۴ عقوبت رابطه علنی با تل‌آویو برای ریاض

کد خبر: 1034633

خبرهای نیمه رسمی دیدار ولیعهد سعودی و نخست وزیر رژیم صهیونیستی تبعاتی را برای ریاض چه در جهان اسلام و چه در سطح بین‌المللی هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت به همراه خواهد داشت.

۴ عقوبت رابطه علنی با تل‌آویو برای ریاض

خبرگزاری تسنیم: رسانه‌های اسرائیلی و غربی اعلام کردند که «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی روز یکشنبه به همراه رئیس موساد مخفیانه به عربستان سفر کرده و با «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی و «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا دیدار کرده است.

منابع مختلفی در اسرائیل از جمله «یواف گالانت»، وزیر آموزش کابینه رژیم صهونیستی خبر دیدار مقامات اسرائیلی و سعودی را تایید کردند. اما تا به لحظه نگارش این گزارش نتانیاهو یا مقامات رسمی سعودی و آمریکایی این خبر را رسما تایید نکرده اند. گالانت در گفتگو با رادیو ارتش رژیم صهیونیستی گفت که خبر این دیدار به صورت «نیمه رسمی» منتشر شده است. با این حال، «فیصل بن فرحان»، وزیر خارجه عربستان پس از گذشت زمان طولانی، برای تکذیب این خبر فقط به توییتی بسنده کرده و گفت دیدار فقط بین مقامات سعودی و آمریکایی بوده است. البته او سفر نتانیاهو و رئیس موساد به «نئوم» عربستان را تکذیب نکرد.

۴ عقوبت رابطه علنی با تل‌آویو برای ریاض

انکار وزیر خارجه عربستان در شرایطی است که او به تازگی از حمایت عربستان از عادی سازی به صورت مشروط استقبال کرده است. علاوه بر این، عربستان سعودی حریم هوایی خود را به روی خطوط هوایی رژیم صهیونیستی برای عبور به مقاصد دیگر باز کرده است.

در گذشته نیز گزارش هایی درباره ارتباط مخفیانه عربستان و اسرائیل در زمینه های امنیتی نیز وجود داشته است؛ از دیدار و هماهنگی افسران سعودی و صهیونیستی در اردن گرفته تا کمک گرفتن از اسرائیل در داخل عربستان و جنگ یمن. اما خبر دیدار روز گذشته تقریبا جدی ترین مورد در ارتباطات دو رژیم در سطح منطقه است. صرفنظر از چرایی و کیفیت و محتوای دیدار روز گذشته در نئوم، چنین پدیده ای، به فرض صحت، می‌تواند تبعاتی جدی برای عربستان داشته باشد که در ادامه این گزارش به آنها می‌پردازد.

1- انتحار سیاسی ریاض

عربستان همواره سعی کرده است خود را به عنوان جلودار جهان اسلام نسبت به مسائل مختلف کشورهای اسلامی معرفی کند. ریاض در عرصه کلی جهان اسلام و برای احزار این جایگاه، همواره با ایران رقابت دوشادوشی را داشته است. اما در سطح جهان اهل سنت با کشوری مانند ترکیه نیز برای رهبری این بخش عظیم از امت اسلامی در کشمکش و رقابت بوده است. عربستان، از زاویه عروبیت نیز به معادلات منطقه نگاه کرده و با تسلط بر اتحادیه عرب سعی کرده اند، خود را به عنوان ریش سفید امت عربی مطرح کند.

پر واضح است که مسئله فلسطین طی سال‌های متمادی، جزو مهمترین مسائل جهان اسلام و حتی جهان عرب بوده است. عده‌ای مانند ایران حتی آرمان فلسطین را مسئله اول مسلمانان جهان می‌دانند. انتشار خبر دیدار مقامات سعودی و صهیونیستی بدون تردید صدمه قابل توجهی را به وجهه و جایگاه عربستان نزد افکار عمومی مسلمان وارد می‌کند. تکذیبیه نصف و نیمه وزیر خارجه سعودی، ناشی از هراس عربستان از تبعات درز خبر از جمله در این زمینه است. قاطبه افکار عمومی مسلمان طرفدار آرمان و مردم فلسطین هستند، و عادی‌سازی عده‌ای از رژیم‌ها و حکام عربی به مفهوم همراهی امت اسلامی با آنها نیست. بنابراین ریاض با تحول اخیر، بیش از آنکه به دیگران صدمه برساند یا آنها را تهدید کند، خود ریسک بزرگی را مرتکب شده و به عبارتی تیر به خود شلیک کرده است.

مقامات فلسطینی از جمله و حتی «محمود عباس» پیش از این از روابط مخفیانه عربستان و اسرائیل آزرده خاطر بودند. بالطبع خبر جدید، فسلطینیان بیش از پیش از آزرده‌تر خواهد ساخت. البته دامنه این عصبانیت فقط به فلسطینیان محدود نخواهد شد.

چنین روندی در بلندمدت مشروعیت داعیه عربستان بر رهبری در جهان اسلام را زیر سوال خواهد بود. چه بسا که این روزها نیز برخی در شبکه‌های اجتماعی از عبارت «خائن به حرمین الشریفین» به جای «خادم حرم الشریفین» برای عربستان استفاده می‌کنند. هر گونه رسمی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی، شیب افول ریاض نزد امت اسلامی و عربی را تندتر خواهد کرد.

2- خروج از جبهه اسلامی

عربستان سعودی با تحولات و اقدامات اخیر خود و نشان دادن چراغ سبز به روند عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی، رسما و علنا از خروج خود از جبهه اسلامی پرده‌برداری کرده است. مسلما در مسئله فلسطین دو طرف دعوا وجود دارد که یک طرف فلسطین است، و طرف دیگر رژیم صهیونیستی. نتیجه منطقی حمایت و توسعه روابط با هر یک از طرفین به مفهوم مقابله با طرف دیگر مناقشه و ماجرا خواهد بود. به زبانی ساده‌تر، ارتباطات عربستان با اسرائیل نه تنها به مفهوم دست کشیدن از آرمان و حمایت از فلسطین است، بلکه به مفهوم مقابله با فلسطین و قرار گرفتن در جبهه صهیونیستی است. قرار گرفتن در جبهه صهیونیستی از طرفی همانطور که گفته شد موقعیت عربستان را در جهان اسلام متزلزل می‌کند و از طرف دیگر نشان می‌دهد که این کشور تا پیش از این از مسئله فلسطین استفاده ابزاری کرده است. در نهایت لغزش و جابجایی در جبهه‌ها می‌تواند بی اعتمادی به رژیمی بی ثبات در منطقه را در بلندمدت افزایش دهد.

3- امتیاز دادن مضاعف آل سعود و شخص بن‌سلمان

عده ای معتقدند که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی با توجه به مخالفان متعدد خود در خاندان و حکام سعودی نسبت به آینده سیاسی خود نگران و نامطمئن است. قریب الوقوع بودن سرکار آمدن دولتی دموکرات در کاخ سفید، باعث شده است که یک نگرانی به نگرانی‌های قبلی ولیعهد سعودی اضافه شود. او از این هراس دارد که شاید دولت احتمالی جو بایدن یا هر دولت دیگری در آمریکا دوباره به سراغ محمد بن نایف، ولیعهد سابق سعودی که متحد سنتی آمریکایی‌ها بود، برود.

بنابراین محمد بن سلمان پس از دادن امتیازهای چند صد میلیارد دلاری به دولت آمریکا که منجر به تثبیت نسبی جایگاه خود شد، دوباره تلاش دارد با سازش و ارائه امتیازهای مضاعف آینده سیاسی خود را تضمین کند. ولیعهد سعودی احتمالا نیم نگاهی به لابی رژیم صهیونیستی در آمریکا دارد، تا در ازای چنین اقدامی، از او در آمریکا و در داخل عربستان حمایت کنند.

اما بعید به نظر می‌رسد که زنجیره باج‌دهی ولیعهد جوان سعودی به اینجا ختم شود. او چون با حالتی شبه کودتا سرکار آمد، و با اعضای ارشد خاندان و حکام سعودی در افتاد، احتمالا هر از چند گاهی باید به دادن باج‌های بیشتر ادامه دهد. در اصل تحولات و اقدامات اخیر در عربستان، بیش از آنکه در راستای سیاست‌ها و منافع ملی این کشور قابل ارزیابی باشد، از زاویه منافع اشخاصی محدود قابل بررسی است. اینکه دادن امتیازهای مضاعف تا چه حد در آینده کارساز باشد، محل سوال است.

4- تعمیق وابستگی خارجی عربستان بخصوص در بحث امنیت

عربستان چندین دهه است که برای تامین امنیت خود، بر پروژه منزوی‌سازی ایران با کمک آمریکا سرمایه‌گذاری کرده است. اما عربستان نه تنها از این محل به نتیجه دلخواه خود نرسیده است، بلکه حتی قادر نبوده است در مقابل یمنی‌هایی که فاقد ارتش کلاسیک هستند مقاومت کند و به طور واضحی آسیب‌پذیر است. هر دولتی که در آمریکا سر کار آمده است، به عبارتی تا توانسته ریاض را «دوشیده» است. سریال باج‌گیری غربی از عربستان تا به حال تمامی نداشته است. مخارج و تلاش‌های سیاسی عربستان، به جای اینکه تکیه‌گاهی امن برای آن ایجاد کند، بالعکس به عمق وابستگی عربستان به خارج در تامین امنیت خود افزوده است.

رژیم صهیونیستی در تامین امنیت خود در قبال گروه‌های فلسطینی مانند حماس و حزب‌الله لبنان در مانده است. این رژیم که ماهیت و بقای خود را در بحران‌آفرینی می‌بیند، در مواقع ترس از ایران به حامی اصلی خود، آمریکا، پناه می‌برد. عربستان نیز با گذاشتن تخم‌مرغ‌های خود در سبد کسی که قادر به تامین و تضمین خود نیست، در اصل روی اسب بازنده شرط بندی کرده است.

زمانی که دستپاچگی و نگرانی با طمع قدرت آمیخته شود می‌تواند منجر به محاسبات غلط و تصمیمات کور شود. عربستان با ولیعهد جوان خود در چنین مخمصه‌ای گیر افتاده است و به همین دلیل با دست و پا زدن اشتباه، بیشتر در باتلاق خودساخته فرو می‌رود. مسلما راه صلح و آرامش در خانه از طریق دموکراسی و راه ثبات و پایداری در منطقه از مسیر همکاری با همسایگان و بازیگران مشروع منطقه‌ای می‌گذرد. «نوشتن یادگاری» روی دیوارهای غریبه که در منطقه ماندنی نیستند، نتیجه‌ای جز خسارت محض و مضاعف نخواهد داشت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت