معرفی شخصیت ملاصدرا در «مردی در تبعید ابدی»

کد خبر: 524984

«مردی در تبعید ابدی» مهم‌ترین اثر ابراهیمی نیست؛ اما بی‌شک مهم‌ترین اثر در معرفی شخصیت ملاصدرا در دوران معاصر است.

«مردی در تبعید ابدی» مهم‌ترین اثر ابراهیمی نیست؛ اما بی‌شک مهم‌ترین اثر در معرفی شخصیت ملاصدرا در دوران معاصر است. نادر ادبیات ایران نوشتن این کتاب را از جشنواره فرهنگی ملاصدرا سفارش گرفته بود، اما اثری که خلق کرده ربطی به سفارشی که گرفته ندارد. از این‌ جهت که از آفات مرسوم چنین سفارش‌هایی به دور مانده است؛ با وجود این، کتاب کمی شتاب‌زده است. لابد به جهت اینکه باید به موعد مقرر می‌رسیده است.

محمدصدرای نادرابراهیمی هم صدرالمتألهین هست هم نیست. هر جا که ابراهیمی از مستندات تاریخی استفاده کرده غرق در کلماتش می‌شوی، اما جایی که خودش خواسته ملا و حرف‌هایش را تصور کند به‌غایت نچسب و تصنعی از کار درآمده. این تصنعی بودن تا حمایت از کار و کارگر و توده و نفی سلطنت و هر آن کس که به هر دلیل با سلطنت مرتبط بوده هم پیش می‌رود. ولی اینها هیچ‌یک وجه اهمیت این کتاب نیستند. به جمله دوم برگردیم. این کتاب مهم‌ترین اثر در معرفی شخصیت ملاصدرا در دوران معاصر است. این ادعا به نظر نوعی گزافه‌گویی و مداهنه ژورنالیستی است؛ اما نگاهی در پس آن وجود دارد که علت را به خوبی توضیح می‌دهد. اهمیت این کتاب به ارزش‌های ادبی‌اش برنمی‌گردد. حتی به ارجمندی ملاصدرای شیرازی هم مربوط نیست. مردی در تبعید ابدی مهم است چون بالاخره مردی از فرهیختگان ارجمند معاصر ما نه به طمع کسب آبرو که از سر نیازی که حس می‌کرده، سراغ معرفی آخرین فیلسوف اثرگذار مسلمان رفته است. این شرافتی برای اوست و خوشبختی‌ای برای ما. مایی که با منجنیق نمرودی تجدد به بهشت شداد پرتاب شدیم و هنوز گیج فرود اضطراری همان پرتابیم. سیل مدرنیته چنان جاری شد که فرصت برداشتن هیچ چیزی از گذشته تاریخی خود را پیدا نکردیم؛ اما به مدد شرایطی که پس از انقلاب اسلامی سال 57 فراهم شد توانستیم کمی قرار بگیریم و اندکی به جست‌وجوی هویت ازدست‌رفته‌مان بپردازیم. در تمام این سال‌ها کتاب‌های بسیاری درباره ملاصدرا و مکتب و نظرش نوشته شده که احتمالاً بیشترشان دقیق‌تر و جامع‌تر از کتاب ابراهیمی‌اند، اما هیچ‌یک به‌جز اهل فلسفه و شیفتگان یا دشمنان حکمت متعالیه مخاطبی ندارند و نمی‌توانند داشته باشند. مردی در تبعید ابدی، رمان نیست یا اگر هست رمان خوبی نیست. کتاب فلسفه هم نیست؛ اما دریچه‌ای است که گذشته فراموش‌شده را نه تزئینی و دکوراتیو بلکه انضمامی و کارآمد یادآوری می‌کند. اینکه وحدت وجود کفرآمیز است یا نبوغ‌آمیز چندان مهم نیست یا اگر هست مهم‌ترین نیست. ملاصدرا و بزرگانی چون او می‌توانند خاطر پریشان ما را جمع کنند. می‌توانند در این گرداب حائل که از سرزمین آفتاب تا دیار آپاچی‌ها همه در آرزوی وصال تجدد و وصلت با تکنولوژی‌اند، دستمان را بگیرند و به خویشتن خویش بازمان گردانند. حسن دیگر کتاب ابراهیمی و خود ابراهیمی در این است که آنچه ذکر شد نه ناخودآگاه که آگاهانه و تعمداً رخ داده است. یعنی ابراهیمی با منظور مشخص تلاش کرده این دریچه را باز کند. این را می‌توان از سطر سطر کتاب او فهمید و درک کرد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت