امکانات بهرهبرداری از جنبش عدم تعهد
سوال اینجاست که این جنبش تا چه حد توانسته کشورهایی مانند ایران را در پیگیری منافع ملی و آرمانهای سیاست خارجی آن در ابعاد بین المللی کمک¬رسان باشد.
دیپلماسی ایرانی: امسال، سالی است که ایران ریاست جنبش غیر متعهدها را به ونزوئلا تحویل می دهد. سازمانی که با 120 عضو و 17 کشور ناظر دارای اهمیت فراوانی است. اهمیت این سازمان برای ایران به عنوان یکی از اعضای موسس و فعال، در ابعاد مختلفی مورد توجه قرار دارد؛ زیرا ماهیت این سازمان نه تنها با ماهیت انقلاب اسلامی و قانون اساسی برآمده از آن، بلکه با استراتژی ایران در مواردی مانند «استقلال طلبی، آزادی خواهی، نه شرقی نه غربی و موازنه منفی» نیز همخوانی دارد. اما سوال اینجاست که این جنبش تا چه حد توانسته کشورهایی مانند ایران را در پیگیری منافع ملی و آرمان های سیاست خارجی آن در ابعاد بین المللی کمک رسان باشد. برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگاهی ساختاری به نظام بین الملل فعلی و جایگاه این جنبش در این نظام داشته باشیم. اکثر استراتژیست های دنیا بر این امر اتفاق نظر دارند که نظام بین الملل فعلی فاقد قطب بندی خاصی است؛ به همین دلیل می توان وضعیت امروز را دوران گذار خواند. در این وضعیت هر کشور با بازیگری فعال و نه واکنشی صرف می تواند، نه تنها منافع خود را تأمین کند؛ بلکه در کنار آن و قبل از تصلب قطب بندی خاص به تثبیت جایگاه خود بپردازد. در نهایت نیز کسب یک جایگاه تأثیرگذار در نظام بین الملل پیش رو در نسبت مستقیم با جهت گیری سیاست داخلی در جهت تجهیز منابع ملی، کنش گری فعال در عرصه سیاست خارجی و موقعیت ژئوپلتیک کشورها قرار دارد. با توجه به خط تحلیلی فوق، ارزیابی های مختلفی از عضویت و ریاست ایران در این دوره از جنبش عدم تعهد قابل طرح است؛ از جمله این که ایران نتوانسته به خوبی از جایگاه این سازمان برای پیشبرد اهداف و منافع ملی خود بهره برداری کند یا این که دولت دهم و یازدهم با وجود درگیری در بزرگترین پرونده سیاسی حقوقی جهان و مذاکره فشرده با قدرت های بزرگ نتوانست از موقعیت دیپلماتیک این سازمان به خوبی بهره بگیرند. با این حال اگر چه ایران در دوران ریاست بر این سازمان می توانست برای بهبود جایگاه اقتصادی و دیپلماسی اقتصادی خود استفاده کند، اما باید در نظر گرفت بسیاری از کشورهای موجود در این سازمان با وجود حضور فعال در اجلاس های آن و گرفتن ژست استقلال عمل در عرصه سیاست خارجی و نظام بین الملل، منافع ملی خود را به عنوان چراغ راهنمای بهره گیری از این سازمان در برخورد با قدرت های بزرگ مد نظر قرار داده اند. اهمیت این دوران در تثبیت جایگاه کشور در نظام بین الملل پیش رو ما را ملزم به استفاده حداکثری از ظرفیت های سازمانی و نهادی چون جنبش غیر متعهدها می کند. بدون شک در این میان داشتن نگاه تعاملی با دنیا همراه با در نظر گرفتن واقعیت های پیچیده و ساختاری، تلاش قدرت های بزرگ برای تثبیت ساختار نابرابر بین الملل ما را ملزم می کند از فضای گسترده دیپلماتیک به دلیل اعضای قابل توجه این سازمان برای توسعه روابط تجاری، سیاسی، نهادی و استراتژیک استفاده کنیم. این الزام نه تنها با ماهیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در تضاد نیست، بلکه با نگاهی سریع و صریح به سند چشم انداز بیست ساله می توان ضرورت دو چندان آن را احساس کرد. بنابراین باید واقع بینانه بپذیریم که این سازمان می تواند فراتر از پیگیری موضوعات و دغدغه های مشترک اعضا به شکل حضور حداکثری در موضع رأی گیری های دیگر سازمان های بین المللی همچون مجمع عمومی سازمان ملل، سازمان انرژی اتمی و ... در دو سطح به دستاورهای ملی و آرمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران کمک کند: 1- بستری مناسب برای پیگیری منافع ملی کشور با محور دیپلماسی اقتصادی- سیاسی و عمومی باشد. 2- با فشارهای هماهنگ و حساب شده ای مسیر تعدیل ساختار نهادی، حقوقی و بوررکراتیک سازمان ملل به عنوان یکی از آرمان های سیاست خارجی ایران که همواره به این ساختار معترض بوده، در پیش گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید