مردیکهسرخمنکردتاحقشراگرفت/عکس
می گفت: حاجی! جایی سراغ داری در میدان جنگ، پشت خاکریز، من سرم را خم کرده باشم؟ جایی سراغ داری که وقتی توپی، گلوله ای میخورد و همه تان می نشستید زمین، من جایی نشسته باشم؟
مشرق: شهید محمد حسن نظرنژاد به سال 1325 در روستای «بوته مرده» در حومه مشهد متولد شد.43 سال بعد ، زمانی که جنگ 8 ساله میان ایران و رژیم یعثی حاکم بر عراق به پایان رسید، محمد حسین که در میادین نبرد به «بابا نظر» معروف شده بود ، تقریبا از تمامی عملیات های سال های دفاع مقدس یادگاری در پیکر خود داشت . به طوری که برابر نظریه متخصصین رادیو گرافی در عکسبرداری های مختلف بیش از 108 تیرو ترکش بزرگ و کوچک در بدن او مشاهده می شد و مطابق نظر کمیسیون پزشکی ، دارای بیش از 92 در صد مجروحیت بود . مقدر اما این بود که «بابا نظر» 8 سال دیگر ، دنیای خاکی را تحمل کند ..
آنچه خواهید خواند روایتی است کوتاه اما خواندنی از آن شهید عزیز:
روحمان با یادش شاد
روز پنجم مرداد 1375 ، در منزل شهید نظر نزاد در تهران، جلسه ای استثنایی داشتیم. سه نفر بودیم. من، سردار حسین موسوی و شهید نظر نژاد.
ایشان در مقطعی از جلسه حال عجیبی پیدا کرد در اتاق قدم میزد و زار زار به پهنای صورت، اشک می ریخت. می گفت: حاجی! جایی سراغ داری در میدان جنگ، پشت خاکریز، من سرم را خم کرده باشم؟ جایی سراغ داری که وقتی توپی، گلوله ای میخورد و همه تان می نشستید زمین، من جایی نشسته باشم؟ حاجی! تو را به خدا جایی در میدان جنگ دیدی که ترس بر من غلبه کند؟
گفتم نه.
گفت: امروز من درد و دلم با خداست
و دستاش رو به سمت آسمان گرفت:
من که اینگونه همه چیزم رو برای تو گذاشتم، حقم شهادت نیست؟!
36درست ساعت بعد ، در اشنویه ، بابا نظر حقش را از خدا گرفت.
راوی: فرمانده سابق لشکر 5 نصر
شهید محمد حسن نظرنژاد
شهید محمد حسن نظرنژاد
دیدگاه تان را بنویسید