روزنامه ایران: امیررضا محمدی: از همان سالهای کودکی، هر محرم مشتاق تماشای آیینهای متفاوت عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در گوشه گوشه ایران بودم و در میان آن همه مراسمی که از طریق تلویزیون میدیدم، این «یزد» بود که توجهم را بیش از بقیه جلب میکرد.
این شوق نسبت به سوگواری آنها، شاید به خاطر نظم و شکوه یا ضرب صدای سنگین سینهزنی مردم آن دیار بود. خطهای که به دارالعباده ملقب است و مردمش را به دارا بودن سه خصیصه «قنات» و «قنوت» و «قناعت» میشناسند. به هر روی، اما هر چه بود این آرزو را در دل داشتم تا یک سال دستکم تاسوعا و عاشورا را در این سامان بگذرانم که معروف و مشهور به «حسینیه ایران» است. نامی که افتخار یدک کشیدن آن، تنها به سبب عزاداری بیهمتایش نیست. درک و فهم این اطلاق، آن زمان ملموس و محسوس میشود که مویه یزدیها را از نزدیک ببینی. برای مردم یزد، 10 محرم 61 هجری، از پسِ 1377 سال، هنوز هم زنده و پاینده است. مردم هر محله، حتی اگر مسجدی هم نداشته باشند اما از بر سر و سینه زدن، غافل نمیمانند؛ حتماً حسینیهای و تکیهای برپا میسازند تا اجتماعاتشان را برگزار کنند و به سرور و سالار شهیدان ادای دین کنند. برخی از محلهها نیز، نخلی ولو کوچک، به نماد و نشانهای از تابوت امام سوم شیعیان میسازند.
در این روزها تقریباً تمام شهر، یکپارچه سیاهپوش است و بر سر هر کوی و برزن، نام «کشته فتاده به هامونِ» کربلا به گوش میرسد. میدان امیرچخماق با مسجد و نخلش، شاید قدیمیترین حسینیه پا برجای یزد باشد که زمان ساختش به دوره تیموری (نیمه نخست قرن نهم هجری) باز میگردد و نخلی که در جوارش جای گرفته هم به گفته یزدشناسان، قدیمیترین نخل این منطقه بهشمار میرود که متعلق به روزگار شاهان صفوی است. جز روز عاشورا، هر سال روز سیزدهم محرم، این میدان شاهد تجمع بزرگ هیئات یزد برای بزرگداشت سومین روز شهادت اصحاب سیدالشهداء علیهالسلام است. وعدهگاه دیگر مردم یزد در 10 روز نخست این ماه، حسینیه بزرگ «فَهّادان» است که در دل بزرگترین شهر خشتی جهان و محله تاریخی فهادان واقع شده؛ محلهای که در زمانه حکومت خاندان قاجار بر ایران بنا شده است. مجمع دیگر مردم یزد اما حسینیه بزرگ شاهزاده فاضل است که بین مسجد جامع و مجموعه امیر چخماق قرار دارد که آن هم از آثار عهد قجر است که با گذشت بیش از یک سده، همچنان خیل مشتاقان امام حسین علیه السلام را پذیراست. این حسینیه، در انتهای بازار «شاهزاده فاضل» برقرار شده و منسوب است به امامزاده فضل بن
موسی الکاظم علیهالسلام که در چند قدمی حسینیه آرمیده است. فضای اطراف این دو حسینیه با وجود کوچههای باریک و خانههای حیاطدار و بزرگ، با انبوه جمعیت عزادار، حال و هوای جالبی دارد. اما «مسجد حظیره» که ساخت بنای اولیهاش به سال 843 قمری باز میگردد و به یمن وجود آرامگاه شهید محراب، آیتالله شیخ محمد صدوقی به روضه محمدیه تغییر نام داده هم از محلهایی است که علاوه بر عزاداران، پذیرای تعداد زیادی از گردشگران و جهانگردانی است که تنها برای تماشا و ثبت عزاداری محرم به یزد سفر میکنند. «حسینیه میر قطب یزد» هم از مراکز بزرگ و مشهور در اقامه عزای حسینی است. این حسینیهها هر کدام هیأت و دسته مخصوص خود را دارند اما در یزد مرسوم است که متولیان حسینیهها از سایر هیئات دعوت میکنند تا حسینیهشان در اختیار آنها قرار گیرد.
این شکل عزاداری در طول روز یا نیمه روز ادامه دارد و هر هیأت هم حداکثر 45 و حداقل 20 دقیقه برای اقامه عزا زمان دارد.
بزرگترین نخل یزد به هیأت بعثت تعلق دارد که از مهمترین و اصیلترین دستههای عزاداری است. هیأت کوچه بیوک، شیخداد و چهار مُنار هم از حیث جمعیت و اعتبار از بزرگی و قدمت فوقالعادهای برخوردار هستند که با اشعار پر مغز و با مفهومشان، هر سال مورد توجه واقع میشوند.
این ویژگی فقط مختص اشعار این هیئات نیست بلکه همه دستهها و هیأتهای سینهزنی یزد در سبْکسازی روی اشعار زنده و با معنی، متبحرند. مفاهیمی ریشهای همچون آزادی و آزادمردی در مقابل جهل و خرافات و ایمان بیپایه و ریا کارانه که مبارزه با این آفات ، سبب اصلی واقعه عاشورا بود با ساختمان دستوری صحیح و زیبا، بدون دخالت مفاهیم عاطفی و احساسی در همه سینه زنیها به گوش میرسد و حماسهسرایی میکند.
وجود مداحانی با صدای خوش و حرفهای در اغلب دستههای سینهزنی دیده میشود خصوصاً اینکه یزدیها در این امر به میدان دادن به جوانان و نوجوانان برای تربیت نسل بعدیشان، اهمیت ویژهای قائلاند. مرحوم استاد حسین سعادتمند، بهعنوان اسطوره نوحه سرایی یزد شناخته میشود که در هیأت حسینیه فهادان مداحی میکرده و به نوعی پایهگذار این نوع سینهزنی به شکل نوین در میان هیئات یزد بوده و آوازهاش به گوش دنیا رسیده است. البته همچنان در گوشه و کنار هستند مجالس سنتی که در آن پیرغلامان، نشسته بر منبری به شیوه گذشته روضهخوانی میکنند.
شاید این سؤال خیلیها باشد که چگونه این همه یکدستی و نظم در میان دسته سینه زنی وجود دارد و همه با هماهنگی و هدایت مداح خود سینه میزنند و پاسخ میدهند؟ میتوان این گونه پاسخ گفت که همه هیئات چند ماه قبل از محرم اشعار را میان اعضای دستههای خود پخش کرده و به همراه مداح چندین بار به تمرین و حفظ سبکها و اشعار میپردازند. جالب اینجاست که هم سینهزنان و هم مداح هنگام نوحهسرایی، به هیچ وجه به طور معمول از لهجه شیرین خود استفاده نمیکنند و اینکه در عزاداری یزدیها، نقش سینهزنی از دیگر شیوههای عزاداری بسیار برجستهتر است به طوری که در ابتدای مجلس سخنرانی و پس از روضهخوانی اجرا میشود و در ادامه کار، حسینیه در اختیار دسته های سینهزنی قرار میگیرد.
جایگاه زنان در این حسینیهها و در عزاداریها بسیار ویژه است بهطوری که در طبقات فوقانی حسینیهها نظارهگر عزاداری مردان هستند که این میتواند نشان از مقام والای زن هم باشد. البته این موضوع مختص یزد نیست به طوری که در تابلوی تکیه دولت «طهران» استاد کمالالملک هم شاهد این قضیه هستیم. اما در مجموع این شیوه سنتی عزاداری در یزد که با نخلگردانی در ظهر و عصر عاشورا و پخش نذریهای انبوه خانگی در محلات و حسینیهها همراه است، به پیش از دوران صفویه مربوط میشود.
سنتی که البته در سرتاسر خطه یزد، وجود دارد و در هر روستا و شهری، عزاداری به شیوهای تقریباً مشابه در شهر یزد صورت میگیرد. مثلاً سوگواری مردم تفت و نخلگردانی باشکوهشان در عصر عاشورا، زبانزد خاص و عام است و خیلیها برای تماشای آن، از گوشه و کنار ایران، خود را به این شهر میرسانند.
حالا مردم یزد در روزگار اکنون، میراثدار پیشینیان خود هستند و این میراث را میکوشند که حفظ کنند برای پسینیانشان. این ویژگی و این مویه یکپارچه، چنانچه با بافت تاریخی این خطه عجین و قرین شود، بویژه برای گردشگر مذهبی، میتواند سیاقی تازه باشد برای کشف مردم این سرزمین؛ مردمی که پاسدار و پاسبان «حسینیه ایران» هستند. کاش شما هم عاشورای سال آینده را در یزد باشید...
دیدگاه تان را بنویسید