مشکلی که پارک آب و آتش دارد
اجازه بدهید براى یک بار هم که شده، با هم صادق باشیم. مشکل زمانى به وجود مىآید که ما آنقدر در قشرى گرى فرو میرویم.
هوا هر روز گرمتر از دیروز است و به ماهِ مبارکِ رمضان وارد مىشویم. فکر مىکنید در این زمان، مسئلهاى که وقتِ ما را به خود اختصاص داده است، چیست؟ اینکه چرا با اینکه ماهِ مبارکِ رمضان است، اما همه نهادها به شهروندان اطمینان مىدهند که غذا به اندازه کافى ذخیره شده است؟ اینکه چرا یک نفر در یکى از آرامترین کشورهاى دنیا دیوانه شده است و همه را به رگبار مىبندد؟ یا اینکه مسئله این است که ما باور کنیم که بورسِ ما همیشه در حالِ رکورد زدن است و در همان حال بورسِ نیویورک و لندن، در حالِ سقوط هستند؟ نه، در همان حال که براى ورود به ماهِ مبارکِ رمضان و دست و پنجه نرم کردن با گرماىِ هوا آماده مىشویم، ناگهان خبر از تصاویرى مىشود که عدهاى از دختران و پسران را در هیئتهایى نشان مىدهد که با آن چیزى که از همه تریبونهاى رسمى و غیرِ رسمىِ جامعه تبلیغ مىشود، تفاوت دارد. خبر از قرارهایى است که در شبکههاى مجازى و اجتماعى اتفاق مىافتد. یک بار به پارکِ آبى مىروند و دختر و پسر، به روى هم آب مىریزند، یا به صورتِ دقیقتر، پسر و دختر روى هم آب مىریزند و یک بارِ دیگر به یک پارکِ دیگر مىروند و هر کدام سعى مىکنند خود را به یک شکلِ جالب و بامزه درآورند. احتمالاً در آیندهاى نزدیک، دامنه این شیرین کاریها و خلاقیتها، بیشتر و بیشتر هم خواهد شد. حالا فکر مىکنید، مشکل کجاست؟ مشکل اصلاً این نیست که چرا ما باید روزهاى گرمِ تابستان را به روزه گرفتن بگذرانیم و در همان حال به یک عده اینقدر خوش مىگذرانند. مشکل اصلاً این نیست که چرا عدهاى (هر چند ما فکر کنیم فقط تعدادِ کمى هستند) اما علاقهاى ندارند به اصول و عقایدِ ما پایبند باشند. مشکل اصلاً این هم نیست چرا نیروهاى پلیس به جاىِ آنکه جلوى تجاوزاتِ دسته جمعى را بگیرند، و در میادینِ اصلىِ شهر، جلوى چند دختر و زن، قدرت نمایى نکنند، در این چند مورد کجا بودند و سَرِشان کجا گرم بوده است. اساسا مشکلِ ما، پیدا کردنِ مقصر هم نیست. در جامعهاى که اگر به عدهاى تجاوز و حمله شود، خودِ آنان مقصر اعلام مىشوند، به احتمالِ نزدیک به یقین، کسانى که خودشان را خیس کردند، مقصر قلمداد خواهند شد. حتى شاید بتوانیم میانِ کسانى که اسلحههاى آبى در دست داشتند و روى هم آب مىپاشیدند و گروهِ آبِ سیاه (بِلَک واترز) ارتباطِ معنایىِ زیادى پیدا کرد و یک نقشه مرموز و خطرناکِ بین المللى دیگر را کور کرد. اجازه بدهید براى یک بار هم که شده، با هم صادق باشیم. ما مىتوانیم فکر کنیم که تعدادِ کسانى که دست به این گونه رفتارها مىزنند، آنقدر کم است که به حساب نمىآید، اما نمىتوانیم خود را به ندانستن بزنیم که این تعدادِ کم، تعدادِ کم باقى خواهند ماند. (البته انصافا این را هم مىتوانیم) از زمانى که کریسمس را در خانهها جشن مىگیرند، بالماسکه و هالووین برگزار مىکنند، تا زمانى که به روى هم آب مىریزند، ما مىتوانیم حداقل در موردِ بخشى از جامعه که احتمالاً جزو قشرِ متوسط به بالاىِ شهرى و یا قشرِ مرفهِ جامعه به حساب مىآیند، به یک نتیجهگیرى مهم برسیم و مشکلِ اصلى در همین جا به وجود مىآید. اینکه نهادهاى فرهنگى، هیچ خوراکى براى این قشرِ مهمِ جامعه ندارند. تریبونهاى رسمى و غیر رسمى، رسانهها و شبکههاى تلویزیونى، هر چند هر روز بزرگتر از دیروز مىشوند، اما همیشه در حالِ تکرارِ خودشان هستند و براى مخاطبِ همیشگى و بدونِ تغییرِ خودشان تولید محتوا مىکنند، حال آنکه فراموش کردهاند که ملى بودن را یدک مىکِشند. به جاى آنکه به نیازهاى فرهنگىِ همه قشرهاى جامعه، متناسب در همه فصول برنامه بسازند، هنوز سَرِ این بحث ماندهاند که آیا هر کسى حق دارد حتى رنگِ لباسش را خودش انتخاب کند یا نه. آرى، مشکل زمانى به وجود مىآید که ما آنقدر در قشرى گرى فرو مىرویم که با دیدنِ چند تصویرى که چند پسر و دختر به روى هم آب مىریزند و فقط مىخواهند یک عصرِ متفاوت در مقایسه با عصرهاى تکرارىِ جامعه ما را بگذرانند، همه اصول و عقایدِ خودمان را فرو ریخته مىبینیم. مشکل اینجاست که ما اساسا احساس نمىکنیم که مشکل داریم و باید به مشکلاتمان فکر کنیم و راهِ حلى براى جبرانشان پیدا کنیم. منبع: سایت روات حدیث؛ پایگاه مستقل خبری تحلیلی حوزه دین * بازنشر این مطلب درسایت «فردا» به معنای تایید تمام محتوای آن نمی باشد
دیدگاه تان را بنویسید