آلبرت بغازیان: پدیده تورم در ابتدا با امر واقع و تحققیافته در وضعیت اقتصادی مورد نظر قرار میگیرد و بعد در دانشگاهها و بهطور آکادمیک مورد تحلیل و کارشناسی واقع خواهد شد. به زبانی سادهتر یعنی این تجربه اقتصادی ماست که نظریات را در بحث تورم تحقق میبخشد و از امر واقع تجربهشده، به اساتید و پس از آن به دانشجو انتقال مییابد و درنهایت به امری کاربردی ختم میشود. اولین جایی که باید به دنبال دلیلی بر وجود تورم باشیم نقدینگی است. نقدینگی در اقتصاد یک بار به سبب عاملی مانند افزایش قیمتها ایجاد میشود چراکه در این موقع بهدلیل این افزایش باید پول هم به میزان نسبی موجود باشد تا در کل اقتصاد گردشی صورت گیرد. مانند زمانی که ما به سمت تولید اسکناسهای درشتتر گام برمیداریم و به این صورت با مشکل افزایش قیمت مواجه میشویم.اما موضوع افزایش قیمت و به تبع آن تورم یکی از دلایلی است که نمیتوان صرفا معطوف به آن بود و دلیل اصلی تورم را این موضوع دانست. درمثالی دیگر میتوان به افزایش نرخ ارز در کشورمان اشاره کرد، دلار ارزشی سهبرابری یافت و از همین روی موجودی دلاری دولت نیز به همان میزان افزایش یافت که به تبع آن در
اقتصاد ما نیز تورم تحقق یافت. این مثال بهمعنای آن است که نمیتوان برای بحث نقدینگی یک عامل مشخص یافت که با حل آن این مشکل رفع شود. با این اوصاف میتوان دلیل تورم در هر زمان را متناسب با رخداد و اقتضا همان دوره دانست؛ برای مثال در آن سال افزایش نرخ ارز دلایل نقدینگی در اقتصاد ما را فراهم کرد. در دورهای دیگر وقتی دولت خود را موظف به پرداخت یارانه میدید، دست به دامن بانک مرکزی شده و نقدینگی موردنیاز را از پولهایی کسب کرد که پشتوانهای از طلا و ارز و... ندارد و این پول به جامعه تزریق شد و مردم نیز آن را به بازار ریختند و بازگرداندند. همین تزریق پولهای بیپشتوانه موجبات تورم را فراهم میکند و مشکل اینجاست که متاسفانه این پول مجددا جمع نمیشود که اگر این کار صورت گیرد، مسلما میتواند مانع از بروز نقدینگی و تورم در اقتصاد ما شود. اینکه ما به انحاء مختلف به بدنه جامعه پول تزریق کنیم به نوعی سیاست انبساطی خواهد بود که درنهایت افزایش قیمتها و به تبع آن تورم را در پیش خواهد داشت. هرچند نمیتوان این سیاست را انکار نمود اما بهتر است به زمان تحقق و انجامش توجه داشت. درنهایت ما با دو شکل نقدینگی مواجه هستیم؛
نقدینگی اول نقدینگی سرگردان است که به بازارهای ارز و طلا و... هجوم میآورد و افراد در آن حیطه به دنبال سودهای کوتاه و کلان هستند و دیگر نقدینگیای که در بین تولیدکنندگان باید وجود داشته باشد تا چرخهای تولید بگردند. در قسمت دوم شرایط کنترل نقدینگی به شکل ناصحیح آن موجب رکود اقتصادی خواهد بود چراکه در این وضعیت تولیدکنندگان برای ادامه حیات نقدینگی نخواهند داشت و از همین روی به بانکها برای گرفتن وام رجوع میکنند و چون سود مورد نیاز در این امر منفعتی برای تولیدکننده دربر نخواهد داشت لذا رکود اقتصادی عمیقتر خواهد شد. در نوع اول نیز نقدینگی به تورم میانجامد چراکه افزایش قیمتها را در پیش خواهد داشت اما در شکل دوم نقدینگی که متعلق به تولیدکنندگان است دولت به بخش تولیدی نقدینگی تزریق میکند و این نقدینگی اگر در شرایط و محاسبات مناسبی نباشد، مجددا به حقوق و کارمزد و درنهایت به بازار تزریق میشود و تورم را دربر خواهد داشت.
* استاد دانشگاه
دیدگاه تان را بنویسید