سرویس بین الملل فردا؛ مسعود صدرمحمدی: جمعه گذشته تاریخی ترین جمعه تاریخ معاصر ترکیه شد و تا چند دهه آینده در تاریخ این کشور خواهد ماند.
آنچه همه مشاهده کردند این بود که ارتش ترکیه و یا گروهی از ارتشیان ترکیه با استناد به قانون صیانت از مبانی جمهوریت و انقلاب آتاتورک دست به کودتا زدند. این کودتا به رغم درگیری هایی که در ساعات اولیه کودتا در گرفت و نیز پیشرفت هایی که توجه همه را جلب کرد و حتی منجر به خوانده شدن بیانیه کودتاگران از شبکه ملی این کشور شد با طلوع آفتاب روز بعد شکست خورد.
شکست زودهنگام این کودتا و حضور قدرتمند اردوغان در صحنه چنان مشاهده گران را تحت تاثیر خود قرار داد که در داخل ایران بسیاری از افراد به سمت نظریه ساختگی بودن سوق پیدا کردند. نظریه ای که ساده ترین نظریه برای فهم قضیه بود. کل این نظریه در یک جمله خلاصه می شد: اردوغان در پی یافتن بهانه ای برای سرکوب وسیع مخالفان دست به یک کودتای ساختگی و از پیش شکسته خورده زده است، یعنی پیش از آن که بازی شروع شود اردوغان پیروز میدان است.
اما پس از گذشت یک هفته از کودتای نافرجام به قطع و یقین می توان ادعا کرد که این کودتا کودتایی فراگیر و جدی برای برانداختن اردوغان و در دست گرفتن قدرت توسط ارتش با امارت این جریان در درون ارتش بوده است.
سومین کودتا علیه اردوغان
این کودتا در واقع سومین کودتای جریان گولن در 3 سال گذشته علیه اردوغان بود. کودتای اول کودتای نرم و رنگی پارک گزی بود که جریان گولن توانست حتی مخالفان خود را هم خصوصا لاییک ها و چپ ها را در آن به بازی بگیرد. این کودتا با همراهی بنیادهای آمریکایی همراه بود و جبهه آمریکایی تمام توان خود را برای فشار آوردن به اردوغان بکار برد. علت اصلی شکست این کودتا عدم یکنواختی اهداف جریان گولن و لابی های قدرت آمریکایی در ترکیه بود. جریان گولن هدف بر زمین زدن اردوغان را در پیش چشم گرفته بود اما جریان آمریکا تنها هدفش فشار آوردن و همراه کردن اردوغان با خود بود. چرا که آن روزها منطقه در برهه ای به سر می برد که حذف اردوغان در معادلات منطقه عربی نتایج ناخرسند کننده ای را به همراه داشت. در این کودتا اردوغان که در سفر خارج از کشور بود به سرعت خود را به ترکیه رساند و با کشاندن مردم به خیابان ها و مانور قدرت کودتای رنگی را که برای هفته ها ثبات کشور را دستخوش ناآرامی کرده بود از میان برداشت.
کودتای دوم جریان گولن علیه اردوغان کودتای امنیتی بود که در 17-25 ژانویه 2014 به اوج خود رسید و همراه با این عملیات ها پرونده موسوم به گروه «توحید - سلام» افشا شد که در آن شنود غیر قانونی و پرونده سازی های مختلف علیه چند هزار نفر از شهروندان عادی ترکیه انجام شده بود. کودتای امنیتی ضربات سختی بر پیکره دولت عدالت و توسعه و شخص اردوغان وارد کرد. حجم بالای فسادهای اقتصادی و پول های کثسفی که در درون دولت وجود دارد کابینه را تا آستانه عدم رسمیت برد و البته این بار نیز اردوغان با استفاده زا هژمونی رسانه ای و کاریزمای شخصیتی خود با مانو بر روی پرونده "توحید سلام" این کودتا را نیز ناکام گذاشت.
کودتای دوم اردوغان را متوجه عمق خطری که از سوی برادران پریروز، رقبای دیروز و دشمنان امروزش متوجهش شده بود کرد. شنودهای وسیع از دفاتر مقامات دولتی افشا جلسات محرمانه امنیتی، افشا روندهای مالی غیرقانونی در درون دولت و حزب حاکم، افشا زد و بندهای سیاسی منطقه ای و بین المللی و مسایل بسیار محرمانه کشور مسائلی بود که تبدیل به سلاحی در دست جریان نفوذ کننده در داخل دولت علیه اردوغان بود.
این کودتا اعلام جنگ رسمی جریان گولن علیه اردوغان بود و اردوغان در این دوره با برعهده گرفتن این که جریان گولن مرا فریب داده است اعلام جنگ سراسری در دستگاه های دولتی علیه این جریان را صادر کرد. اما یک چیز اصلی ترین مشکل در مبارزه با این گروه بود : "عدم امکان برآورد قدرت جریان در دولت" جریان گولن ساختارهای امنیتی و قضایی کشور را تسخیر کرده بود و از طرف دیگر به صورت لایه لایه در حال فعالیت بود و همه اینها مبارزه با این گروه را سخت و حتی گاهی اوقات غیر ممکن می کرد.
از طرف دیگر جریان گولن در دوره همراهی و همگرایی با اردوغان در یکی از اصلی ترین عملیات های خود که علیه جریان ضد آمریکایی، ملی گرا و لاییک ارتش تحت عنوان پرونده های "ارگنکون" و "بالیوز" انجام داده بود نشان داده بود که تا چه میزان در انجام عملیات های جاسوسی، امنیتی، پرونده سازی و کنترل روند قضایی مهارت و قابلیت دارد. (طی این دو پرونده دهها تن از ژنرال ها و مقامات نظامی ترکیه به زندان افتادند و محکوم به مجازات های چندین ساله با اتهام اقدام برای کودتا و سرنگونی دولت قانونی کشور شدند که نهایتا با درگیری بین جریان گولن و اردوغان توانستند جان سالم به در ببرند.)
در دو سال گذشته تقریبا هیچ روزی نبوده است که خبری مبنی بر دستگیری چند تن از اعضای جریان گولن که از آنها با عنوان "دولت موازی" یاد می شود منتشر نشده باشد. اگرچه دستگیری ها هر روز ادامه داشت و البته اصلی ترین کانون این دستگیری ها و پاکسازی ها سازمان امنیت ترکیه بود اما عملا مبارزه با این گروه به بن بست رسیده بود.
مبارزه علیه گولن در خاک ترکیه
اگرچه حمله به رسانه های این جریان و تلاش برای دستگیری نفرات آنها در درون ساختارهای دولتی، تصاحب بسیاری از مدارس این جریان در خارج و داخل ترکیه فشارهای قابل توجهی به این جریان وارد کرده و موجب ریزش بدنه خارجی این جریان شده بود اما اردوغان و تمام مطلعین امور ترکیه بی شک می دانستند که در واقع مبارزه با یان گروه به بن بست رسیده است و تا زمانی که به منابع قدرت آنها یعنی گردش مالی عظیم درون جریان و منابع قدرت سیاسی آنها در رده های حساس حکومتی مبارزه نشود نتیجه ای نخواهد داد بنابر این از چند هفته پیش فاز جدیدی از اقدامات علیه جریان گولن آغاز شد: 1) فشار به شرکت های مالی عظیم این جریان که جریان را به خارج ساختن پولهای خود از کشور واداشت و 2) آغاز شناسایی و پاکسازی جریان در درون ارتش.
این دو عملیات جدید در واقع رودرویی تمام قد با جریان گولن و دست گذاشتن بر راه تنفسی این جریان بود. بنابراین جریان که خود را در آستانه یک جنگ مرگ و زندگی میدید دست به اقدامی که به گفته اسماعیل حقی پکین، رئیس سابق اطلاعات ستاد کل ارتش می توان آن را "آخرین دیوانگی" این گروه دانست دست زد.
کودتا؛ خیلی دور خیلی نزدیک
کودتای جریان گولن علیه اردوغان مساله ای بود که تمام مطلعین امور ترکیه منتظر آن بودند. اما آن را حادثه ای دور میدانستند. حادثه ای که برای روزهای پس از اردوغان یا ایام ناتوانی او در نظر گرفته شده است. اقدامی که تقریبا برای دوره ای 10 ساله در نظر گرفته شده بود.
تحقیقات نویسنده نشان میدهد که جریان گولن از اواسط دهه هفتاد فرآیند ورود به ارتش ترکیه را آغاز کرده است، این فرآیند در اوایل دهه 90 میلادی به اوج خود می رسد و حج وسیعی از افراد منسوب به این جریان وارد در قلعه غیر قابل نفوذ لاییسیته می شوند.
با در نظر داشتن این مساله که حجم وسیع این افراد در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 وارد ارتش شده اند و با در نظر داشتن سیر ورود و ارتقا درجه نظامیان در ارتش ترکیه این حقیقت در پیش چشم قرار میگرفت که به احتمال بسیار قوی نفرات جریان اکنون در رده های میانی ارتش مانند رده سرهنگی قرار دارند و با توجه به این که برای یک کودتای موفق باید رده های عالی ارتش یعنی طبقه ژنرالها با این برنامه همراهی کنند پس باید در انتظار روزی بود که عناصر جریان به طبقه ژنرالی ارتقا یابد.
اما دست زدن اردوغان به فاز جدی و جدیدی از مبارزه با جریان که آن هم پیگیری عناصر گولنی در داخل ارتش بود به عنوان کاتالیزوری برای عملیات کودتا عمل کرد و جریان را به اقدام پیشدستانه در برابر سرکوب خود واداشت.
اردوغان از ماه ها پیش در تدارک این مبارزه بود، چرا که تمام تلاش خود را برای نزدیکی به جریان ضدگولنی در درون ارتش به کار برد و سعی کرد با یادآوری مسایلی مانند انتقالات اطلاعات ستاد کل ارتش به بیرون زا این مرکز (حادثه مشهور به Kozmik Oda)، زده شدن هواپیمای روس که بی شک توسط عوامل جریان انجام شده بود و نشت های اطلاعاتی که ارتش در مبارزات خود در جنوب شرق ترکیه با پ.ک.ک متوجه آن شده بود جریان ضد گولنی ارتش را با خود همراه کند.
طرح عملیات لو رفت
با توجه به این مساله جریان گولن دست به طراحی کودتا 15 جولای زد که البته نافرجام ماند.
علت اصلی نافرجام ماندن کودتا تنها لو رفتن طرح عملیات است که در نتیجه آن هسته مرکزی عملیات در درون ارتش لو رفته، تیم اجرا کننده مجبور به تعجیل در انجام عملیات می شوند و در نتیجه این تعجیل نیز ناهماهنگی های قابل توجهی بین عملیات کنندگان ایجاد می شود.
در حالی که قرار بوده است عملیات در ساعت 3 بامداد 16 جولای برگزار شود که طبیعتا مردم در خیابان ها حضور ندارند، امکان بسیج آنها وجود ندارد و امکان بسیج نیروهای پلیس و نیروهای امنیتی نیز ممتنع است با لو رفتن طرح کودتا عملیات در ساعت 10 شب برگزار می شود. با توجه به همین تعجیل در عملیات است که اردوغان امکان بسیج مردم را پیدا میکند و صحنه کودتا تغییر می یابد. از طرف دیگر با تعجیل در عملیات برخی یگان های ارتش که با تصور این که کودتا از جانب ستاد کل نیروهای مسلح ترتیب داده شده است آماده همراهی با کودتا بوده اد اما با تعجیل در عملیات متوجه فرماهدهی از سوی عناصر گولنی می شوند و از اطاعت اوامر سرباز میرنند که این نیز یکی از عوامل مورد غفلت در جریان شکست کودتا است. از طرف دیگر تعجیل در عمیلات ناهماهنگ یهای دیگری را نیز موجب می شود مانند این که در پایگاه دوم جنگنده های نیروی هوایی در حال یکه طبق برنامه ریزی مسئول واحد سوخت رسانی در ساعت عملیات فردی متعلق به جریان گولن می بود اما با تعجیل در آن مسئول فوق شخص دیگری می شود و به این تزتیب امکان پرواز برخی از هاپیما های عامل عملیات ممکن نمی شود. از طرف دیگر باز هم به دلیل
تعجیل عملیات در بمباران نقاط مورد هدف از جمله مرکز ماهواره ترک ست که شبکه های خصوصی طرفدار دولت از آن جا پخش میشد اشتباهات فاحشی رخ میدهد که کل جریان کودتا را با مشکل مواجه میکند.
در واقع علت اصلی شکست کودتا تنها یک چیز بوده و آن هم لو رفتن عملیات که امکان بقیه مسایل را فراهم آورد.
دستگیری های پس از کودتا
افرادی که معتقد بودند کودتای دو شب پیش ترکیه تئاتر اردوغان بوده است حجم بالای دستگیری هایی که در دو روز اخیر اتفاق افتاده است را موید نظر خود می دانند. طرفداران این نظریه معتقدند که این حجم دستگیری ها نشان میدهد که قبل از کودتا همه چیز مشخص بوده و کودتا بهانه ای برای دستگیری به شمار می آید. ساماندهی دستگیری بیش از 10 هزار نفر در یک هفته کاری نیست که بدون هماهنگی قبلی آن را بتوان انجام داد.
اما اطلاعات موثق نشان می دهد که قضیه متفاوت تر از آن چیزی است که به چشم می آید. در چند روز نخست به شدت احتمال کودتای دوم وجود داشت و دولت برای جلوگیری از هر گونه اقدام دست به این بازداشت ها زده بود. در واقع این بازداشت ها نه یک عملیات برنامه ریزی شده که اقدامی کور و پیشگیری کننده به شمار می آید.
این مساله را از این جهت می توان مورد مداقه قرار داد که دولت از طرفی ادعا دارد که کودتا قطعا شکست خورده و همه چیز حل است اما در عین حال از ملت میخواهد که خصوصا شب ها از حضور در میدان های صرف نظر نکنند و حضور در میدان ها را تداوم دهند. از طرف دیگر در شب های نخست پس از کودتا تشکیلات های حزبی عدالت و توسعه طی بخشنامه هایی از تمام اعضا خواسته تا به صورت مداوم در ساختمان های حزبی حضور داشته باشند و حتی احتمال تسلیح این افراد نیز وجود داشت. طوری که مشاور اردوغان از امکان قانونی شدن تسلیح مردم برای دفاع مشروع از خود سخن گفته بود که می توانست مقدمه ای برای این اقدام شود.
نکته قابل توجه آن است که با وجود گذشت یک هفته از کودتا و حجم بالای دستگیری ها همچنان مسئولان دولتی از امکان وقوع عملیات های خراب کاری در هراس اند و اکنون از امکان وقوع درگیری های درون شهری موردی اما تاثیرگذار که بتواند امنیت کل کشور را تحت شعاع قرار دهد سخت نگرانند.
کودتا شکست خورد اما آیا به راستی گولنی ها هم شکست خوردند؟
کودتا بی شک هدفی جز تسلط جریان گولن بر تمام ساختارهای سیاسی و حاکمیتی کشور و برکنار کردن اردوغان و افراد تابع او از حاکمیت همچنین سرکوب شدید جریانات معارض آمریکا در داخل ترکیه اعم از اسلامی و غیر اسلامی را در پی نداشت. اما شکست کامل این کودتا به معنای شکست جریان گولن در ترکیه نیست.
اگرچه کودتا شکست خورد و اگرچه حجم قابل توجهی از عناصر گولنی دستگیر شدند و حجم مالی سرمایه های آنها و شرکت ها و موسسات مالی و اعتباری آنها یا تصاحب شده است و یا با خطر جدی تصاحب روبرو است اما باید گفت که جریان گولن هنوز شکست نخورده است.
جریان گولن اصلی ترین برگ برنده خود، یعنی اطلاعات سری حکومت را که در طول 10 سال گذشته به صورت برنامه ریزی شده جمع بندی کرده ست را به بیرون درز نداده است و این یعنی هنوز جریان گولن در حال تنفس است.
یک نمونه از اطلاعاتی که در دست این جریان بود اطلاعاتی بود که منجر به کودتای امنیتی 17-25 ژانویه شد و این جریان بی شک اطلاعات بسیار ریز و عمیقتری از تمام مختصات ریز و درشت دولت و جریانات مختلف کشور و امکانات و منابع نظامی و مالی و سیاسی کشور دارد.
در واقع جریان گولن بازی برد و باخت را زمانی که متوجه شد به احتمال قوی برنده آن اردوغان است تبدیل به بازی باخت باخت کرد. اکنون هراسی که حزب و جریان حاکم از کودتاهای امنیتی و اطلاعاتی جریان گولن علیه خود دارد چیزی کمتر از هراس از کودتای تانک ها نیست. با توجه به همین هراس است که حزب حاکم تلاش دارد تا ارتباطات خود را با جریان "دولت مبنا" (Derin Devlet) تداوم بخشیده بازسازی کند. در واقع اردوغان با کسانی که زمانی آنها را به جرم دست داشتن برای یک کودتا در آینده به دست گولنی ها دستگیر کرده بود اکنون به یک ائتلاف عمیق در برابر گولنی ها دست یافته است.
اردوغان بازنده اصلی این میدان
اگرچه در نگاه نخست همه اردوغان را پیروز میدان میدانند اما در طولانی مدت بازنده این میدان خود اردوغان خواهد بود. اردوغان در روزهایی که هیچ همراهی نداشت با اشاره و دستور آمریکا جریان گولن را برای تصاحب نهادهای بروکراتیک کشور وارد حکومت کرد و آنها توانستند با توجه به تربیت تشکیلاتی 30 ساله خود حاکمیت را در اختیار اردوغان نگه دارند. این جریان هزاران معلم، قاضی، پلیس و افسر و حقوقدان را تربیت کرده است و صدها نویسنده و متفکر و برنامه ساز و هنرمند را در استخدام خود داشت. این جریان یکی از برگ برنده های دولت ترکیه در عرصه دیپلماسی عمومی بود. اما کارش به اینجا کشید که با هواپیما مجلس را بمباران کرد و با هلیکوپتر در پایتخت جنگید و با تانک در خیابان ها از روی هموطنانش گذشت. این جریان اگرچه غیر قانونی اگرچه به طرز لئیمانه اما وقتی میخواست کسی را نابود کند برای او پرونده تشکیل میداد، دادگاه ساختگی درست میکرد و نهایتا او را ساقط میکرد.
اما اکنون اردوغان سعی دارد تا حمایت دو جریان تاریک را یعنی جریان خطرناک دولت مبنا را که کارنامه ترورهای کور دهه 90 و کودتای 28 فوریه را در کارنامه دارد و جریان سلفی که کارنامه آن در همه جا مشخص است را برای خود جلب کند. جریانی که تولیداتش تنها چماق به دست و چاقو کش است. گروهی که وقتی بخواهد کسی را از میان بردارد نیازی به پرونده و بازپرسی و دادگاه نمی بینند و او را وسط خیابان سر میبرد. اردوغان در حالی که در برابر سقوط از یک تپه مقاومت کرده است با ولع خود را به سمت قله ای که جز پرتگاه در ورای آن وجود ندارد می رساند، او با پا از چاله در آمده با سر به سمت چاه میرود.
باید به اردوغان گفت، وقتی گولن با تو این کرد، سلفی با تو چه خواهد کرد، رئیس؟
وقتی برخی اخبار غیر رسمی و تا حدودی محرمانه مبنی بر تلاش های چند ساله اردوغان برای ایجاد یگان های نظامی تحت امر ریاست جمهوری که با وساطت نهادهای امنیتی خصوصی تحت مدیریت نزدیکان اردوغان در حال شکل گیری است و بر اساس برخی اخبار که هنوز هیچ واکنشی از سوی دولت و آن گروه ها را به همراه نداشته است در جنوب شرق ترکیه و در خود سوریه در حال جنگ و کسب تجربه هستند را در نظر بگیریم احتمال و وسعت این خطر بسیار افزایش می یابد.
ارتش ملی ترکیه شکست خورده دیگر این ماجرا
یک شکست خورده دیگر این ماجرا ارتش ملی ترکیه است. ارتشی که با وجود تمام مظالمی که در دوره 80 ساله گذشته در کارنامه خود دارد و با وجود تمام شکنجه ها و حرکات غیردموکراتیکی که بر مردم خود اعمال کرده است همچنان دارای وزارنت و وقار و حتی تقدس در جامعه خود بود. ارتشی و سرباز بودن به عنوان یک امر مقدس تلقی میشد و امر ارتش حتی بر آهن نیز اثر میکند مشهورترین ضرب المثل این کشور بود اما اکنون دیگر آن ارتش تبدیل به عنصری شده است که ملتش او را دشمن خود میپندارد. مردمش او را با کمربند در خیابانها می زنند، ژنرال هایش شکنجه شده و با چهره ای خون آلود در برابر دوربین قرار میگرند و عکس های سربازانش در حالی که یونیفرم از تن در آورده و با بدن لخت در خیابن اسیر ملت شده اند.
ارتش تا کنون کاریزماتیک ترین و مطلق العنان ترین نهاد کشور بوده است اما امروز در مبارزه ای که در برابر اردوغان و کاریزمای شخصیتی اردوغان داشت شکست خورده است و البته اردوغان از این شکست به اندازه مسرور است. اما اصلی ترین مساله در این جاست که فردا روز که اردوغانی در کار نباید کدام کاریزما و کدام امر کشوری مانند ترکیه را که در طول تاریخ خود همواره مورد هدف هجمه های مختلفی بوده است و هر لحظه امکان تجزیه آن می رود را اداره خواهد کرد؟
در واقع باید صریح افت که با این کودتا و تسلط اردوغان بر تمام اندام های حاکمیت کشور، باید برای روزهای پس از اردوغان که اکنون دست در گریبان با بیماری هایی است که هنوز شدت و نوع آن محرمانه نگه داشته می شود روزهایی سخت و طوفانی را انتظار کشید.
روزی که شاید ارتش انتقام این روزهای سخت خود را از نهادهای بروکراتیک و جمعیت های مردمی بگیرد.
شدت گرفتن درگیری های قومی و مذهبی
خطر دیگر و سختی که این روزهای ترکیه را در خود گرفته است منفجر شدن بشکه باروت درگیری های قومی و مذهبی است. اگرچه اکنون یک سال است که د رجنوب شرق ترکیه با جنگی تمام عیار که چیزی کمتر از جنگ رقه و حلب و درعا ندارد مواجهیم و البته در سکوت خبری جریان دارد در صورت پیروزی کودتا و حتی در وضعیت کنونی خطر درگیری های شدید قومیتی و مذهبی وجود داشت و دارد. شبه درگیری سنی - علوی، ترکی - کردی اصلی ترین درگیری هایی است که شبح آن ترکیه تهدید میکند. مشکل اصلی این درگیری ها در صورت تحقق گستردگی و پیچیدگی آن خواهد بود.
در صورت وقوع درگیری های داخلی در ترکیه و فراگیر شدن آن میتوان وضعیتی بحرانی که مرکب از درگیری های چند جانبه مردیم، در گیری دولت و مردم، درگیری گروه های تروریستی سلفی و قومی با یکدیگر و مردم را در نظر گرفت که بهترین بهانه برای مداخله خارجی و یا فعال شدن سازمان های بین المللی برای در کمند کشیدن ترکیه خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید