دعای اقتصادی پیامبر(ص) چه بود؟/ سوراخ دعای کارهای فرهنگی را گم کرده ایم/ گرفتار سندرم کارهای ۹۹ درصدی هستیم!

کد خبر: 646332

مسئول قرارگاه جهادی امام رضا(ع) گفت: مدتی است به این نتیجه رسیده ام که ما بیخود اینقدر کار فرهنگی می‌کنیم. این مقدار هم لازم نیست! سوراخ دعای کارهای فرهنگی را ما گم کرده ایم! بسیاری از مشکلات فرهنگی به مسائل اقتصادی مرتبط است.

دعای اقتصادی پیامبر(ص) چه بود؟/ سوراخ دعای کارهای فرهنگی را گم کرده ایم/ گرفتار سندرم کارهای ۹۹ درصدی هستیم!
حجت‌اسلاسلام قاسمیان
سرویس اقتصادی فردا: سخنان دیروز مقام معظم رهبری در ارتباط با مشکلات اقتصادی موجود در کشور و گلایه‌های مردم از این مشکلات بهانه‌ای شد تا به بازخوانی یکی از سخنرانی‌های حجت‌الاسلام محمود قاسمیان مسئول قرارگاه جهادی امام رضا(ع) که سال پیش در جمع معتکفین بیان شد، بپردازیم. مطالبی که بازخوانی آن‌ها می‌تواند برای بسیاری از فعالین فرهنگی کشورمان راهگشا باشد و نکات جالب توجهی را به آن‌ها یادآوری کند.
دعای اقتصادی پیغمبر خدا چه بود؟
«لّهُمَّ بارِکْ لَنا فِی الْخُبْزِ»؛ نان در عربی و فارسی به معنای اقتصاد است؛ مانند اینکه می‌گوییم نان کسی را بریدن یا به فلانی نان رساندن. خدایا توی نان (اقتصاد) به ما برکت بده. «وَ لا تُفَرِّقْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ االخبز»؛ خدایا بین ما و نان جدایی نینداز. «فَلَوْلاَ الْخُبْز ما صَلَّیْنا وَ لا صُمْنا وَ لا أَدَّیْنا فَرائِضَ رَبَّنا»، اگر نان نباشد نه روزه می گیریم نه نماز می خوانیم و نه دیگر عبادات اسلامی را انجام می‌دهیم و نه فرهنگ اسلامی داریم. این از اهمیت مساله ی اقتصاد است.
دشمنان انبیا هم خیلی وقت ها همه ی فشارشان را در ناحیه ی اقتصادی می‌‌آوردند و حرف های خودشان را به این عنوان به کرسی می‌‎نشاندند. دعای حضرت موسی در سوره یونس که در حقیقیت نفرین است: «وَ قالَ مُوسی‏ رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زینَهً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ» خدایا به این فرعون و ملاء فرعون پول دادی. اینها به همین وسیله دارند آدم ها را از راه تو گمراه می‌کنند. «رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی‏ أَمْوالِهِمْ»، خدایا مال را از اینها بگیر و مال اینها را نابود کن.
سوراخ دعای کارهای فرهنگی را گم کرده ایم!
این هم این بعدش هست. دشمنان با همین زمینه فشار وارد می کنند. من مدتی است به این نتیجه رسیده ام که ما بیخود اینقدر کار فرهنگی می‌کنیم. این مقدار هم لازم نیست! سوراخ دعای کارهای فرهنگی را ما گم کرده ایم! بسیاری از مشکلات فرهنگی به مسائل اقتصادی مرتبط است.
در حاشیه اهواز (کسانی که اهل آن سمت ها باشند ملاشیه را می‌شناسند) وهابیت خیلی رو بازی می‌کند. من عید رفته بودم ملاشیه (کلا توی آن خطه رفته بودم) آنجا اگر کسی مشکل فاضلاب آنجا را حل کند مشکل وهابیت را حل کرده است. احتیاجی به کار فرهنگی ندارد. مثل این بیماری های داخلی که طرف نقص سیستم ایمنی دارد عواض پوستی ایجاد می کند و دکتر هم کرم بدهد اینکه فایده ای ندارد.
آقا در پیام نوروزی شان فرمودند: عوارض اقتصادی ریشه خیلی از بحث های فرهنگی ماست. در این ماهی که ماه مبعث پیغمبر است کمک به محرومین و مستضعفین و زیر بال و پر اینها را گرفتن جزو ضروریات است. توی این شهر اتفاقاتی می افتد که کاش نمی دانستیم آدم نداند ممکن است تکلیفی نداشته باشد اما می داند به هم می ریزد.
دختر شهیدی که تن فروشی می‌کرد!
در یکی از جاهایی که اکیپ های اعزامی ما رفته بودند رسیدند به دختر شهیدی که تن فروشی می کرد به قیمت ۱۶ هزار تومان (باز کسی این را برندارد به عنوان حرف های ضد انقلابی علم کند) از او پرسیده بودند که چرا با چنین مبلغی چنین کاری می‌کنی؟ گفته بود به خاطر یک قوطی شیرخشک بچه‌ام!
اگر امیرالمومنین امروز بود، می‌گفت اگر کسی این خبر را بشنود و بمیرد و دق کند ملامتی بر این آدم نیست. این اتفاق ها دارد می‌افتد...
در کتاب تاریخ ما عکسی بود که بعدا این عکس را برداشتند. در بالای صفحه عکس سعد آباد بود و در پایین صفحه حلبی آباد. بعد تبیین شده بود که انقلاب آمده است این حلبی آبادها را جمع کند. امروز در منطقه ی حوزه ما (منطقه ۱۹ در خلازیر) ۸۳ تا خانوار زیر زمین دارند زندگی می‌کنند. یعنی زمین را کنده اند و سقفش را با بنر پوشانده اند چیزی از حلبی آباد بدتر. این چیزها هم کم نیست.
ما فیتیله پیچ بحث های سیاسی شده‌ایم
ما شهر را ورق نمی زنیم ببینیم چه مشکلاتی هست و چه آسیب هایی هست و متاسفانه این دشمن لعنتی به هر مناسبتی ما را درگیر کارهای سیاسی کرده است. یک بار راجع به ۸۸ حرف بزنیم یک بار راجع به انتخابات یک بار راجع به برجام یک بار راجع به فرجام یک بار راجع به هنگام … ما فیتیله پیچ بحث های سیاسی شده‌ایم.
آقا رای اسلامشهر در این انتخابات پایین‌تر آمد. این زنگ خطر است. یعنی فقرا و محرومین اگر ناامید بشن این انقلاب در ذات خودش به بن بست می‌‌رسد. ذات انقلاب و فلسفه های حاکمیت کمک به ولی نعتمان و محرومین و مستضعفین است.
شخصی می گفت هر کاری نمی خواهند انجام بشود، می گویند احتیاج به عزم ملی دارد! بگذارید یک نمونه اش را بگویم: اخیرا رفته بودم بازدید. سی و چند سال مشکلی در بهزیستی بود که بچه هایی که یتیم به دنیا می‌آیند (بعضی هاشون معلولیت هایت جسمی هم دارند) چون هزینه این‌ها زیاد بوده آن‌ها را می‌فرستاده‌اند در بخش معلولیت های ذهنی (چون ردیف بودجه دارند) احتیاج به عزم ملی هم نداشت. یک آدم باوجدان به نام آقای اصلانی بچه یافت آباد که خودش فقیر بود پیدا شد رفت اینها را شناسایی کرد و همه را جمع کرد. الان خود بهزیستی می داند که اگر چنین بچه‌هایی بودند به آقای اصلانی مراجعه کند. این آقا خیر جمع کرد و یتیم خانه‌هایی راه اندازی کرد که من رفته‌ام و دیده‌ام. احتیاج به عزم ملی هم نداشت! اگر عزم ملی باشد کولاک می‌کند. مردم دارند پای خود را از فعالیت های اجتماعی می‌کشند بیرون. بله چیزهایی هستند که باید قوانین را درست کنند که وظیفه قانون گذاران و مسوولین است.
به امیرالمومنین گفتند شخصی از گرسنگی مرد. امیرالمومنین فرمودند همه کسانی که شاهد گرسنگی او بودند آنها مسئولند و باید دیه او را بدهند. آیا ما مسئول نیستیم که در شهری زندگی می‌کنیم که محرومیت های باورنکردنی دارد؟ که اگر کمک کنیم «لرسول الله اسر» به تعبیر روایات پیغمبر از همه خوشحال‌تر می‌شود و اگر پیغمبر از شما کیف کند ببینید چه می‌شود؟
دغدغه کمک به مردم را داشته باشید
قدری فیتیله این جنجال‌های سیاسی را تنظیم کنیم. به نظر میاد دشمن از اینکه ما در این فضاها مشغول باشیم حال می‌کند. یک خرده به اوضاع مردم برسیم. هر کسی دور و برش و توی محله اش. نمی دانید این خودش چه کار فرهنگی‌ای است. در یکی از اعزام هایی که به خانه فقرای شناسایی شده داشتیم، یکی از همراهانمان آمد خودش گفت که من به خانمم گفتم این حاج آقا تا حدی خالی بند هم هست! در این حد هم اوضاع خراب نیست. وقتی رفتیم و برگشتیم گفت دیگر حرف من با خانمم در مورد پرده و مبل نیست راجع به این هاست.
اردو جهادی برید. کمک بدهید به مردم. شما پس فردا مدیران این مملکت هستید. آقا فرمودند جاهایی را شما می‌بینید که دیگران نمی‌بینند. مهم است. باید برید ببینید. برید به محرومین کمک کنید و خیر جمع کنید. بشینید فکر کنید به چه نحوی به مردم کمک کنید.
برگردیم به سال ۵۷ تا ۵۹؛ ما محاسبه کردیم اگر عزم هایی در جاهایی شکل بگیرد دو ساله می تواند مساله آسیب‌های اجتماعی تهران را با درصد بسیار بالایی حل کرد. اینجوری نگاه نکنید که معتاد؟ همه را بگیرند اعدام کنند! توی همین معتادها و کارتن خواب ها فارغ التحصیل شریف هست. من تا ندیده بودم نمی‌دانستم. خیلی آدم حسابی بین آن‌ها هست. به هزار و یک دلیل به اعتیاد کشیده شده و شده کارتن خواب... اگر توانستی احیاء کنی این آدم را و برایش اشتغال درست کنی این درسته. این کارها را توی دنیا NGO ها انجام می‌دهند. ماها خیلی تنبل شده‌ایم توی کارها. باید برگردیم.
گرفتار سندرم کارهای ۹۹ درصدی شدیم!
حرف تا دلتان بخواهد می‌شود زد ولی این یکی از مشکلات ماست که همه‌اش حرف می زنیم، اما پای عمل که می‌رسد یا عمل نمی کنیم یا شروع می کنیم و ادامه نمی‌دهیم. شروع کردن کارها کاری ندارد، اصل تداوم و ادامه دادن آن است. روایتی زیبا از حضرت عیسی(ع) هست که می‌فرمایند اگر از مردم بپرسید مهمترین قسمت یک بنا کجاست؟ می‌گویند پی ساختمان؛ ولی من این را نمی‌گویم! میگویند: «فماذا تقول یا روح الله؟» شما چی می‌گویید؟ ایشان می‌گویند: «آخرین سنگی که بنّا می‌گذارد و کار را تمام می‌کند. یعنی کار را تمام می‌کند.»
ما گرفتار سندرم کارهای ۹۰- ۹۹ درصد هستیم! کارها را شروع می‌کنیم خسته می‌شویم و به قول قرآن به همدیگر مصابره هم نداریم. «اصبروا وصابروا ورابطوا» که در روایات ذیلش آمده است اصبروا صبر کنید. صابروا مصابره کنید. به همدیگر نیرو بدهید. رابطوا مرابطه بکنید با روسا و ائمه تون. هی خط را از آنجا بگیر. هی حرف را گوش کن. هی خودت را رشد بده. خودت را ببر بالا.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
Markets

نیازمندیها

تازه های سایت