لبخند‌های ترسناک زن ایدزی بعد از عقد موقت!

کد خبر: 849527

برای آزمایش‌های استخدامی به آزمایشگاه رفته بودم. سهیلا هم برای آزمایش خون آمده بود و می‌گفت: دریافت یک پروانه‌کسب مغازه چه الم‌شنگه‌ای دارد.

لبخند‌های ترسناک زن ایدزی بعد از عقد موقت!

نوداد:برای آزمایش‌های استخدامی به آزمایشگاه رفته بودم. سهیلا هم برای آزمایش خون آمده بود و می‌گفت: دریافت یک پروانه‌کسب مغازه چه الم‌شنگه‌ای دارد.

آن‌روز او را با ماشین تا نزدیکی خانه‌شان رساندم. لبخند‌های شیطانی‌اش دلم را لرزاند و اسیر هوا وهوس شدم. سهیلا می‌گفت: مطلقه است و از من می‌خواست از نظر عاطفی بیشتر هوایش را داشته باشم. او را به عقد موقت خودم درآوردم. به‌طورپنهانی در ارتباط بودیم. من در یک شرکت دولتی استخدام شدم و مجبور بودم به‌خاطر شرایط شغلی‌ام از مشهد بروم. سهیلا هر دو پایش را توی یک کفش کرده بود و می‌گفت: باید او را همراه خود ببرم. اصلا شرایطم را درک نمی‌کرد. من از او خداحافظی کردم و راهی شهر غربت شدم. مدتی گذشت، با دخترعمویم ازدواج کردم. احساس تنهایی و غربت آزارم می‌داد و به‌همین‌خاطر بعد از سه ماه، زندگی مشترک خود را آغاز کردم. سهیلا که می‌دانست کجا کار می‌کنم، شماره محل کارم را پیدا کرده بود و دم به‌ثانیه زنگ می‌زد.

از ترس آبرویم با او تماس گرفتم، می‌گفت: قصد خودکشی دارد و در نامه‌ای می‌نویسد که من عامل این بدبختی‌اش هستم. مزاحمت‌های آزاردهنده‌اش دوباره شروع شد و این اواخر می‌گفت که ایدز دارد و....

دچار وحشت شده بودم که مبادا من هم آلوده شده باشم. دیوانه‌ام کرده بود، بالاخره حرفش را زد و حالا ١٠میلیون تومان پول می‌خواهد تا دست از سرم بردارد. همسرم نیز متوجه شده و...

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد