خبرگزاری ایسنا: نصیحتی که پدر به دخترتازه عروسش هدیه داده است، چند خط است که میگوید: «دخترم هدیه ازدواج تو در نزد من این است: اول پیدا کردن شباهتها و دوم احترام گذاشتن به تفاوتها. دنیا پر از فرهنگهای متفاوت است و اگر به فرهنگها احترام بگذارید، زندگی شیرینی خواهید داشت.» "اکبر دولتی" ۲۵ ساله است و هنر خوانده است. وقتی بیشتر و ریشهای به آمار طلاق زوجین در شهری که در آن زندگی میکند، نگاه کرده، متوجه شده که به عنوان یک مشاور ازدواج میتواند کمک بزرگی به زوجهای در شُرف طلاق کند، اما این فرهنگ که آنها میتوانند از مشاور کمک بگیرند هنوز در منطقه آنها جا نیفتاده است.
او بعد از آنکه عروسکی که مادرش برایش درست کرده در زلزله از دست میدهد به ساختن عروسک علاقمند میشود و به ایسنا میگوید: وقتی کوچک بودم، مادرم عروسکی برایم درست کرده بود که چهره نداشت، اما من خیلی دوستش داشتم و همیشه با آن حرف میزدم، از دعوای دوستانم به عروسکم میگفتم و آن هم محرم راز من بود. همیشه عروسکم را زیر طاقچه میگذاشتم. بعد از زلزلهای که سال ۱۳۷۶ در زیر کوه - خراسان جنوبی آمد، عروسکم را گم کردم. این اتفاق، اولین برخورد اکبر هفت ساله با زلزله بوده است و آنقدر در ذهنش تاثیرگذاشته که اُفت شدید تحصیلی پیدا میکند و نمرات بیستش در کلاس اول تبدیل به نمرات تک رقمی میشود و دیگر درس برایش معنی پیدا نمیکند. او هنوز کارنامههای آن دورانش را به یادگار نگه داشته است. اکبر با آنکه زانوی پایش در زلزله آسیب میبیند، بارها دنبال عروسکش میگردد، اما چیزی پیدا نمیکند. از آن به بعد بارها تصویر همدماش که در ذهنش ماندگار شده بود، در نقاشیهایش میکشد و بعد از مدتی با کمک خواهرش اولین عروسکش را میسازد و این کار را کم کم ادامه میدهد. او عروسکها را متناسب با فرهنگ منطقهای که در آن زندگی میکند و شبیه اهالی محلی زندگیاش
میسازد. عروسکی با موهای طلایی را به شکل مادرش ساخته است و بیان میکند: موهای مادرم طلایی بود، اما وقتی خواهرم را در زلزله از دست دادیم، سفید شد و از آن زمان به بعد موهایش را با حنا رنگ میکند.
اکبر زمانی هم که سرباز بوده، عروسکسازی را به بچههای یک مهد کودک یاد میداده است و حالا حدود پنج سال است که عروسکسازی را جدی دنبال میکند و از بس که عروسکهایش را زیاد کرده، صدای مادرش هم درآمده است. او کم کم متوجه میشود، میتواند از زبالهها و مواد دور ریختنی نیز برای عروسکسازی استفاده کند. این هنرمند جوان زمانی که تصمیم میگیرد در رشته هنر تحصیل کند و وارد دانشگاه شود، از همکلاسیهایش کمک میگیرد تا آنکه افسانه احسانی- مدیر پروژه ایجاد کسب و کار پایدار از طریق صنایع دستی برای منابع طبیعی- را به او معرفی میکنند و به واسطه او عروسکهایش که تا کنون از ساخت آنها درآمدی نداشته است، در سومین نمایشگاه توانمندیهای روستاییان و عشایری نیز معرفی و به نمایش گذاشته میشود.
او برای آنکه فرهنگ منطقهای که در آن بزرگ شده را به خوبی معرفی کند، لباس عروسکها را نیز با توجه به پوشش سنتی محل زندگیاش انتخاب میکند، به همین دلیل بیشتر اهالی شهر میشناسنش و تکه پارچههای لباسهای قدیمی و جدیدشان را به او میدهند. لباس برخی از عروسکهایی که ساخته، از پارچهای که شال بَرق معرفی میکند دوخته شده، پارچهای که به گفته او دیگر منسوخ شده و در آن منطقه بافته نمیشود. اکبر دولتی حتی دامن یکی از عروسکها را با زعفران رنگ کرده تا معرف زعفران منطقه قائنات باشد.
دیدگاه تان را بنویسید