دشمن با اسلامي بودن کشور ما مشکلي ندارد!

کد خبر: 492473

بسياري از نمايندگان کشور‎هاي ديگر مانند آيت‌الله زکزاکي وارد قم مي‎شوند، درس مي‎خوانند و افکار امام را به کشور‎هاي ديگر منتقل مي‎کنند. اين همان صدور انقلاب است. مداخله در کشور‎هاي ديگر به‌هيچوجه در مشي ما جايي ندارد اما دفاع از منافع خودمان و حمايت از مستضعفان را با قوت ادامه مي‎دهيم.

دشمن با اسلامي بودن کشور ما مشکلي ندارد!
پنجره:

ششمين فرمانده نيروي انتظامي جمهوري اسلامي کسي بود که 18 تير ماه 84 در سن 44 سالگي زمام امور يکي از نهاد‎هاي مهم نظامي و امنيتي کشور را عهده‌دار شد. وي در سال 56 براي گذراندن دروس حوزوي عازم قم شد و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت کميته انقلاب اسلامي درآمد. پس از آن نيز در سال 1358 به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ورود پيدا کرد. سرتيپ پاسدار اسماعيل احمديمقدم، تحصيلکرده کارشناسي رشته علوم اجتماعي از دانشگاه تهران است و کارشناسي ارشد علوم اجتماعي و دکتراي مديريت استراتژيک را از دانشگاه عالي دفاع ملي دريافت کرده است. تجربيات سردار در برهه‎‎هاي مختلف انقلاب بهانه‎اي شد تا در دهه فجر به‎سراغش برويم و در خصوص مسائلي که در مقاطع مختلف انقلاب رخ داده با او به گفت‎وگو بپردازيم. دشمن با اسلامي بودن کشور ما مشکلي ندارد! شما به عنوان يکي از کساني که در انقلاب حضور فعال داشته‌ايد، ريشه‌ها و زمينه‌هاي وقوع انقلاب اسلامي را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟ مبارزات نهضت مشروطه در ايران براي برپايي مجلس بود و تقريبا جواب هم داد اما به دليل ضعف هدايت سياسي، انقلابيون رضايت دادند که نظام سلطنتي باقي بماند و مشروطه مشروعه را راه انداختند، به‎گونه‎اي که شاه و مقام سلطنتي به‎عنوان يک مقام تشريفاتي باقي بماند اما در عمل ديديم که روشنفکران عليه علما شوريدند و مشروعيت را به چالش کشيدند. بعد هم با حمايت قواي خارجي، محمدعلي شاه را برسرکار آورده و او استبداد را برگرداند؛ بهعبارت ديگر، در همان نقطه‎اي که مي‎خواستند به پيروزي برسند، ضعف آگاهي‎‎هاي سياسي سبب شد که مبارزات ابتر بماند و دستاورد‎ها از بين برود. در انقلاب اسلامي بسياري از مراجع و علما باور نمي‎کردند که اين انقلاب مي‎تواند به پيروزي برسد و تصور مي‎کردند اگر قانون اساسي مشروطه عملياتي شود دستاورد خوبي است، اما امام (رحمت‎الله‎عليه) از ابتدا جمهوري اسلامي را مطرح کردند و به‎دنبال پياده‎سازي نظريه ولايت فقيه بودند. همه انقلاب‎‎ها به شکلي با شورش و درگيري همراه است اما اين نوع تحليل و بررسي براي انقلاب اسلامي اعتبار ندارد، به نظر شما چرا اينگونه است؟ آيا ميتوان گفت که انقلاب ما به انقلابهاي رنگين شباهت داشت؟ انقلاب قانوني ما در دوره مصدق و 28 مرداد شکست خورد به همين دليل امام مبارزه مسلحانه و قانوني را قبول نداشتند و با استراتژي توده‎اي موافق بودند. ايشان از اين طريق، يک مدل جديد حکومت الهي مطرح کردند. امام (رحمت‎الله‎عليه) از همان ابتدا با همه شعارها، گروه‎‎هاي کمونيست و چپ مخالفت خود را اعلام کردند و تاکيد مي‎کردند که هيچ همکاري با اين گروه‎‎ها ندارند. بعد از انقلاب هم امام (رحمت‎الله‎عليه) با مبارزه مسلحانه مخالفت مي‎کردند و تاکيد داشتند که ملت‎‎ها خودشان بايد قيام کنند. خاطره‎اي را مرتضي رضايي، فرمانده سپاه از سال‎‎هاي اول انقلاب نقل مي‎کرد که با شوراي عالي سپاه خدمت امام رسيده بودند که ارائه گزارشي داشته باشند. ايشان بيان ميکردند که نوبت مهدي هاشمي رسيد که اداره واحد نهضت آزاديبخش را به عهده داشت و از ارسال سلاح به مناطق مختلف سخن گفت که امام اجازه ادامه صحبت را به وي نداد و تاکيد کرد مردم بايد خودشان انقلاب کنند و نياز به اين کار‎ها و ارسال سلاح نيست. در واقع امام صدور انقلاب را منوط به صدور يک مدل حکومت و آرمان مي‎دانستند. اما در مورد بخش دوم سئوال شما، اين انقلاب‎‎هاي رنگين امروزي هستند که روش‎‎هاي تجربي انقلاب ما را نظريهپردازي کرده و بهکار گرفته‎اند. در ايران مشي امام (رحمت‎الله‎عليه) مسلحانه نبود و از ابتدا با حرکت مسلحانه مخالف بودند. ايشان بنيان انقلاب را بر حرکت توده‎اي گذاشته بودند و ميخواستند که مردم به صحنه بيايند؛ اين به اين معنا نبود که خون‎ريزي نداشتيم. بيش از ششهزار شهيد در بنياد شهيد ثبت شده است که عدد کوچکي هم نيست، اما به نسبت دستاورد‎ها و انقلاب‎‎هاي کشور‎هاي ديگر، هزينه کمتري پرداختيم؛ در واقع ماهيت انقلاب ما نه انقلاب مسلحانه و نه انقلاب قانوني بود و بيشتر به انقلاب‎‎هاي نرم اخير به سبب مردمي کردن و توده‎اي کردن حرکت انقلابي شبيه بود. صدور انقلاب به لبنان و سوريه و جان گرفتن حزبالله به‎عنوان گروهي انقلابي را چطور تبيين مي‎کنيد. آيا حزب الله اقدامي براي براندازي دولت اين کشور انجام داده است؟ ابتدا بايد در مورد صدور انقلاب بگويم که بسياري از نمايندگان کشور‎هاي ديگر مانند آيت‌الله زکزاکي وارد قم مي‎شوند، درس مي‎خوانند و افکار امام را به کشور‎هاي ديگر منتقل مي‎کنند. اين همان صدور انقلاب است. مداخله در کشور‎هاي ديگر به‌هيچوجه در مشي ما جايي ندارد اما دفاع از منافع خودمان و حمايت از مستضعفان را با قوت ادامه مي‎دهيم. نقش جمهوري اسلامي امروز ثبات آفرين و منطقي است. همه دنيا امروز به آهستگي به نقش مهم و حياتي ايران پي برده‎اند. اما در مورد لبنان، جنگ داخلي بين مسيحي‎‎ها و فلسطيني‎‎ها در 1975 شروع شد و اين جنگ وسعت يافت. سال 1987 اسرائيل براي اينکه نوار امنيتي درست کند از جنوب لبنان جلو آمد، لبنان در اين چنين شرايطي از سوريه درخواست مداخله کرد. سال 1982 اسرائيلي‎‎ها حمله کردند که پرونده فلسطيني‎‎ها را به‎طور کامل ببندند و به اين طريق از مشي مسلحانه فلسطيني‎‎ها چيزي باقي نماند. اسرائيل قرار بود به سوريه هم حمله کند و ايران به درخواست سوريه و براي جلوگيري از حمله اسرائيل به اين کشور دو تيپ ذوالفقار و 27 محمد رسولالله را اعزام کرد، اسرائيل در همين حين از بيروت برميگردد و در قصد حمله خود به سوريه تجديد نظر مي‎کند و به درخواست مردم سوريه و درحالي‎که در آن زمان دولتي در اين کشور وجود نداشت، ايران براي حمايت از مردمي که مي‎خواهند از کشور خود دفاع کنند نيرو‎هايي را در بعلبک مستقر مي‎کند و حزبالله را تشکيل مي‎دهد. دشمنان، ايران را به دليل حمايت از حزب الله حامي تروريست مي‎دانند و مدعي هستند ايران براي براندازي دولت‎‎هاي کشور‎هاي ديگر تلاش مي‎کند. در 34 سال گذشته حزب‌الله هيچوقت عليه دولت لبنان نه جنگيده و نه ادعاي اين کار را داشته و همواره از دولت حمايت و دفاع کرده است. حزبالله همواره به نيابت از ارتش و ملت لبنان مبارزه کرده، اشغالگران را بيرون کرده و براي دولت لبنان هيچ مشکلي ايجاد نکرده است. قانون اساسي حمايت از مستضعفان را بر ما لازم دانسته است و هنوز هم از ملت‎‎ها مستضعف دفاع مي‎کنيم اما هيچوقت در صدد براندازي دولت‎‎هاي آن‎ها برنيامده‎ايم مقام معظم رهبري هم تاکيد داشتند که پيام انقلاب ما در سال 57 صادر شد. حضور جمهوري اسلامي ايران در عراق، افغانستان و سوريه و حمايت‎‎هاي مادي و معنوي هيچگاه براي براندازي حکومت‎‎ها از طريق تشکيل گروه‎‎هاي مسلحانه نبوده است. اتفاقا جمهوري اسلامي ايران همواره ثباتآفرين بوده است و در عراق، افغانستان و سوريه براي تثبيت حکومت‎‎ها و تضعيف تروريست تلاش ميکند. امروز اعتراض آمريکا اين است که چرا ايران در کشور‎هاي ديگر نفوذ فرهنگي دارد. هيلاري کيلنتون در سفر به آمريکاي جنوبي اذعان کرده بود که به هر کشوري که سفر مي‎کنيم ايران و تفکر ايراني مزاحم ما است. کشور‎هاي غربي ما را عامل بي‎ثباتي منطقه و حامي تروريست مي‎خوانند، چنين تفکري از کجا نشأت گرفته است؟ غربي‎‎ها هيچ نمونه عيني و خارجي مبني بر اينکه جمهوري اسلامي، به‎عنوان عامل بي‎ثبات کننده‎اي که نيروي مسلح ايجاد کند و اين گروه‎‎ها را براي ايجاد ناامني به کشور‎هاي ديگر اعزام کند، ندارند. نمونه‎‎هايي که از ما در اين مسئله نام مي‎برند ترور‎هاي قبل از انقلاب است. دشمن هيچ مدرکي عليه ايران مبني بر ساخت بمب هسته‎اي و امثال اين پيدا نکرده‎ است. حمايت ايران از حزب الله و حمله ادعايي حزب الله به مقر اسرائيل در صور را تروريسم محسوب مي‎کنند اما بيش از 70 ميليارد دلاري را که خود به صدام دادند که به ايران حمله کند، حمايت از تروريست نمي‎دانند. اگر ما از ملتي که مي‎خواهند از اشغال جلوگيري کند حمايت کنيم، آن ملت تروريست مي‎شود و ما هم حامي تروريست هستيم؛ اين منطقي نپذيرفتني است. نظرياتي وجود دارد مبني بر اينکه انقلاب‎‎ها به‎وجود مي‎آيند و تثبيت مي‎شوند و بعد از مدتي انقلاب‎‎ها به آرمان‎هايشان پشت مي‎کنند و به فروپاشي نزديک مي‎شوند. در ايران هم عوض شدن راه برخي از مسئولان اين تصور را ايجاد مي‎کند. نگاه شما به اين رويکرد چيست؟ علت اصلي بقا و طروات انقلاب اسلامي به شکل نظام سياسي ما و نظريه‎اي که امام به‎عنوان ولايت فقيه وارد نظام سياسي کشور کرد، بازمي‎گردد؛ اين جريان، دو سر امام و امت را دارد که هر کدام از اين دو سر نباشد اين ارتباط ايجاد نمي‎شود. تا زماني که بتوانيم اين دو سر را نگه داريم انقلاب ما ادامه خواهد داشت. انسان به‎دنبال آزادي و حق رأي و احترام است و مي‎تواند آن را در سايه ولايت فقيه بهدست آورد. در کشور ما جلوگيري از آقازادگي و اشرافيگري براي مقابله با انحراف انقلاب بود و ولايت فقيه به‎عنوان يک ديدهبان از انحراف جلوگيري مي‎کند. شاکله ولي فقيه هم شاکله درستي است. اگر ما در دنيا نظرسنجي کنيم و از خصوصيات رهبر ايده‌آل بپرسيم، قطعا عدم قبيله‌گرايي و باندبازي و اشرافيگرايي و ديکتاتوري و داشتن شجاعت و علم و تدبر در همه کشور‎ها جز اصول رهبر ايده‌آل است که اينها هم جز از يک رهبر انتظار نمي‎رود و همه آن‎‎ها را مي‎توان در کلمه ولي فقيه خلاصه کرد. ولي فقيه به‎عنوان رهبر جامعه چه نقشي در جلوگيري از انحراف در مسير آرمان‎‎هاي انقلاب ايفا مي‎کند؟ اسلام، عدالت، مبارزه با ظلم و مبارزه با فساد را از وظايف ولي فقيه مي‎داند. رهبر معظم انقلاب هم بار‎ها تاکيد کرده‎اند که هر کدام از اين ويژگي‎‎ها در ولي فقيه از بين برود، خود به خود ولايت فقيه ساقط شده است. شرط بقا در اين مقام عدالت، شجاعت، مبارزه با فساد و زهد و ساده زيستي است. در دهه 70 که اشرافيگري رواج پيدا کرد، تنها قشر خاصي اين خصوصيت را داشت و اغلب مردم از آن محروم بودند. آن زمان به‎وسيله همين ولايت فقيه آن روند مديريت شد و اگر اين مبارزه نبود، ما جايگاه ولايت فقيه را نداشتيم. يا همين بحث تهاجم فرهنگي که مقام معظم رهبري در اوايل دهه 70 مطرح کردند همه 20 سال بعد آن را درک کردند. عده‎اي به‎دنبال ايجاد جمود در کشور و از بين بردن کرسي‎‎هاي آزادانديشي بودند و مقام معظم رهبري در همه اين جريانات دفاع خود را از آزادي بيان اعلام کردند. در همه اين بزنگاه‎‎ها مبارزه با استکبار جزيي از جوهر و ماهيت انقلاب و آرمان ما بوده است و نمي‎توانيم آن را ارزان از دست بدهيم. اين روزها مدام در حال شنيدن برنامه غرب براي تغيير در ايران هستيم. دشمن به‎دنبال ايجاد چه تغييراتي در ايران است و چه عاملي در اين انقلاب براي آن‎‎ها مشکل ايجاد کرده است؟ دشمن وقتي از اصلاح ساختار نظام ايران ياد مي‎کند به‎دنبال کنارگذاشتن ولايت فقيه و شوراي نگهبان و نهاد‎هاي انقلابي مثل سپاه است و با اسلامي بودن کشور مشکلي ندارد. دشمن به‎دنبال برچيدن همين سه مورد است. به اين دليل که اگر رئيس جمهوري با ديدگاه خلاف امپرياليستي هم بر سر کار بيايد مي‎توانند با روش‎‎هاي نرم اهداف خود را طي کنند و راهي را بروند که اين فرد جهت‎گيري متفاوتي را در پيش بگيرد. جرياني که در دوم خرداد به عينه آن را مشاهده کرديم، اما کسي که کشور را به‎جايگاه اصلي خود برگرداند ولايت فقيه بود. به همين دليل نيز امروز در آستانه انتخابات به شوراي نگهبان تا اين ميزان حمله مي‎شود. به اين دليل که اين شورا سد محکمي براي جلوگيري از انحراف و فاصله‎گيري از آرمان‎‎هاي انقلاب است و اجازه نمي‎دهد افرادي که با آرمان‎‎ها فاصله دارند بيايند و مسئوليت را بر عهده بگيرند. قانون اساسي و نظام ما قدرت‎ ترميم و دفع آفت دارد. پويايي فقه شيعه هم بهدليل لحاظ شدن عنصر زمان و مکان در رهبري ولايت فقيه است. به اين صورت که مسئله‎اي ممکن است در يک دوراني مصلحت باشد و در دوران ديگري مصلحت نباشد. ولي فقيه هم براي اين است که کشور را از اين گردنه‎‎ها عبور دهد و امروز اين ماهيت ولايي را غربي‎‎ها خوب فهميده‎اند؛ دليل اينکه انقلاب‎‎ها به ضد‎انقلاب تبديل مي‎شوند ولي انقلاب ما هر روز باثبات‎تر پيش مي‎رود اين است که انقلاب ما ماهيت ولايي و خدايي دارد  

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت