بیماران اسکیزوفرنی خطرناک نیستند
سرویس اجتماعی « فردا »: اسکیزوفرنیا، شایعترین بیماری روان است که با وجود پیشرفتهای علمی در حوزه روانپزشکی همچنان در بسیاری زمینهها ناشناخته باقی مانده است.
نبود حمایت های دولتی از بیماران حوزه روان، ارائه نشدن خدمات تخصصی درمانی، بستری، اورژانس و خدمات مشاوره ای در بیشتر مراکز درمانی کشور و فقدان پوشش بیمه ای در کنار انگ و باور نادرست و منفی نسبت به بیماری های روان، بویژه اسکیزوفرنیا منجر به آن شده است که از میان 750 هزار بیمار اسکیزوفرنیا در کشور بسیاری از آنها همچنان ناشناخته باقی بمانند و برای درمان مراجعه نکنند و بدون آن که خود یا خانواده هایشان نسبت به بیماری شان شناخت درستی داشته باشند به حال خود رها شوند. بسیاری از خانواده های این بیماران نیز با پذیرش این بیماری مشکل دارند و حتی از تائید آن سر باز می زنند و ناآگاهانه، تحمل جانکاه بیماری و بیمارشان را عقوبت گناه کرده یا نکرده خود می دانند...
گفت وگوی ما را با طیبه دهباشی بخوانید که 31 سال از عمر خود را به مددکاری در حوزه روان بویژه به بیماران اسکیزوفرنیا اختصاص داده و مدیرعامل انجمنی است که با عنوان حمایت از بیماران اسکیزوفرنیا (احبا) علاوه بر معرفی بیماری و ارتقای آگاهی جامعه نسبت به آن به بالا بردن کیفیت زندگی مبتلایان و خانواده هایشان و کاهش فشار روانی و اقتصادی بر خانواده بیماران می پردازد.
اسکیزوفرنی، بیماری ای است که حتی نامش بدون آن که اطلاعات زیادی درباره آن داشته باشی بوی خطرناک بودن می دهد.آیا واقعا بیماران اسکیزوفرنی آن گونه در ذهن اکثر افراد تصور می شود، خطرناکند؟
بیماران اسکیزوفرنی خطرناک نیستند. میزان آسیب و صدمه به دیگران از سوی این بیماران بیشتر از سایر مردم در جامعه نیست و فقط این باور اشتباه باعث انزوا و در خود فرورفتن بیشتر این بیماران می شود. حتی آدم های معمولی هم در دوره هایی از زندگی خود دچار عصبانیت و پرخاشگری شدید می شوند، ولی هرگز به آنها انگ روانی بودن زده نمی شود. درواقع تشخیص دیرهنگام بیماری، به تعویق افتادن درمان و رسیدن به مرحله اوج بیماری با نوعی توهم و خیال از جمله شنیدن صداها یا دیدن تصاویری غیرواقعی همراه است که همین مساله باعث وحشت این بیماران می شود. این مساله منجر به بوجود آمدن یکسری باورهای غلط در دیگر افراد از اعضای خانواده بیماران گرفته تا افراد جامعه می شود تا جایی که به این بیماران انگ خطرناک بودن زده می شود. متاسفانه نداشتن آگاهی نسبت به این بیماری حتی از سوی رسانه های عمومی و تصویرسازی اشتباه در فیلم ها و سریال ها از بیماری های روان به وحشت مردم از این دسته بیماران دامن زده است که حاصلش مخفی شدن بیماری از سوی خانواده این بیماران و به تعویق افتادن مراجعه آنها برای درمان بیمارشان است.
جمعیت بیماران اسکیزوفرنیا در ایران چه اندازه برآورد می شود؟
طبق آمار جهانی از هر هزار نفر در جامعه یک نفر مبتلا به اسکیزوفرنی است که این آمار در جامعه ما هم صدق می کند. یعنی هم اکنون 750 هزار نفر مبتلا به این بیماری در کشور داریم که البته بخشی از آنها هرگز متوجه بیماری خود نمی شوند، یعنی واکنش های رفتاری خود را به نوعی وسواس فکری یا شک و بدبینی نسبت می دهند یا این که به دلیل ترس از انگ بیماری آن را مخفی نگه می دارند. جالب است بدانید برخی از این دسته بیماران به دلیل تشخیص زودهنگام بیماری و پیگیری های منظم درمان های دارویی و توانبخشی موفق به کنترل بیماری و تقویت مهارت های خود شده اند و به عنوان افرادی بسیار موفق و توانمند در حوزه های آموزشی و هنری مشغول به فعالیت هستند، اما به علت ترس از نگاه و باور منفی مردم، بیماری شان را مخفی نگه می دارند.
چه درصدی از بیماران تحت درمان قرار می گیرند؟
خوشبختانه50 تا 60 درصد این افراد تحت درمان قرار می گیرند. از میان بیماران اسکیزوفرنی در کشور، حدود صد هزار نفر که مشکلات اقتصادی زیادی نیز دارند به سازمان بهزیستی مراجعه و با هدف استفاده از خدمات درمانی از جمله صدور دفترچه بیمه، بستری شبانه روزی و خدمات توانبخشی محدودی که این سازمان به بیماران روان اختصاص می دهد، تحت درمان قرار می گیرند.
این بیماران چه اندازه امکان حضور در جامعه را دارند؟
اسکیزوفرنی به نوبه خود، بخشی از توانایی فرد را می گیرد و بقیه آن را نیز جامعه با ناآگاهی، انگ زنی و نگاه منفی آن از فرد مبتلا می گیرد. این که یک بیمار اسکیزوفرنی تا چه اندازه در بازگشت به جامعه و پذیرفتن نقش های اجتماعی موفق است بستگی به این دارد که ما بتوانیم تا چه اندازه خدمات توانبخشی را در سطح جامعه برایش مهیا کنیم، زیرا خانواده این بیماران نه توان و نه نیروی متخصص برای ارائه چنین خدماتی ندارد و به تنهایی نمی تواند به تقویت مهارت های از دست رفته بیمار کمک کند. نباید فراموش کرد دارو درمانی که باید تا پایان عمر بیمار ادامه پیدا کند، صرفا بیماری را کنترل می کند و نمی گذارد که به مرحله عود برسد و توهمات را کنترل می کند، اما ارائه خدمات توانبخشی است که می تواند بیمار را به سطح جامعه برگرداند. پس از بازگشت بیمار به جامعه باید آگاهی لازم در مردم با حمایت های دولتی ایجاد شود تا این بیماران بدون آن که مورد تمسخر یا نگاه های منفی قرار بگیرند با تکیه بر توانایی هایشان در محیط های امن مشغول فعالیت شوند.
از خدمات توانبخشی خاص بیماران اسکیزوفرنی شفاف تر صحبت کنید.
منظور از خدمات توانبخشی، شرکت در کلاس های هنری مانند معرق، ویترای، کشت گیاهان، موسیقی درمانی، یوگا، گروه درمانی و آموزش زبان است که به بهبود عملکرد بیماران و افزایش تمرکزشان کمک می کند. خوب است بدانید بیماران اسکیزوفرنی به دلیل این که شخصیت های وسواس گونه ای دارند در انجام کارهای هنری که نیاز به دقت و ظریف بینی دارد نیز بسیار موفق هستند.
آیا در صورت نگذراندن دوره های توانبخشی، بیماران اسکیزوفرنی طی پروسه بیماری، مهارت های خود را از دست می دهند و به شخصیت های منزوی تبدیل می شوند؟
تاثیرات این بیماری به دلیل توهمات و سوءظن شدیدی که در شخص ایجاد می کند به گونه ای است که اگر بیمار را به حال خود رها کنیم، مهارت های قبلی اش را نیز از دست می دهد و کاملا منزوی می شود. بویژه این قضیه در اشخاصی که در سنین پایین یعنی پانزده یا شانزده سالگی اولین نشانه های بیماری را در خود بروز می دهند بیشتر صادق است. فراموش نکنید سن بروز بیماری پانزده تا سی سالگی است و مسلما شخصی که در سی سالگی علائم اسکیزوفرنی را نشان می دهد از مهارت های حرفه ای و اجتماعی بیشتری برخوردار است و کمتر در معرض آسیب های ناشی از افت مهارت های اجتماعی قرار می گیرد.
پس تشخیص بیماری از پانزده سالگی نیز ممکن است؟
متاسفانه از آنجا که خانواده ها نسبت به نشانه های اسکیزوفرنی آگاهی ندارند، تغییراتی را که در فرزندشان مشاهده می کنند، چون گوشه گیری و انزوای غیرطبیعی را به حساب سربه راهی و دور ماندن وی از آسیب های اجتماعی می گذارند. به این ترتیب بیماری برای سه تا پنج سال در شخص ناشناخته باقی می ماند و وقتی وی به سن سربازی می رسد یا با شکست عاطفی یا اضطراب امتحان مواجه می شود، بیماری اش را با نشانه های حاد بروز می دهد؛یعنی نسبت به دیگران بدبین می شود، سوءظن پیدا می کند، نسبت به بهداشت فردی خود بی توجه می شود و دچار توهمات شدید می شود. به عنوان مثال در چنین مرحله ای از بیماری، شخص می گوید از تلویزیون وی را رصد یا او را مدام تعقیب می کنند و در مرحله حادتر صداهایی را می شنود یا تصاویری را می بیند و از آنها فرمان می گیرد.
نکته مهم در ارتباط با اسکیزوفرنی، شناسایی سریع و زودهنگام بیماری است تا بیماری پیش از آن که به مرحله عود برسد، کنترل شود. همچنین شناخت علائم هشداردهنده پیش از عود بیماری به خانواده کمک می کند تا زودتر و به بهترین شیوه، خود را برای مقابله و کنار آمدن با شرایط بحرانی ناشی از عود بیماری آماده کنند. به بیان دیگر، وجود آمادگی قبلی سبب کاهش فشار روانی بر اعضای خانواده می شود.
چه موانعی برای درمان مناسب این بیماران وجود دارد یا بهتر بگوییم چه شکاف ها یا کاستی هایی در امکانات درمانی برای بیماران حوزه روان در کشور وجود دارد؟
همان طور که می دانید اسکیزوفرنی در کشور ما مانند دیگر بیماری های روان جزو بیماری خاص تلقی نمی شود و مورد حمایت های دولتی قرار نمی گیرد. در حالی که بیماری های روان بار زیادی را بر بخش بهداشت و درمان کشور تحمیل می کند، با این حال مهم ترین مشکلی که این دسته بیماران با آن مواجهند، بحث پوشش بیمه ای است؛یعنی شرکت های بیمه ای برای این بیماران محدودیت های زیادی قائل می شوند؛ ازجمله محدودیت زمان بستری که فقط 56 روز است.
مشکل دیگر به کمبود تخت بازمی گردد، کما این که طبق قانون 10 درصد تخت های همه بیمارستان ها باید به بیماران روان اختصاص پیدا کند، ولی هرگز اجرا نمی شود. مشکل دیگر به نبود اورژانس روانپزشکی در سیستم درمانی ما باز می گردد، یعنی برای حمل بیماری که بیماری اش دچار عود شده است، اورژانس تخصصی وجود ندارد. مشکل بزرگ دیگر، مساله تامین دارو برای بیماران اسکیزوفرنی است، زیرا این داروها که بیشتر آن وارداتی و گرانقیمت بوده و تحت پوشش بیمه نیست و ورود آن هم با توجه به تحریم ها با مشکلات زیادی مواجه است. در نتیجه تامین دارو برای بیماران و خانواده هایشان یک عامل تنش زای جدی تلقی می شود.
از مشکلات خانواده بیماران اسکیزوفرنی برایمان بگویید. آنها چه نیازها و مشکلاتی دارند؟
طبق دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت، آموزش، درمان، اشتغال و خدمات اورژانس روانپزشکی بر عهده دولت است، اما در کشور ما چنین وظایفی برای دولت دیده نشده است و از آنجا که سازمان های غیردولتی مانند انجمن ها نیز توان این را ندارند که وظیفه دولت را در این زمینه ها بر عهده بگیرند در نتیجه مکانی وجود ندارد که خانواده بیماران حوزه روان را از خدمات اجتماعی برخوردار کند. اگر چنین خدماتی وجود داشته باشد، خانواده ها برای مراقبت از بیمارشان دچار مشکلات جدی نمی شوند. در جامعه ما این خانواده ها هم به لحاظ عاطفی و هم اقتصادی کاملا تنها هستند و بعلاوه با نگرانی های زیادی هم از حیث برخورد جامعه و انگ زنی های مردم دست به گریبانند. متاسفانه در چنین خانواده هایی روابط فردی میان اعضای سالم خانواده با شخص بیمار به جای همدلی، شکل خشم آلودی به خود می گیرد. بعلاوه این خانواده ها با استرس های همیشگی و افسردگی شدیدی مواجه هستند.
انگ و نگرش های منفی مردم، چه سهمی در کاهش دسترسی بیماران به درمان دارد؟
امکان بازگشت به زندگی عادی و در واقع به جامعه برای بیماران اسکیزوفرنی زمانی فراهم می شود که بیماران و خانواده هایشان بدون ترس و واهمه از مشخص شدن بیماری و بیمارشان برای درمان اقدام کنند و در کنار درمان دارویی بتوانند از خدمات توانبخشی نیز بهره بگیرند. از سوی دیگر ، در جامعه نیز به جای انگ زنی با حس همدلی و امنیت از سوی مردم مواجه شوند تا هیچ خانواده ای از داشتن بیمار اسکیزوفرنی شرمنده نباشد.
آیا می توان با توجه به صحبت های شما این طور نتیجه گرفت که در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، در کشور ما به دلیل نبود حمایت و خدمات اجتماعی و اقتصادی و پایین بودن سطح آگاهی جامعه، عود بیماری های روان از جمله اسکیزوفرنی بیشتر است؟
بگذارید برای پاسخ دادن به پرسش شما تاکید کنم که زمینه اولیه بروز بیماری های روان مانند اسکیزوفرنی از نبود فضای امن در خانواده نشات می گیرد و سپس به جامعه تسری پیدا می کند. یعنی وارد شدن استرس های مداوم و بی اعتمادی نسبت به فرزندان، احساس امنیت را از آنان سلب و از نظر روحی - روانی به آنها خدشه وارد می کند. دقیقا در چنین شرایطی است که یک بیماری روحی، چه با زمینه ژنتیکی و چه غیرژنتیکی فرصت ظهور پیدا می کند. اما در پاسخ به پرسش شما تائید می کنم امکان بروز و عود بیماری های روان در کشورهایی مثل ما می تواند بیشتر باشد. یعنی در هر جامعه ای که بهداشت روان به اندازه بهداشت و سلامت جسم مورد حمایت، برنامه ریزی و سیاستگذاری قرار نگیرد و افراد تحت فشارها و استرس های اقتصادی، آموزشی، اشتغال و فشارهای تحصیلی قرار داشته باشند فرصت بروز اختلالات روانی بیشتر می شود. راه حل اصلی برای خروج از چنین شرایطی نیز ورود پررنگ تر دولت به حوزه بهداشت روان و واقعی دیدن سهم این بخش برای رسیدن به سطح مطلوب سلامت و بهداشت جامعه است.
اسکیزوفرنیا را بشناسید
اسکیزوفرنیا نوعی روان پریشی است که تغییرات رفتاری و علائم آن حداقل شش ماه طول می کشد؛ البته علائم و طول مدت بیماری از فردی به فرد دیگر متفاوت است. حدود یک درصد جمعیت جهان به این بیماری مبتلا هستند، امکان ابتلا به این بیماری تقریبا در تمام طول عمر وجود دارد، ولی شایع ترین سن ابتلا به آن پانزده تا سی سالگی است.
مبتلایان به این بیماری معمولا نیاز به خدمات مستمر روانپزشکی دارند. در فرد مبتلا به اسکیزوفرنیا فعالیت ذهنی و روانی دستخوش تغییر می شود. در مرحله حاد بیماری فعالیت های هیجانی، رفتاری و فکری عملکرد طبیعی خود را از دست می دهند. درمان به موقع همراه با حمایت های خانوادگی عملکردهای روانی بیمار را حفظ کرده و در بازگشت توانایی های روانی او موثر واقع می شود.
در اسکیزوفرنیا، سیستمی که مختل می شود دستگاه عصبی مرکزی و بویژه مغز است، اما متاسفانه تاکنون علت دقیق و چگونگی این تغییرات به دقت روشن نشده است، اما ژنتیک، توارث، اختلالات ساختاری مغز، عفونت ها، سوء تغذیه، بیماری های دوران بارداری مادر، صدمات زایمانی، حوادث و ضربه های مغزی، تغییرات ناقل های عصبی شیمیایی، هورمون ها، حوادث دردناک، استرس های زندگی، خانواده نابسامان و شرایط محیطی، فقر و بیکاری از عوامل روانی و اجتماعی موثر در بروز علائم اسکیزوفرنیا شناخته شده است. بیماری اسکیزوفرنیا ماهیت عود شونده دارد و در هر عود بیماری علائم متعددی ازجمله توهم یا هذیان (باورها و اعتقادات غلط) بروز می کند که به تغییر رفتار به صورت های گوناگون در بیمار منجر می شود. ممکن است فرد بیقرار شده و رفتارش توأم با پرخاشگری شود. شناخت علائم هشداردهنده پیش از عود بیماری به خانواده کمک می کند زودتر و به بهترین شیوه خود را برای مقابله و کنار آمدن با شرایط بحرانی ناشی از عود بیماری آماده کنند و فشار روانی کمتری را متحمل شوند. منظور از شرایط بحرانی، حالتی است که بیمار عصبی و پرخاشگر به نظر می رسد و هر آن ممکن است به کار خشنی دست بزند.
به خاطر داشته باشید فقط به دلیل تغییر رفتار یا بروز گفتار و کردار عجیب و غریب شخصی، بدون آن که هیچ سابقه ای از وجود این قبیل رفتارها در وی وجود داشته باشد، نباید ابتلا به اسکیزوفرنیا را مطرح کرده بلکه باید در این زمینه از افراد متخصص در مراکز درمانی روانپزشکی کمک گرفت، یعنی بدون تاخیر به نزدیک ترین مرکز بهداشت روانی یا روانپزشک محل مراجعه کرد تا پس از انجام مراحل تشخیصی و بررسی های لازم، درمان های دارویی برای بیمار آغاز شود.
منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید