پدر شعر انقلاب و چند دهه عاشقی با انقلاب و اسلام

کد خبر: 540886

او را پدر شعر انقلاب نام نهاده اند؛ هم به واسطه سن و سالی که داشت، هم به واسطه چیره دستی اش در شعر و شاعری. تنها شاعری بود که رهبر معظم انقلاب، مقدمه ای بر کتابش نوشت؛ و نیز جزو شاعرانی که رهبری، نگاهی خاص به وی داشتند.

نشریه دریا استان هرمزگان: او را پدر شعر انقلاب نام نهاده اند؛ هم به واسطه سن و سالی که داشت، هم به واسطه چیره دستی اش در شعر و شاعری. تنها شاعری بود که رهبر معظم انقلاب، مقدمه ای بر کتابش نوشت؛ و نیز جزو شاعرانی که رهبری، نگاهی خاص به وی داشتند. رهبری در توصیف پدر شعر انقلاب، گفته است: «در مورد آقای حمید دو بخش در مورد شخصیت ایشان هست که هر کدام باید جداگانه مورد توجه قرار بگیرد: یکی رتبه شعری ایشان است. ایشان شاعر بسیار خوبی هستند، یعنی هم قریحه شعری خوبی دارند و هم مضمون‌ساز هستند. هم تسلط بر لفظ و گستره میدان واژگانی دارد و هم از واژگان فراوانی استفاده می‌کند. ایشان در شعر هم متنوع هستند. غزل، قصیده، تصنیف و ترانه‌های گوناگون می‌گوید. این تنوع در باب شعر و شاعری خصوصیتی است که در همه شاعران یافت نمی‌شود. این که یک شاعر بتواند در انواع شعر طبع آزمایی کند یک امتیاز است و آقای حمید سبزواری از این امتیازات برخوردار هستند، و همین مطلب ایشان را در رتبه بالای شعر معاصر ما قرار می‌دهد. نکته دوم که اهمیتش از نکته اول کمتر نیست این است که ایشان این هنر را در خدمت مردم و انقلاب و در خدمت بصیرت‌افزایی قرار داده است و این خیلی مهم است.» رهبری همچنین درباره خدمتی که این شاعر به ادبیات انقلاب اسلامی کرده است، معتقد است «آقای حمید سبزواری در آن دورانی که یک جریانی به عنوان روشنفکری هنر در مقابل انقلاب قرار گرفت و از معارضین و مزاحمین انقلاب حمایت کرد و عده‌ای در کوچه و بازار با ادعای روشن بینی و روشن فکری مردم را کشتند، کاسب را کشتند، روحانی را کشتند، دانشجو و رهگذر را کشتند و آن جریان مدعی روشنفکری نه تنها حرفی نزد بلکه حمایت هم کرد، در یک چنین شرایطی آقای حمید سبزواری در میدان بود و با همه وجود ایشان هر کار در حوزه گفتن و سرودن توانست انجام داد و این مهم است.» اصل کلام را درباره این چهره شاخص شعر و ادب انقلاب اسلامی، از وفات او چند روزی بیشتر نمی گذرد، رهبر معظم انقلاب اسلامی بیان کرده اند و هر چه که گفته شود، شرح و توصیف این دو خصیصه از این چهره خواهد بود: • وجهه ادبی این شاعر • وجهه انقلابی گری او حمید سبزواری، با نام اصلی حسین ممتحنی، زاده 1304 سبزوار است. بعدها تخلص حمید را انتخاب کرد؛ سپس به حمید سبزواری معروف شد. پدر و پدربزرگش، شاعری می کردند و همین، باعث شد تا قریحه شعر و شاعری، در او نیز بیدار شود. اصول شعر و شاعری را نیز از این دو به آموخت تا بعدها، به شاعری چیره دست تبدیل شود. از همان دوران کودکی، سرش درد می کرد برای شعرهای اجتماعی و سیاسی و ...؛ عادتی که تا به لحظه مرگ، در او باقی ماند و از وی، شاعر بزرگ انقلاب اسلامی را ساخت. این شاعر، از چهارده سالگی شروع به سرایش حرفه ای کرد که اولین دفتر او، فریادنامه نام گرفت؛ که واکنشی بود به مشکلات اجتماعی رایج آن زمان که نتیجه بی لیاقتی حاکمان و ظلم آنها و نیز ورود متفقین به کشور بود. «نان گران است و غم فراوان است/قند کمیاب و غصه ارزان است/گوشت هرچند پر بهاست ولی /قلب‌ها جای گوشت بریان است...» از جمله اشعار این دفتر بود. او در زمان جوانی، درگیر اجزاب رایج آن موقع نیز شد؛ چرا که آرمان ها را دوست می داشت و حرف ها و آرمان های این احزاب، برایش سخت نیکو به نظر می رسید. ناخنکی به احزاب توده و عدالت و دمکرات و ایران و غیره زد؛ ولی آخرش دریافت که همه شان، سروته یک کرباس اند و حرف هایشان، صرفاً لقلقه زبان است و چیز دیگری نیست. هنگامی قضایای کودتای 28 مرداد، که عده ای از توده ای ها فرار را بر مبارزه ترجیح دادند، شعری در وصف این گروه سرود که چنین بود: «آنان که انحطاط وطن آرزو کنند/یاران ظاهرند که کار عدو کنند بر سینه سنگ توده زنند از برای خویش/شاید از این معامله آبی به جو کنند حامی مستمند و طرفدار کارگر/خود بر مذاق توده همی گفتگو کنند گرگند گر به صورت میش اند جلوه گر/ابلیس را ز حیله خود چاره جو کنند خواهند تا که با کمک حرف های پوچ/صد نیشتر به پیکر ایران فرو کنند خواهند در لفافه تعدیل کار و مزد/کاخ امید ما، همه را زیر و رو کنند این خائنان پست ندارند آبرو/کی بهر ما و تو طلب ابرو کنند؟ از من بگو به توده چیان دغل اگر-/درزی گرند جامه خود را رفو کنند ما را بهشت وعده نمودند بهر خود/سوراخ موش از چه سبب جستجو کنند؟ بعدها، به قول خودش، «بازگشت به معنویت» کرد و اشعارش، رنگ دینی به خودش گرفت. نکته جالب در مورد استاد، این بود که از همان ابتدا، اسلام بی خطر و غیرسیاسی را خوش نمی داشت. همان موقع بود که در جمع انجمن حجتیه و آقای حلبی، شعری خواند که به مذاق آنها خوش نیامد و گفتند که ما را با سیاست و شاه کاری نیست؛ در نتیجه ارتباط حمید سبزواری و این طیف نیز قطع شد. تا این که به سال چهل و دو رسید و برای خودش، یک پا انقلابی شد؛ دقیقاً همان اسلامی که در زندگی ائمه خوانده بود و دنبالش می گشت را پیدا کرد؛ اسلامی سیاسی و انقلابی روح الله. همان موقع بود که برای دوری از دستگیری، نام حمید سبزواری را برای خودش برگزید و اولین شعرش را، برای بزرگمرد انقلابی این سرزمین سرود: «هنوزم شوق پرواز است گر بال و پری باشد/به سر سودای آزادی است ما را تا سری باشد گواهی می‌ دهد رخساره از راز درون، آری /بسا آتش که پنهان در دل خاکستری باشد/ زمستان می‌ فزاید شوق مرغان بهاری را/به شاخ خشک بلبل را غم برگ و بری باش ستم همواره می‌ سازد ره نشر عدالت را/به هر جا رسم نمرود است پور آذری باشد....» بعدها که انقلاب اسلامی اوج گرفت، شعرهای او نیز انقلابی تر شد و مداحان و انقلابیون، آنها را برای مردم می خواندند. تا این که حضرت روح الله، عزم وطن کرد و شعر «خمینی ای امام»، از معروفترین اشعار انقلابی ما، شکل گرفت. « ... شاعر گرامی ما آقای حمید سبزواری از پیشکسوتان و پیشروان این راه است. زبان فاخر در شعر حمید، با مضمون انقلابی و مکتبی، آمیزه ‌ای مطلوب و ارزنده پدید آورده و مجموعه شعر او در دیوان معاصر فارسی، فصل رغبت‌ انگیز و شایسته‌ ای گشوده است.» کارشناسان، آثار حمید سبزواری را به دو قسمت بعد و قبل از انقلاب تقسیم می کنند. پیش از انقلاب، آثار او ستیزنده و اجتماعی و منتقدانه و غیرسازشکارانه بوده است؛ در مبارزه با حاکمان وقت. بعد از انقلاب نیز، آثارش در حوزه های دینی، دفاع مقدس و ... پیش رفته است و آثاری در این حوزه های خلق کرده است. سرود درد (سروده ها از سال 36 تا زمان انقلاب)، سرود سپیده، کاروان سپیده، یاد یاران، گزیده ادبیات معاصر آثار حمید سبزواری، به رنگ آمده دشمن، سرودی دیگر و ... از مجموعه هایی هستند که آثار استاد در آنها، نشر یافته و مانا شده است. پدر شعر انقلاب، که 22 خرداد به سفر آخرت رفت، در سال 93 نیز نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر را دریافت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت