نگاه متفاوت مردم ایران و سوئیس به یارانه‌ها

کد خبر: 546651

چندی پیش شاهد برگزاری رفراندومی در سوئیس بودیم که در آن مردم این کشور به طرح درآمد پایه همگانی برای همه شهروندان این کشور، رأی منفی دادند. براساس این طرح، قرار بود به هر فرد بزرگ‌سال بالای ١٨ سال، دوهزارو ٥٥٥ دلار و به هر کودک نیز حدود ٦٣٠ دلار پرداخت شود. ماجرای انصراف بیش از سه‌چهارم سوئیسی‌ها از دریافت این مقرری ماهانه، در رسانه‌های جهان و همچنین کشورمان انعکاس بسیاری پیدا کرد.

روزنامه شرق: چندی پیش شاهد برگزاری رفراندومی در سوئیس بودیم که در آن مردم این کشور به طرح درآمد پایه همگانی برای همه شهروندان این کشور، رأی منفی دادند. براساس این طرح، قرار بود به هر فرد بزرگ‌سال بالای ١٨ سال، دوهزارو ٥٥٥ دلار و به هر کودک نیز حدود ٦٣٠ دلار پرداخت شود. ماجرای انصراف بیش از سه‌چهارم سوئیسی‌ها از دریافت این مقرری ماهانه، در رسانه‌های جهان و همچنین کشورمان انعکاس بسیاری پیدا کرد.
سوئیس نخستین کشوری است که این موضوع را در معرض یک همه‌پرسی عمومی قرار داد. مناعت طبع مردم سوئیس همه دنیا را شگفت‌زده کرد. گفتني است دولت سوئیس نیز از ابتدا مخالف اجرای این طرح بوده و از مردم خواسته است به چنین طرحی رأی مثبت ندهند. مردم سوئیس نیز ظاهرا به این پند دولت عمل کرده و از دریافت یارانه امتناع کرده‌اند. به‌راستی چه تفاوتی میان ایرانیان و سوئیسی‌هاست که هم‌وطنان‌مان نسبت به درخواست دولت یازدهم که خواهان انصراف از دریافت یارانه بود، کاملا بی‌تفاوت و بی‌اعتنا بودند! آن‌هم نه برای یارانه سخاوتمندانه‌ای که قرار بود به مردم سوئیس پرداخت شود، ‌بلکه برای مبلغی که یک‌هجدهم حداقل حقوقی که برای سال ١٣٩٥ تعیین کرده‌اند، ارزش دارد.
دولت یازدهم از اواخر سال ٩٢ زمانی‌که درصدد برنامه‌ریزی برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها بود، تبلیغات گسترده‌ای برای ترغیب مردم به انصراف از دریافت یارانه‌ها به انجام رساند، اما هنگامی‌که ثبت‌نام‌ها به پایان رسید، مشخص شد بیش از ٧٣ میلیون نفر خواهان دریافت یارانه نقدی هستند و فقط دو میلیون و ٤٠‌ هزار نفر از دریافت یارانه انصراف داده‌اند. مردمی که حدود پنج سال با تبعات توزیع نقدی پول، دست‌به‌گریبان بوده‌اند، به چه دلیل حاضر نشدند به درخواست دولتی که خود برگزیده بودند، پاسخ مثبت دهند؟ در سوئیس مردم به‌خوبی نقش خود را به‌عنوان یک عنصر اثرگذار در اقتصاد و سیاست درک می‌کنند. در این کشور مردم می‌دانند هم تصمیم‌گیری‌های سیاسی با نظر آنها انجام می‌شود و هم رشد اقتصادی در کشور به دلیل فعالیت مستمر و اثرگذر آنان است. همین مسئله سبب شده است مردم در این کشور بالاترین سطح رضایت از زندگی و بالاترین سطح از امنیت روانی را داشته باشند و با پشتکار و تلاش زیاد در فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی مشارکت کنند.

سطح بالای آموزش عالی در این کشور هم عاملی در جهت رشد اقتصادی در کشور شده و شعار زیادی از نخبگان کشورهای دیگر را به خود جذب کرده است. اقتصاد سوئیس در زمره باثبات‌ترین و مرفه‌ترین اقتصادهای دنیاست و در میان صادرکنندگان دنیا در جایگاه بیستم قرار گرفته است. سوئیس با جمعیتی بالغ بر هشت میلیون نفر یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست و از نظر شفافیت دولتی، آزادی‌های اجتماعی، کیفیت زندگی، رقابت‌پذیری اقتصادی و شاخص توسعه انسانی در میان همه کشورهای دنیا در صدر قرار دارد. شاید بارزترین تفاوت سوئیس با دیگر کشورهای دنیا را بتوان در آزادی اقتصادی و سیاسی در این کشور دانست.

شاخص آزادی رسانه در این کشور در میان همه کشورهای اروپایی بالاتر است که این کشور اروپایی از نظر سطح سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های اقتصادی و سطح توسعه‌یافتگی زیرساخت‌ها در میان همه کشورهای اروپایی بالاترین جایگاه را دارد. البته ساختار سیاسی هم در این کشور به‌گونه‌ای است که به مردم احساس ارزشمندبودن و انگیزه فعالیت اقتصادی و مشارکت سیاسی می‌دهد. بخش خصوصی در کشور سوئیس بسیار توسعه‌یافته است و دولت به جز نظارت در عملکرد صحیح اقتصادی، کار دیگری در حوزه اقتصاد انجام نمی‌دهد. جامعه ایرانی سال‌هاست با شنیدن دستاوردهای کشورهای دیگر افسوس می‌خورد.
این تلنگرها نمونه‌های زیادی داشته‌اند؛ از نظم و انضباط کار ژاپنی‌ها تا سخت‌کوشی آلمانی‌های پس از جنگ جهانی دوم و رشد صنعت آنها و رشد و توسعه بسیار سریع دوبی و ظهور غول‌های جنوب شرق آسیا همچون مالزی و سنگاپور. به نظر می‌رسد اقتصاد ایران دچار نوعی رکود و رخوت شده است. حالا اگر به همه تلنگرهای گذشته، رأی اخیر سوئیسی‌ها نیز اضافه شود، شرایط بغرنج‌تر نیز خواهد شد. به‌راستی چرا مردم ایران حاضر نشدند از یارانه‌ ٤٥ هزارتومانی بگذرند و چگونه مردم سوئیس از دریافت یارانه دوهزارو ٥٠٠ دلاری در ماه که نصف حداقل دستمزد در آنجاست، امتناع کردند؟ آیا سوئیسی‌ها پول را دوست ندارند؟ یا بیش از اندازه پول‌دار هستند؟
تا آنجایی که می‌دانیم، سوئیسی‌ها به پول‌شناسی و پول‌دوستی معروفند و همین خصوصیت بوده که بانک‌های آن کشور را مشهور کرده است.
در روزهای آخر منتهی به رأی‌گیری، مخالفان این طرح در سوئیس می‌گفتند این پول از کجا باید تأمین شود؟ و این پول قرار است از جیب چه کسانی برود؟ اینها سؤالاتی بود که جامعه ایرانی از پاسخ‌دادن به آنها فرار می‌کردند.
هم‌وطنان ما هیچ‌گاه نپرسیدند پول هنگفت یارانه‌ها از کجا باید تأمین شود و مهم‌تر اینکه این جابه‌جایی عظیم پول و ثروت چه تبعات اقتصادی و اجتماعی‌ای برای کشورمان خواهد داشت. در حقیقت در ایران به‌نوعی این تصور وجود دارد یارانه‌ها پول نفت بوده و حق مسلم همه است که آن را دریافت کنند. به‌راستی یارانه‌های پرداختی، ماهانه در ایران، همان پول نفت و سهم مردم از سفره نفت است یا کارکرد بازتوزیع ثروت در جامعه را دارد؟
اگر قرار است این پول، سهم نفت باشد، ‌باید با فرمولی به قیمت نفت وابسته باشد. نمی‌شود هم در نفت صددلاری و هم نفت ٣٠دلاری، یارانه ٤٥‌ هزار توماني باشد. تفاوت مردم ایران و سوئیس در نپرسیدن این سؤال است که پول یارانه‌ها قرار است از کجا تأمین شود؟ اگر دولت به واسطه تحریم‌ها و سقوط قیمت نفت، توان مالی‌اش کاهش یافته است، پس این هزینه هنگفت را از کجا باید تأمین کند؟ و اینکه ناامیدکننده‌ترین سؤال در مردم دهک‌های پایین جامعه این است اگر یارانه‌ها قطع شود، آیا آنها دوباره به سمت پوپولیست‌ها و شعارهایشان جذب خواهند شد؟

نکته دیگر که نباید فراموش کنيم تفاوت دولت‌ها در ایران است. دولت سوئیس به مالیات مردم و کسب‌وکارشان وابسته است و دولتمردان در برابر خطا و اشتباهاتشان باید جواب‌گو باشند. اما دولت ایران بیش از مالیات، قدرت خود را مدیون دلارهای نفتی است. باید بپذیریم رأی اخیر مردم سوئیس نه‌فقط یک نتیجه غیرمنتظره نیست، بلکه نتیجه درست‌ فکرکردن یک جامعه است. متأسفانه ما هیچ‌گاه از این تلنگرها درس نگرفته‌ایم و فقط چندروزی را به افسوس گذرانده‌ایم و دوباره فراموشی و فراموشی... .

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
Markets

نیازمندیها

تازه های سایت