳۹۶ که زیباکلام این حساب را اعلام کرد تا امروز که ۱۷ مهر ۱۳۹۷ است، چقدر به این حساب واریز شده است. فرض کنیم بگویم پولی ریخته نشد، بانک قطعاً به شما می‌گوید این پول خرج چه کار‌هایی شده است. مبالغ برداشت و هزینه شده را دقیق و مورد به مورد، هم به دادستان و هم به آگاهی گفتم و به آگاهی رسید، اسناد و مدارک پرداخت را هم ارائه کردم.

تاکنون چقدر جمع‌آوری و چقدر هزینه شده است؟

در ۱۱ ماه گذشته نزدیک به ۸۰۰ میلیون تومان هزینه شده است. موجودی حساب هم نزدیک به ۳ میلیارد تومان است؛ بنابراین می‌توانیم بگوییم حدود ۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به این حساب ریخته شده است. دقیق‌تر اینکه مردم حدود ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به این حساب واریز کردند، ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دیگر هم بهره‌ای است که در این مدت به این حساب تعلق گرفته است.

۸۰۰ میلیون تومان صرف چه چیزی شده است؟

دی ماه سال گذشته قراردادی با بنیاد مسکن تنظیم کردیم که براساس آن، روستای «سراب ذهاب قادری» که در زلزله با خاک یکسان شده بود، از سوی ما بازسازی شود، اما نه بازسازی مرسوم، بلکه بازسازی براساس معیار و ملاک‌های سازمان ملل برای توسعه پایدار. یعنی این روستا به صورت الگو و نمونه توسعه پایدار بازسازی شود. ایده کار هم از من نبود، بلکه از اساتید دانشگاه‌ها و پس از ماه‌ها بحث‌هایی که شد نهایتاً به ایده دهکده امید رسیدیم. قرار ما با بنیاد مسکن این بود که بنیاد خانه‌های روستا را بسازد، در مقابل یکی از پروژه‌های ما برای توسعه پایدار، ساخت یک تصفیه خانه در روستا بود تا فاضلاب را تصفیه کند. کار دیگر، ساخت یک مرکز بازآموزی در این روستا است، زیرا تحقیقات جامعه‌شناسان دانشگاه رازی، نشان داد یکی از مشکلات این روستا ازدواج دختران در سن پایین است، درحالی که آنان قابلیت ادامه تحصیل دارند یا می‌توانند حرفه‌ای بیاموزند؛ بنابراین ما به زنان آموزش خواهیم داد تا بتوانند خوداشتغالی داشته باشند. یک طرح دیگر ما ایجاد یک مزرعه خورشیدی برای استفاده از انرژی آفتاب است. کار دیگر، تبدیل ضایعات کشاورزی به کمپوست و کود ارگانیک است. هدف همه این‌ها هم ایجاد اشتغال است تا جوانان روستا مهاجرت نکنند.

نیاز‌های اولیه مردم روستا مانند خانه و دیگر اقلام را چه کسی تأمین کرد؟

بعد از زلزله هیأت دولت تصویب کرد که همه حدود ۱۵ هزار خانه‌های خراب شده در روستا‌های استان را بنیاد مسکن بسازد. برای ساخت هر واحد مسکونی نیز، دولت ۳۵ میلیون تومان اعتبار در اختیار بنیاد مسکن قرارداد. بنیاد هم با این مبلغ، یک خانه ۸۵ متری می‌سازد؛ بنابراین شما در ساخت مسکن مشارکت نکردید؟

اساساً کار ما ساخت خانه نبود. اگر می‌خواستیم خانه بسازیم، با این پول حداکثر می‌توانستیم ۱۰۰ واحد مسکونی بسازیم. کار ما ساخت تصفیه خانه، مزرعه خورشیدی، مرکز بازآموزی و طرح‌هایی برای ایجاد توسعه پایدار است که نه دولت انجام می‌دهد و نه بنیاد مسکن.

با توجه به اینکه شما درست بعد از زلزله شماره حساب اعلام کردید، فکر نمی‌کنید نیت پرداخت کنندگان، تأمین نیاز‌های فوری‌تر زلزله‌زده‌ها بود؟

وقتی شماره حساب را اعلام کردم، تصور می‌کردم حداکثر ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان به حساب پول ریخته شود و من پول را برای دانشجویانم از کرمانشاه که فارغ‌التحصیل شده‌اند، می‌فرستم تا آنان پتو و اقلام ضروری دیگر را تهیه کنند. اما کل داستان درگیری من از اینجا شروع شد که به جای ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان، در کمتر از ۴۸ ساعت بیش از یک میلیارد تومان به حساب واریز شد. در این هنگام متوجه شدم نمی‌توانم با این پول کنسرو و کانکس بخرم، بلکه باید منطقه را بازدید کنم تا ببینم چکار می‌توانم بکنم. در مناطق زلزله زده استان با فعالان و امدادگران آشنا شدم و دیدم مثلاً آب معدنی زیادی به مناطق زلزله زده آمده که می‌شود با آن‌ها دشت ذهاب را آبیاری کرد یا لباس به اندازه‌ای زیاد ارسال شده که حتی برخی دور ریخته شد.

الان خانم کلباسی در حال افتتاح خانه و اهدا به مردم است، درحالی که شما می‌گویید خانه‌ها با پول یا پیمانکار بنیاد مسکن ساخته می‌شود.

من کاری به دیگر سلبریتی‌ها ندارم. آذرماه سال گذشته که یک ماه از زلزله گذشته بود، اعلام کردم که دنبال ساخت دهکده امید هستیم. نیمی از پولی که به حساب ریخته شد، بعد از این اعلام من بود.

گفته شد که حساب سلبریتی‌ها به دلیل بدهی بسته شد. شما به بانک بدهکار هستید؟

این دروغ بزرگی بود که آقای نجار گفت. من یک ریال هم بدهی بانکی ندارم و اساساً در ۱۰ سال گذشته وامی نگرفتم تا بدهی داشته باشم. من حتی به خودم اجازه ندادم بلیت هواپیما یا اتوبوس خودم و دخترانم که منظماً در کار با من مشارکت دارند را از این حساب برداشت کنم و همه این هزینه‌ها را از خودم پرداخت کردم. ‌ می‌گویید که شاکی خصوصی ندارید. فکر می‌کنید چرا فراخوانده شدید؟

فکر می‌کنم یک دستور کلی بود که به حساب سلبریتی‌ها رسیدگی شود. مسأله شخص زیباکلام نبود. مدعی‌العموم ورود کرده تا از سلبریتی‌ها تحقیق کنند. نه فقط از من، بلکه از همه دارند تحقیق می‌کنند. من هم با نفس تحقیق مشکلی ندارم، اما آگاهی می‌توانست به جای احضاریه، تلفنی دعوت کند. به عنوان استاد علوم سیاسی به شاگردان خود می‌گفتم با تئوری‌های توطئه بجنگید. اما در این مدت چندبار به من گفته شد شاید می‌خواهند سر و صدا راه بیندازند تا برخی از مردم بگویند نمی‌توان به سلبریتی‌ها هم اعتماد کرد. برخی هم معتقدند خودشان می‌دانند سلبریتی‌ها حتی یک ریال را هم جابه‌جا نکردند، اما تلاش می‌کنند از آنان سلب اعتماد شود یا از آنان انتقام می‌گیرند که مردم بیجا کردند به شما اعتماد کردند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت