روزنامه خراسان: همه پرسی ترکیه با نتیجه ای شکننده که نشان دهنده عمق و شکاف دو قطبی در این کشور است به پایان رسید .مردم ترکیه با «آری»گفتن به همه پرسی قانون اساسی ، صحنه سیاسی کشورشان را تغییر دادند، به این معنا که سیستم و ساختار سیاسی، جایگاه ها و موقعیت ها در این کشور از وضعیت گذشته متمایز خواهد بود و می توان تا این حد این تغییر را جدی ارزیابی کرد که بگوییم«وضعیتی جدید» در ترکیه ایجاد خواهد شد. در نتیجه، با تغییر جایگاه ها و منابع قدرت در ترکیه، سیستم سیاسی در این کشور دچار تحول می شود.
در شرایط فعلی جامعه ترکیه در وضعیتی« دوقطبی» به سر می برد؛ تا آنجا که می توان گفت ترکیه امروز، واجد جامعه ای از میان به دو نیم تقسیم شده است.
نیمی از این جامعه را «جریان های موافق» و نیمی دیگر را«جریان مخالف» تشکیل می دهد که دو نوع نگاه متفاوت نسبت به تغییرات بزرگ سیاسی در ترکیه است. موافقین اعتقاد دارند که اصلاح قانون اساسی در ترکیه گامی به پیش است که مدرنیسم و فضای روبه پیشرفت سیاسی را به دنبال دارد. اما مخالفین این اصلاحات، مطرح می کنند که تغییرات مدنظر اردوغان، نه تنها به معنای مدرنیسم سیاسی در این کشور نیست که انحصار گرایی و تمامیت خواهی در این کشور را به دنبال خواهد داشت که به معنای «پایانی برای آزادی» در ترکیه است. البته پشتوانه این نوع نگاه مخالفین به اصلاحات قانون اساسی در ترکیه، «حافظه تاریخی» آن ها ست. اگر چه خیلی از تحلیلگران احتمال پاسخ منفی به رفراندوم مطلوب نظر اردوغان را از همان ابتدا بعید می دانستند، اما چرا حدود48درصد ازجامعه ترکیه به این همه پرسی «نه» گفتند؟
نخستین پاسخی که می توان به خواست «نه» طلبانه برخی در جامعه ترکیه داد، «ترس از قدرت» در جامعه شبه مدرن ترکیه است. در جامعه ترکیه، تقسیم بندی های سیاسی و جایگاه های برآمده از آن کمرنگ است و مبارزه های حزبی و سیاسی، لایه های پنهان و پیدای عمیقی دارد و شاید بتوان گفت که ساختار سیاسی ترکیه به گونه ای نیست که میان فعالان عرصه سیاست و مردم، ساختارهایی به منظور سوپاپ اطمینان برای ممانعت از آسیب دیدن مردمان وجود داشته باشد. از سوی دیگر میان قدرت و مراکز و لایه های اجتماعی، تعریف روشنی از روابط وجود ندارد. در چنین شرایطی، قدرتمندان از قدرت پنهانی مردم و مردم از قدرت آشکار و قهری حاکمان هراس دارند. نکته دیگر، فرآیند ذهنی است که مردم از حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان دارند.
اردوغان پس از فعال شدن در ترکیه، در آغاز تلاش کرد با متن جامعه همراه شود اما هر چه بر هرم قدرت او افزوده شد او به راس هرم جامعه نزدیک ترشد و از متن جامعه فاصله گرفت. این ترس روانی از اردوغان و حزب او، مردم را از «انحصارگرایی اردوغانی» می ترساند. نکته دیگر، مربوط به بحث آزادی های سیاسی و اجتماعی است. هم به لحاظ شخصیتی و هم از نظر ساختار های قدرت، هر چه بیشتر بر قدرت اردوغان افزوده شد، به همان نسبت از آزادی های سیاسی و اجتماعی در سطح جامعه ترکیه کاسته شد.
محدودیت رسانه ها اکنون حد بالایی را شامل می شود. اعتراض های اجتماعی مخصوصاً برای برخی از قومیت ها نظیر کردها، نه تنها پاسخ داده نشده، بلکه سرکوب ها شدت گرفته است. شاید نکته مهم دیگر که 48درصد مردم ترکیه را به سوی «نه» گفتن سوق داد، این بود که فضای سیاسی ترکیه شرایط برابری ندارد.
اکنون یک «ترس سیستماتیک» میان احزاب و گروه های سیاسی در ترکیه وجود دارد که از حذف شدن در نتیجه رای مثبت به این همه پرسی، هراس دارند.
این ترس سیستماتیک به احزاب این گونه القا می کند که با تغییر نظام پارلمانی به ریاستی، قدرت در جامعه ترکیه تک قطبی خواهد شد. مخالفان تغییر سیستم حکومتی، پیروزی اردوغان را به معنای از بین رفتن سکولاریسم و رسوخ دیکتاتوری و کاهش آزادیها و ضعیف شدن میراث لیبرال دموکراسی در کشور میدانند.
اردوغان و عطش بی پایان قدرت
اردوغان، بسیار بر روی تغییر قانون اساسی کشور حساب باز کرده بود. گویی که عطش سیری ناپذیری بر قدرت اورا به خود می خواند. از گفته های اردوغان و تیم او و تغییرات گنجانده شده در متن اصلاحات قانون اساسی ترکیه، می توان این میل را به خوبی دریافت.
اردوغان اعتقاد دارد که در سیستم فعلی ترکیه، تصمیم گیری بسیار سخت است و نهادهای موازی یا خنثی کننده یکدیگر با قدرت های برابر، وجود دارند که کار را مخصوصاً برای او دشوار می کنند.
اردوغان، سیکل کنونی قدرت در کشورش را، «سیکل معیوبی» می داند که در آن مردم روی آرامش را نخواهند دید. او به مردم این گونه القا می کند که اگر خواهان جامعه ای پیشرفته و پیشتاز هستند، باید در قانون اساسی این کشور اصلاحات بنیادینی رخ دهد.
ساختار قدرت در ترکیه باید به خوبی تغییر کند. نکته دیگر، اعتقاد اردوغان به ایجاد «شرایط جدید» است. اردوغان معتقد است که باید جهشی بزرگ با شرایطی متحول و جدید را در جامعه ترکیه ایجاد کرد. اردوغان می گوید که در خلال روابط فعلی مطرح در ساختار قدرت ترکیه نظیر چگونگی ارتباط میان دولت و مجلس و کنترل های قضایی فعلی بر دولت این کشور نمی توان این جهش بزرگ را انتظار داشت. اردوغان معتقد است که رئیس جمهور باید بتواند در راستای این جهش بزرگ همه چیز را شخم زده و اهداف را به پیش براند.
حالا پیروزی در این همهپرسی، پشتیبانی معنوی و سیاسی بالایی برای اردوغان به ارمغان آورده است، البته نباید این واقعیت را نادیده گرفت که با وجود سرکوب فزاینده اردوغان ، خود وی نیز با علم به افزایش مخالفتها و رأی ناپلئونی اش،دست به عصا شده است و دیگر روی حمایت حداکثری مردم حساب نمیکند و در عوض بر حمایت محافظهکاران و برخی از عناصر راست افراطی تکیه خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید