خبرگزاری فارس: آیتالله ضیاءآبادی در درس تفسیر آیات 61 تا 65 سوره مبارکه «اسراء» با اشاره به تفاوتهای شیطان، جن و ملائک به تشریح خباثتهای شیطان رجیم پرداخت که در ادامه بخشی از آن را میخوانیم. جلسات گذشته عرض شد خداوند حکیم به خاطر مصلحت حکیمانه فرمان داد که ملائکه در مقابل حضرت آدم (ع) سجده کنند اما شیطان نافرمانی کرد. بشر از خاک است و شیطان از آتش؛ شیطان به خاطر اینکه عبادت زیادی کرده بود در ردیف ملائکه قرار گرفت تا جایی که ملائکه فکر میکردند شیطان از خودشان است، البته مقداری تکبر هم داشت. از وقتی که ریاستطلبی و کبر در وجود کسی ایجاد شود قبلا شنیده بود که خداوند فرموده بود میخواهم موجودی خلق کنم که در زمین ریاست کند و خلیفه من باشد. شیطان هم جویای آن بود که خلیفه خدا باشد اما وقتی آدم به این سمت رسید و قرار شد به آدم خاکی سجده کند از راه خداوند سرپیچی کرد. شیطان از آتش و بنابراین سوزنده حیات است، آتش همه چیز را از بین میبرد اما انسان خاکی روینده است. نافرمانی، شیطان را از درگاه خداوند راند و کمکم حالت انتقامگیری به خود گرفت و گفت که خدایا دیدی با من چه کردی؟ به من توهین کردی و آدم را به من
ترجیح دادی. بعد به خداوند گفت از فرزندان آدم انتقام میگیرم و اگر به من مهلت دهی که تا قیامت زنده بمانم اولاد آدم را ریشهکن میکنم. ما در قرآن کریم میبینیم سه نوع از موجودات نامرئی ذکر شده است؛ ملائکه، شیطان و جن. ملائکه موجوداتی شریف، بزرگوار و خیرانگیز هستند، شیطانها مفسد، فتنهانگیز و دردسرساز هستند و جن هم مثل ما عقل، اراده و اختیار دارد و مکلف به تکالیف بندگی است، در بین آنها جهنمی، بهشتی، متقین و ریاکار هم وجود دارد. قرآن میگوید: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ. مَلِکِ النَّاسِ. إِلَهِ النَّاسِ. مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ. الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ. مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ» شیطان وسوسهگری است که گاه خود را عقب میکشد و موجودی که انسان را وسوسه میکند. اولین گرد بدبختی غرور است که بر افراد مؤمن مینشیند؛ انسان طبعی دزد دارد که بدیها را میگیرد و به رنگ آنها در میآید. جوانها باید مراقب باشند که با خوبها همنشین شوند. شیطان بسیاری از جوانان پاک را به گناه میکشاند؛ شیطان اسم فرد نیست. آنکه با آدم (ع) درافتاد ابلیس بود. ابلیس یعنی مردود از رحمت. کسی هم که شیطنت میکند،
شیطان نامیده میشود. در قرآن اسامی همه آنها آمده است. ما معتقدیم این موجودات نامرئی هستند. شیطان نافرمانی کرد و از خداوند مهلت خواست، پاداش عباداتش این بود که تا قیامت زنده بماند. خداوند فرمود: حالا برو و تا قیامت به تو مهلت دادم و امکانات زیادی هم دادم. تو میتوانی در گوش، افکار، چشم و گوش انسانها نفوذ کنی، برای همین هم میگویند شیطان در خون انسان جریان دارد. حال سؤال پیش میآید چرا خداوند به او فرصت داد تا انسان را گمراه کند؟ اینها را ما نمیتوانیم درست پاسخ دهیم چون خداوند حکیم است و همه تصمیمهایش حکیمانه است. شیطان هزاران سال عبادت خداوند را کرد اما با یک نافرمانی از درگاه خداوند رانده شد. شیطان کبر به خدا داشت نه کبر به انسان. این کبر خیلی بد است کبر به خدا لعنت ابدی میآورد. اینها برای ما درس است اگر نافرمانی کنی انسان، تو هم شیطان میشوی، شیطان که از اول شیطان نبوده است. خداوند به شیطان فرصت داد تا انسانها به کمال برسند وقتی انسانها پهلوان شدند و وسوسههای شیطان را به زمین کوبیدند به مقام بالا میرسند. خلقت انسان با رنج است با تنبلی نمیشود خداوند فرموده است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ
فِی کَبَد» بدون رنج به گنج نمیتوان رسید. از همان وقتی که نطفه بسته میشود در شکم مادر اذیت میشود به دنیا هم میآید گریه میکند و رنج میکشد بعد بزرگتر هم میشود با رنج است و پیر میشود رنجها بالاتر میرود. کاسه عقل آدم از بلوغ خوک شهوت و سگ غضب نجاست پیدا میکند حکمی در فقه داریم که اگر سگ به ظرفی دهان بزند ظرف با آب پاک نمیشود بلکه باید خاک پاک به آن مالید. حال کاسه عقل آدم دم به دم نجس میشود شهوت غضب در وجود ما باید تربیت شوند.
دیدگاه تان را بنویسید