خبرگزاری فارس: ۱۸ اردیبهشت ماه بود که آمریکا رسما از برجام خارج شد و به یکباره عدهای که دل به تعهدات آمریکا در خصوص اجرای برجام سپرده بودند بر طبل ناامیدی کوبیدند و اعلام کردند با این شرایط بعید است که بتوان شرایط اقتصادی کشور را بهبود داد. آن هم در شرایطی که ظرفیتهای داخلی معطل مانده و تلاشی هم برای اصلاح ساختارها انجام نمیشد. اما کسی پاسخ دقیقی به این پرسش نداد که در طول مدت حضور آمریکا در معاهده برجام چه اتفاقاتی در اقتصاد ایران رخ داد که اکنون با خارج شدن آمریکا از برجام دیگر شاهد این اتفاقات نخواهیم بود؟ نکتهای که باید به آن به طور صریح و شفاف اشاره کرد این است که متاسفانه عدهای راه حل برون رفت از مشکلات اقتصادی داخل کشور را برجام و راه حلهای خارجی میدانند در صورتی که با توجه به شرایط اقتصادی ایران میتوان گفت: تنها اگر در داخل ساختارهای اقتصادی اصلاح شود شرایط اقتصادی کشور رو به بهبود خواهد رفت. همانطور که میدانیم صنعت نفت موتور محرک اقتصاد ایران است و متاسفانه ناامیدی در میان برخی از مسئولان صنعت نفت ایران بیشتر از مابقی بخشهای اقتصادی نمود دارد. به همین دلیل با جلیل سالاری قائم مقام
سابق شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی و کارشناس حوزه پالایش گفت: وگو کردیم تا وضعیت کنونی این صنعت را مورد بررسی قرار دهیم تا مشخص شود علت مشکلات موجود در صنعت نفت قطع رابطه با کشورهای اروپایی و آمریکایی است و یا علت این مشکلات را باید در داخل کشور جستوجو کرد و دنبال راه حلهای آن در داخل کشور گشت. برای سوال اول بهتر است از اینجا شروع کنیم که آمریکا از برجام خارج شد. برخی از کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی به خصوص در صنعت نفت نسبت به این موضوع واکنش منفی نشان دادند به طوری که راه کار توسعه صنعت نفت ایران را تنها در ارتباط با حضور امریکا در برجام میدانستند و همین عده نیز به دلیل آنکه امریکا در میان کشورهای ۵+۱ نیست امید ندارند که اروپاییها بتوانند کار مفیدی را انجام دهند. نظر شما در این باره چیست؟ سالاری: در ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که فعالیت آقای زنگنه در حوزه پالایش طی ۵ سال گذشته چگونه بوده است و آیا اصلا توجهی به مسائل اقتصاد مقاومتی داشته اند یا خیر. متاسفانه وزیر نفت و برخی از صنعتگران این حوزه در دوران قبل از برجام تلاش کردند اعلام کنند توسعه صنعت نفت ایران فقط با
حضور کشورهای خارجی امکان پذیر است به همین دلیل عملا فعالیت توسعهای در صنعت نفت متوقف شده بود تا برجام به ثمر نشست. در طول مدتی هم که برجام امضا شد متاسفانه هیچ اتفاقی در صنعت نفت رخ نداد و شاهد فعالیت توسعهای در آن نبودیم. آقای زنگنه متاسفانه هیچ توجهی به اقتصاد مقاومتی نداشت که اگر کمترین توجه به این سیاست در صنعت نفت وجود داشت باید ستاد اقتصاد مقاومتی در صنعت نفت تشکیل میشد تا اعضای این ستاد در بخشهای مختلف صنعت نفت سیاست گذاری و تصمیم گیری کنند. متاسفانه در دوران برجام شاهد تعطیلی چند پروژه پالایشی در کشور بودیم که مهمترین ان پروژه آناهیتا است که باید از وزیر نفت پرسید چرا این پالایشگاه از اولویت خارج شده است. اما حامیان برجام در صنعت نفت معتقدند اگر برجام نبود شاهد افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس نبودیم و بسیاری از تجهیزات این پالایشگاه از جمله کورهها و کمپرسورها و ... بعد از برجام وارد شد... سالاری: برای پاسخ به این موضوع باید گفت: بیشترین مراحل توسعه این پالایشگاه قبل از برجام صورت گرفت یعنی در دورهای که شدیدترین تحریمها را شاهد بودیم. اما به محض ورود آقای زنگنه به صنعت
نفت روند توسعه این پالایشگاه کند شد و پالایشگاهی که باید در سال ۹۴ مورد بهره برداری قرار میگرفت دو سال به تاخیر افتاد. در دوران قبل از برجام سیاستی که اعمال میکردیم این گونه بود که تجهیزات مورد نیاز و مورد استفاده پیش بینی میشد و قالبا از صنعت گران داخلی خریدار میشد تا در موقع ضرورت از آن استفاده کنیم، اما متاسفانه میبینیم که برخی با تصمیمات اشتباه رکورد بی سابقهای را در صنعت نفت و در میان سازندگان این صنعت ایجاد کردند. زیرا که منتظر بودند برجام به ثمر نشیند و بعد از آن کار توسعه صنعت نفت را آغاز کنند تا بگویند برجام موجب شد تا صنعت نفت به حرکت درآید. البته متاسفانه بعد از برجام این نکته را هم شاهد بودهایم در موارد متعدد که مسئولان صنعت نفت و حتی پیمانکاران خرید خارجی را نسبت به داخلی ترجیح میدادند. سالاری: باید بگویم حضور صنعت گران داخلی در دوران برجام تنها به دلیل پایین آوردن یا بالا بردن قیمت خرید کالاهای خارجی بود و یا برخی به صورت ترک تشریفات مناقصه در پروژهها حضور پیدا میکردند و این چیزی جز سهل انگاری و کوتاهی در توسعه صنعت نفت نیست. بارها گفته شده است قرار است
ظرفیت پالایشی کشور افزوده شود در صورتی که طی ۵ سال گذشته متاسفانه به جز تکمیل ستاره خلیجفارس که سالیان طولانی زمان برده است، هیچ حرکت موثری در این خصوص به چشم نمیخورد. نقش صنعت پالایش را در دور زدن تحریمهای احتمالی چقدر موثر میدانید؟ سالاری: اول باید بگویم که در اوج تحریمها توانستیم کار توسعه صنعت پالایش را آغاز کنیم که به عنوان نمونه همین پالایشگاه ستاره خلیج فارس در دوران تحریمها آغاز شد به طوریکه سعی براین بود در شرایط تحریم هم تولید فراورده در بالاترین حد نگه داشته شود و هم به دنبال توسعه صنعت پالایش بودیم. اما متاسفانه در دوران برجام شاهد کاهش ظرفیت پالایش در کشور بودیم به طوریکه در یک برهه ظرفیت پالایشی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار بشکه کاهش یافت و به سمت خام فروشی رفت و یا به دنبال افزایش خام فروشی با استفاده از تخفیف بودیم. در صورتی که اگر سیاست گذاری صحیح انجام میشد و در سالهای قبل به صنعت پالایش توجه میشد میتوانستیم پالایشگاه ستاره خلیج فارس را زودتر از امروز در مدار داشته باشیم. چنانکه که افزایش تولید فراورده میتواند حتی در قیمت گذاری نفت خام هم موثر باشد و اکنون میتوانستیم دست
بالا را داشته باشیم، اما با سهل انگاری صورت گرفته نتوانستیم این سیاست را به درستی اجرا کنیم. در خاطرم هست که در آن برهه گفته میشد علت کاهش ظرفیت پالایشی و افزایش خام روشی نفت پس گیری بازار نفت ایران و پیدا کردن بازارهای جدید است... سالاری: من سوالم این است که با این کار کدام بازار جدید دائمی برای فروش نفت ایران ایجاد شد؟ غیر از این است که الان نفت ایران فقط به بازارهای سنتی فروخته میشود و مشتریان دائمی ما غیر از چین و هند و کره و ژاپن و یکی دو کشور هستند؟ دیگر کدام کشور به عنوان مشتری دائمی و قابل اتکا به اینها اضافه شده است؟ حتی برای فروش نفت به این مشتریان دائمی هم به دنبال ارائه تخفیف بودیم و نتوانستیم با این سیاست مشتریان جدید را دست و پا کنیم. یکی از سیاستهایی که گفته شد در سالهای گذشته دنبال میشود خرید سهام برخی از پالایشگاههای خارجی بود تا بتوان بازار مطمئن در صادرات نفت خام و همچنین تولید فراورده ایجاد شود، اما تاکنون هیچ خبری از این سیاست نیست نظرتان در باره این سیاست چیست؟ سالاری: به موضوع خوبی اشاره کردید. یکی دو سال گذشته بارها در خبرها این موضوع
را دنبال کردم که اگر به ثمر مینشست میتوانست سیاست مناسبی در قبال تحریمهای احتمالی باشد، اما متاسفانه ظاهرا جز شعار چیزی از این سیاست به ثمر ننشست. اما از طرف دیگر شاهد تعطیلی پالایشگاهها و واحدهای کوچکی داخلی بودیم که میتوانست با افزایش تولید فراورده باعث شود ضمن صادرات فراورده که بر خلاف نفت خام اصلا قابل رهگیری نیست، اشتغال قابل توجهی هم ایجاد کنیم. در عین حال هم میتوانستیم خوراک مناسب پالایشگاهها و پتروشیمیها را نیز در اختیارشان قرار دهیم و زنجیره ارزش را نیز در کنار این واحدها ایجاد کنیم که متاسفانه این سیاست هرگز اجرایی نشد. اما از طرف دیگر واسطههایی را ایجاد کردیم که در قیمت گذاری خوراک موثر واقع شدند به طوریکه خوراک را با قیمت ارز مرجع میگرفتند و و محصولات را با ارز آزاد میفروختند که این کار جز پر پول کردن جیب عدهای هیچ عایدی برای کشور نداشت. شما توجه کنید اگر ما این واحدهای کوچک را راه اندازی کرده بودیم امروز ۴ تا ۵ هزار نفر مشغول به کار بودند و ۵۰ تا ۶۰ هزار بشکه نفت خام نیز فرآورش میشد. در حالی که اکنون با سیاستهای نادرست فقط تبدیل شده ایم به مسیر ترانزیت که حتی از این موضوع هم
نتوانستیم به درستی استفاده کنیم. الان فرآورده از کشورهای دیگر میآید و بعد از عبور از ایران به کشورهای دیگر میرود در صورتی که میتوانستیم با اتخاذ سیاستهای درست این بازارها را خودمان در دست بگیریم و فرآورده مورد نیازشان را تامین کنیم. اخیرا گفته شده است توانستیم پس از برجام در تولید گازوئیل و برخی از فراوردههای نفتی خود کفا شویم آیا این موضوع واقعیت دارد؟ سالاری: من سوالم این است که چه زمانی در تولید گازوئیل خودکفا نبودیم؟ در طول این سالها همواره وقتی دیدم عدهای به بنبست خوردند آدرسهای اشتباه میدهند تا یک مسئله کوچک را بزرگ کنند. مسئولان فعلی به جای این مسائل بیایند شفاف اعلام کنند چرا سیاستهای نادرست را در پیش گرفته اند چرا وقتی صحبت از تخلفات میشود آدرسهای غلط میدهند. متاسفانه در طول سالهای گذشته شاهد انتصابات عجیب و غریب در صنعت نفت بودیم که به عنوان نمونه میتوان به برخی از مدیران پالایشگاه ستاره خلیج فارس اشاره کرد. اگر انتصابات درست نباشد و مبنای کارشناسی نداشته باشد صنعت نفت ضربه میخورد. ما برای انتصابات آیین نامه قانونی داریم که آیتمهایی دارد و به طور شفاف گفته
شده است که فلان مدیر برای فلان پست باید چه مشخصاتی داشته باشد، ولی الان میبینیم عدهای که توانایی انجام کارهای ساده در صنعت نفت را ندارند به عنوان مدیرعامل و قائم مقام انتخاب میشوند. قبلا میگفتند که باید ژنرالها به صنعت نفت بیایند، اما بعد دیدیم عدهای که بازنشست هستند به صنعت نفت آمدند و وقتی صداها بلند شد شاهد حضور افرادی هستیم که سابقه حضور در صنعت نفت را ندارند و این کار به عنوان جوان گرایی انجام شد. یکی از سیاستهایی که اخیرا برخی از کشورهای بزرگ تولید کننده نفت نیز در پیش گرفته اند حرکت به سمت افزایش تولید فرآورده به جای خام فروشی است. چرا این سیاست در ایران اجرایی نمیشود؟ سالاری: اول باید بگویم که سیاست گذاری و برنامه ریزی صحیح در این خصوص در صنعت نفت وجود ندارد و به طوری که در اول مصاحبه هم اشاره شد کمترین توجه را به اقتصاد مقاومتی در صنعت نفت شاهد هستیم، اما این موضوع را نیز اشاره کنم که نباید انتظار داشت سیاست صفر و ۱۰۰ در صنعت نفت اجرا شود بلکه باید یک موازنه در این خصوص ایجاد شود. در کنار بالا بردن ظرفیت پالایشی باید به بازارهای نفت نیز توجه کرد. اگر این سیاستها با
هم اجرا شود میتواند در قیمت نفت و اوپک نیز موثر واقع شد. بر این اساس باید به یک مدل اقتصاد سنجی رسید که در چه شرایطی باید به سمت افزایش فرآورش برویم و در چه زمانی باید صادرات نفت خام خود را افزایش دهیم تا بیشترین سود عاید اقتصاد شود. در سالهای اخیر برخی از شرکتهای تولید دانش فنی از کم توجهی وزارت نفت به این بخش گلایهمند بودند برخی از این شرکتها اعلام کردند میتوانند در توسعه صنعت نفت و حتی صنعت پالایش موثر باشند. سالاری: باید بگویم دهها مدل از این شرکتهای دانش بنیان وجود دارد که وزارت نفت در یکی دو سالی که برجام در حال اجرا بود کمترین توجه را به این شرکتها داشت. متاسفانه این نگاه در صنعت نفت وجود دارد که دوای درد صنعت نفت تنها در ارتباط با خارج از کشور است که این نگاه باید اصلاح شود. متخصصان فعلی صنعت نفت باید یک نگاه ایجاد حداکثر ارزش افزوده را در داخل کشور داشته باشند که متاسفانه این نگاه در داخل نیست. اگر به دنبال سرمایه گذار هستیم باید پکیج سرمایه گذاری را معرفی کنیم نه اینکه تنها برای بخشی به دنبال سرمایه گذار باشیم و با شرایط بسیار ایده آل سرمایه گذار بیاوریم و در نهایت
ارزش افزودهای در کار نباشد. منظورتان از پکیج سرمایه گذاری دقیقا چیست؟ سالاری: در پکیج سرمایه گذاری فرمول خوراک، بازارهای هدف، تخفیفات ترجیحی، زنجیره ارزش، زمان اجرای پروژه که باید بلند مدت باشد دیده شود همچنین وضعیت سودآوری پروژه نیز در آن ذکر شود. متاسفانه اکنون میبینیم کاغذهایی را به عدهای به عنوان مجوز احداث پالایشگاه میدهند که هیچ زیر ساختی وجود ندارد. مثلا در یک نقطه از کشور که هیچ امکاناتی وجود ندارد مجوز احداث پالایشگاه میدهند که برای تامین خوراک آن باید خط لوله احداث کرد یا برای انتقال فراورده آن نیز فکری نشده است؛ که اگر به شرایط سرمایه گذار هم توجه داشته باشند این مجوزها نیز با کلی دوندگی و بروکراسی داده شده است. در پایان اگر نکته مانده است بفرماید سالاری: تمام حرف ما این است که با تغییر نگرش و سیاست و اتکا به توانمندی داخلی میتوان صنعت نفت را توسعه داد کاری که سالهای گذشته و در شرایط تحریم انجام شد اگر امروز میگویند هزاران نفر نیروی مازاد در صنعت نفت وجود دارد علتش این است که نمیتوانند از این نیروها استفاده بهینه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید