باید نفت را از دست سیاسیون درآورد

کد خبر: 352306
سرویس اقتصادی « فردا »:

تحولات دو سه سال اخیر و اعمال تحریم های کشورهای غربی بر خرید و فروش نفت ایران و کاهش شدید صادرات و در پی آن درآمدهای نفتی، بیش از هر زمان دیگری توجه مسئولان کشور را به هشدارها و تذکرهای رهبر معظم انقلاب اسلامی جلب کرده؛ تذکرهایی در باره ایجاد تحول در ساختار اقتصادی کشور و کم رنگ کردن نقش درآمدهای نفتی در آن که از اوایل دهه 70 خورشیدی تریجع بند سخنان رهبری بوده است.

موضوعی که در زمان حاضر با ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب بیشتر و بیشتر اهمیت پیدا کرده است و حال باید دید مسئولان و تصمیم گیران و تصمیم سازان کشور، چه راهکار و رهیافتی را برای خروج از چنین اقتصادی ارائه می کنند. ویژگی‌های اقتصاد مقاومتی و رابطه آن با اقتصاد نفتی و مزیت‌ها و معایب بهره مندی از نفت و منابع و درآمدهای حاصل از آن برای اقتصاد ایران موضوع هایی است که خبرگزاری تسنیم در میزگردی با حضور میثم پیله فروش؛ پژوهشگر ارشد دفتر مطالعات برنامه و بودجه مرکز پژوهش‌های مجلس و همچنین سیدحسین رضوی پور؛ دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، بررسی کرده است که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید.

- با توجه به ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب و شرایط کنونی کشور در جریان اعمال تحریم‌های ناجوانمردانه از سوی کشورهای غربی می‌خواهیم این موضوع را بررسی کنیم که چرا در طول همه این سال‌ها با شعار اقتصاد بدون نفت و بیرون آوردن اقتصاد کشور از چارچوب درآمدهای نفتی به نتیجه قابل قبول و یا بهتر است بگوییم به هیچج نتیجه‌ای نرسیدیم و هنوز هم اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است.

در طول این سال‌ها در این زمینه در مراکز علمی و دانشگاه‌ها بحث و پژوهش‌های زیادی شده است. در این باره عده‌ای معتقدند باید برای برون رفت از این وضعیت به سرمایه گذاری به ویژه سرمایه گذاری خارجی توجه کرد. بسیاری دیگر معتقدند که باید با تغییر الگوی بانکداری نظام بانکی را به سمتی هدایت کنیم که تسهیلات را به صورت کامل در اختیار بخش تولید قرار دهد که این نگاه از مطالعات آسیب شناسی بیماری هلندی اقتصاد ایران است. با این حال اقتصاد کشور همچنان نفتی است. حال می‌خواهیم با نگاه کاملا واقع بینانه و خارج از هر گونه تعارف بررسی کنیم که چرا اقتصاد ایران به این شکل و شمایل درآمده است و چه اقداماتی برای برون رفت از آن می‌توان انجام داد. در ابتدا برای وارد شدن به بحث به نظرم باید اقتصاد نفتی را تعریف کنیم و این موضوع که آیا می شود نفت داشت و آن را تولید کرد و فروخت، ولی اقتصاد نفتی نداشت؟ آیا منظور از اقتصاد بدون نفت بستن چاه‌های نفت است؟

* بدون درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران فرو می‌پاشد

پیله فروش: به هیچ عنوان مایل نیستم که خرسندی و خوشحالی خود را برای فراهم شدن شرایطی که موجب شده است در این روز به بررسی کارشناسی این موضوع مهم بپردازیم، بیان نکنم. هیچ شک و شبهه‌ای در این واقعیت وجود ندارد که اقتصاد امروز ایران بیش از هر دوره‌ای در تاریخ به نفت و درآمدهای نفتی وابسته است و این وابستگی به شکل حیاتی درآمده؛ به این معنی که بدون درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران فرو می‌پاشد. اقتصاد نفتی یعنی این که بخش قابل توجهی از بودجه عمومی کشور به این درآمدها وابسته است در سال‌های اخیر میزان وابستگی بودجه عمومی کشور به درآمدهای نفتی متغییر ولی همیشه بالای 60 درصد بوده است. البته این موضوع سابقه تاریخی دارد و از ابتدای سال 1351 که قیمت جهانی نفت افزایش یافت، ما به تدریج شاهد نفتی شدن اقتصاد ایران هستیم. البته اگر ارزان فروشی انرژی در ایران، فعالیت‌های بخش دولتی که به صورت‌های مختلف از بودجه عمومی ارتزاق می‌کنند و حتی بخش چشمگیری از درآمدهای غیر نفتی کشور را در نظر بگیریم که به صورت غیر مستقیم وابسته به درآمدهای نفتی هستند، میزان وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی بیشتر از 60 درصد خواهد بود. در مباحث اقتصاد سیاسی به کشورهایی که بالای 40 درصد بودجه آنها از طریق رانت حاصل شود دولت رانتی می گویند و حال باید این سوال را پرسید که چرا این وضعیت تحقق یافته است و حداقل از سال 1373 رهبر معظم انقلاب به بهانه‌های مختلف از کاهش اتکای اقتصاد به درآمدهای نفتی سخن گفتند، ولی نه تنها این امر مهم تحقق نیافت که هر سال شاهد افزایش این وابستگی به درآمدهای نفتی بودیم.

* منافع سیاست‌مداران به درآمد نفت وابسته است

به نظر من یکی از علت های بسیار مهم در تحقق نیافتن این امر حیاتی عدم علاقه و باور مدیران و مسئولان دولتی به آن است. منافع سیاست مداران در ایران در گروی سیاست‌های کوتاه مدت است و تمامی سیاست مداران در عمر کوتاه سیاسی خود به ناچار به دنبال تصمیمات کوتاه مدت هستند تا بتوانند به طریقی عمر کوتاه مدیریتی خود را در انتخابات طولانی کنند، بنابراین منافع حاصل از فروش نفت برای اهداف کوتاه مدت سرمایه گذاری می‌شود و شرط اساسی یک صنعت مستقل از نفت انباشت سرمایه در سال‌های متوالی در یک فرآیند زمانی طولانی است و به چهار سال و حتی هشت سال عمر یک دولت کفاف نمی‌دهد. این موضوع شاید سابقه تاریخی دارد، فضای سیاسی ایران به شدت برای مدیران سیاسی و تصمیم گیران در طول دو قرن اخیر ناامن بوده و شاید نبود عرصه‌های سیاسی برای برقراری رقابت شفاف و عادلانه است. حال چرا این نهادها در طول این سال ها ایجاد نشده، از حوصله این بحث خارج است. کارشناسان تاریخ و جامعه شناسی سیاسی باید در این زمینه صحبت کنند. بنابراین اگر بتوانیم قوانین منسجمی با نظارت دقیق تدوین کنیم شاید بتوان سیاستمداران را از این فضا بیرون آورد و آنها را به سمت توجه به سیاست‌های بلند مدت هدایت کرد. ایجاد نهادها و ساختارهایی مانند احزاب قوی و منسجم شاید در این زمینه بسیار مناسب و مفید باشد. از جمله دلایل دیگر بی توجهی به مقوله مهم استقلال اقتصاد کشور از درآمدهای نفتی شکل گیری دولت‌هایی مستقل از جامعه در ایران در طول یک قرن و نیم اخیر است. همچنین وابستگی دولت‌های ایران چه از نظر سیاسی و چه از منظر اقتصادی به کشورهای خارجی که البته با پیروزی انقلاب اسلامی این وابستگی سیاسی به طور کامل از بین رفت، ولی متأسفانه از نظر اقتصادی ما هنوز به کشورهای دیگر در بسیاری از موضوعات حساس و حیاتی وابسته هستیم. همچنین در این رابطه باید به دو متغییر دیگر از جمله کارشکنی‌های ذی نفعان این وابستگی به درآمدهای نفتی و فرهنگ حاکم در جامعه که به باز تولید وابستگی هر چه بیشتر اقتصاد کشور به درامدهای نفتی می‌پردازد، توجه کرد، بنابراین به نظر بنده بسیاری از مشکلات ما در این راستا کاملا غیر اقتصادی است.

* منظور از اقتصاد بدون نفت، اقتصاد بدون خام فروشی است

رضوی پور: نکاتی را که دکتر پیله فروش مطرح کردند، نکات بسیار مهمی هستند که به نظر من این موضوعات محصول دولت رانتی است. حال اگر بخواهیم اقتصاد نفتی را تعریف کنیم ابتدا صفت نفتی را از این عبارت برداریم. در همین راستا در یک دوره‌ای برای رها شدن از اقتصاد نفتی کشور به خام فروشی منابع طبیعی روی آورد که اگر چه میزان و سهم درآمدهای نفتی در اقتصاد کشور کاهش یافت، ولی باز هم اقتصاد ما متکی به خام فروشی بود و به جای نفت اقتصاد کشور از صادرات مواد معدنی و یا پتروشمی اداره شد که این خود به معنی همان رانتی بودن است. منظور از اقتصاد بدون نفت، اقتصاد بدون خام فروشی است؛ حال این مواد خام می‌تواند نفت باشد و یا سنگ آهن و منابع معدنی و یا مواد اولیه تولیدات پتروشیمی کشور، بنابراین برای برطرف کردن مشکل باید علت ها و عوامل به وجود آورنده این مشکل را پیدا کرد و سپس آنها را بر طرف کرد.

- تأکید رهبر معظم انقلاب بر اقتصاد بدون نفت، یعنی اینکه نفت باید ابزار قدرت کشور باشد، زیرا اقتصاد وابسته به نفت نه تنها نقطه قوت ما نیست که به پاشنه آشیل کشور و نظام تبدیل می شود.

* نفت باید اهرم فشار ایران باشد

رضوی پور: ابزار قدرت دو معنی دارد؛ نخست یعنی اینکه نقطه ضعف ما نباشد، در معنی دوم نیز منظور این است که نفت باید اهرم فشار ما برای اثرگذاری و اعمال فشار بر دیگر کشورها باشد. روزگاری دولت وقت، برای افزایش امینت کشور بحث فروش گاز به کشورهای همسایه را اجرا کرد تا امنیت کشور به امنیت منطقه گره زده شود. ولی ما خیلی دیر به سیاست‌های اینچنینی روی آوردیم و همین سیاست‌ها را نیز به شکل ناقص و ابتر اجرا کردیم. هم‌اکنون شرکت هایی همچون شل یا بی.پی از فروش توزیع و فروش فرآورده‌های نفتی دو برابر بودجه عمومی ایران درآمد کسب می‌کنند و یا کشور مانند مالزی و کره با جای دادن خود در بازار شبکه توزیع و فروش فرآورده های نفتی امنیت خود را به امنیت اقتصاد دنیا و منطقه گره زدند و ما هنوز در این رابطه بسیار عقب هستیم. باید بپذیریم که در طول تاریخ ایرن، ما و سیاستمدارانمان را در بحران نگاه داشتند تا ما نتوانیم در شرایط معمولی تفکر کنیم و استراتژی‌های خود را تعیین و اجرایی کنیم. ما عادت کردیم که در حال و هوای بحرانی تنها به فکر فروش نفت خام خود باشیم. اگر ایران در شبکه توزیع فرآورده‌های نفتی کشورهای منطقه و حتی دنیا مشارکت تعیین کننده‌ای داشت، آنها در دو سال گذشته به راحتی وارد بازی تحریم های نفتی ایران نمی‌شدند. باید این سئوال را پاسخ دهیم که آیا ما هم‌اکنون می‌توانیم به بهترین شکل ممکن از درآمدهای نفتی خود استفده کنیم.

پیله فروش: در باره سرمایه گذاری درآمدهای نفتی بحث‌های بسیار متفاوتی مطرح شده است. ولی نکته بسیار مهم این است که ما حتی در رابطه با خرج و هزینه کردن پول‌هایمان هم برنامه صحیح و منطقی نداریم. هم‌اکنون بسیاری از کشورها نظیر کره، عربستان، قطر و کویت به دلیل نداشتن خاک حاصلخیز در کشورهای آفریقایی سرمایه گذاری‌های بسیار عظیمی را تنها برای تأمین مواد غذایی و کشاورزی خود انجام دادند تا امنیت غذایی خود را حفظ کنند و ایران بعد از چند سال بدهی‌های خود را از تانزانیا به صورت زمین دریافت کرده ولی تا به امروز هیچ اقدامی در این زمین‌ها انجام ندادیم . این مثال به خوبی مشخص می‌کند که ما حتی هنر خرج کردن صحیح پول‌هایمان را نداریم.

- البته باید به این موضوع نیز توجه کنیم که در شرایط کنونی ما به مانند بسیاری از کشورها رقیب اقتصادی نداریم، بلکه دشمن اقتصادی داریم و شرایط ما با کشورهایی نظیر کره و یا مالزی بسیار متفاوت است. حال اگر فرض کنیم که وضعیت کشور به مانند سال‌‌های 84 و 85 است و تحریم‌های اقتصادی وجود نداشتند. باید درآمدهای نفتی را چگونه مصرف می‌کردیم تا اقتصاد ما از این وابستگی به درآمدها نجات می‌یافت؟

* بهانه‌های دولت برای دست اندازی به درآمد نفت تمامی ندارد

رضوی پور: وضعیت ایران و اقتصادش به مانند نوجوانی است که در ابتدای زندگی پدر و مادرش را از دست داده است و ارث و میراث بسیار زیادی برای او باقی مانده و به طور حتم این نوجوان به دلیل عدم تجریه تمام سرمایه و دارایی‌های خود را خرج می کند و در هنگام جوانی پول و سرمایه نخواهد داشت و هنر و حرفه مناسبی نیز برای انجام و کسب درآمد ندارد. حال در ایران نیز مادامی که پول نفت در اختیار دولت باشد دولت به هر بهانه‌ای یک روز به بهانه تحریم و وجود بحران روز دیگر به بهانه کمک به بخش خصوصی روز دیگر به بهانه کسری بودجه به درآمدهای نفتی دست اندازی کرده و و آنها را مصرف می‌کند. باید بپذیریم که سیر قطع وابستگی نفت مسیری همراه با ریاضت اقتصادی و رکودی است و نباید در این دوران به دنبال شکوفایی رفاه و رونق اقتصادی بود.

- به نظر می‌رسد که مشکل اساسی یا یکی از مشکلات اساسی نبود قانون و ناظر خوب برای اجرای این قانون است زیرا اراده برای تحقق اقتصاد بدون نفت در طول این سال‌ها وجود داشته است.

رضوی پور: خیر به نظر من مشکل به این سادگی و سطحی نیست که ما قانون در این زمینه داشته‌ایم و ناظر خوب برای اجرای دقیق آن نداشتیم. قانون حساب ذخیره ارزی قانون خوبی و مناسبی بود، ولی منابع این حساب از سوی دولت جارو شد قانون صندوق توسعه ملی نیز از قانون قبلی بهتر و قوی تر بود، ولی منابع این صندوق نیز با بهانه و حتی بی‌بهانه از سوی دولت هزینه می‌شود. نکته اینجا است که کشور ما در تجمیع و انباشت سرمایه مشکل دارد و برای نیازهای سرمایه گذاری ناگزیریم که از منابع و درآمدهای نفتی استفاده کنیم. در همین چارچوب است که احمدی نژاد معتقد بود پول نفت ثروت است و باید سرمایه گذاری کنیم، ولی این تفکر از مبنا غلط است و در دل این سخن این واقعیت نهفته است که بخش خصوصی هیچ جایگاهی در اقتصاد نخواهد داشت. حتی در امور زیر بنایی اتکای دولت به درآمد نفتی یعنی عدم توانمند کردن زیر ساخت‌های مالیاتی دولت که این یعنی وابسته بودن هر چه بیشتر اقتصاد به درآمدهای نفتی است. هم‌اکنون حجم بودجه کشور در قیاس با تولید ناخالص داخلی (GDP) چقدر است؟ در کشورهای دیگر، بزرگی دولت در قیاس با بزرگی اقتصاد چگونه است؟ دولت در ایران به مانند بادکنکی است که شلنگ آب در آن کرده‌اند. چرا؟ چون سرمایه دولت از فروش نفت و درآمدهای نفتی است و دولت همیشه به این درآمدهای هنگفت دلگرم بوده است. این موجب شده است که در ایران همیشه شرکت‌های خصوصی زمین خوردند و شرکت‌های دولتی موفق بودند. امروز در ایران دیگر بحث مصرف درآمدهای نفتی و هزینه کردن آن در بخش عمومی نیست، امروز در سرمایه‌گذاری نیز ما از این درآمدها به بدترین شکل ممکن استفاده می‌کنیم و به این دلیل است که من معتقدم سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی اعم‌تر و کلی‌تر از سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی تا آزادسازی در اقتصاد ایران شکل نگیرد و بخش خصوصی در اقتصاد به صورت قوی حضور نیابد به هیچ نتیجه‌ای نخواهیم رسید. دولت نروژ ابتدا به این نتیجه رسید که باید به طور کامل از پول فروش نفت خود چشم پوشی کند بعد از آن به دنبال راه کارهای جایگزین آن رفت.

* تنها 2 راهکار برای اقتصاد بدون نفت

- ولی به نظر می‌رسد دولت در ایران تنها در حوزه تصدی گری بزرگ است، ولی در حوزه خدمات عمومی بسیار کوچک و ضعیف است؟

رضوی پور: بله همین طور است. دولت سوییس هم در مقایسه با GDP بزرگ است و بخش خدمات عمومی بزرگ و رشد یافته دارد، ولی این بزرگی ناشی از درآمدهای مالیاتی است، مادامی که خدمات عمومی به شکل مالیات نباشد خدمات خوبی انجام نخواهد شد.

- کشورهای حوزه خلیج فارس چطور؟

رضوی پور: الگوی ما که این کشورها نیست. قرار است هر چیزی سر جای خودش باشد. خدمات عمومی باید بر اساس مالیات باشد البته باید این واقعیت تلخ را نیز پذیرفت که ما درباره مالیات نیز وضعیت اسف باری داریم نظام مالیاتی ما به هیچ عنوان شباهتی به نظام و سیستم مالیاتی کشورهای توسعه یافته ندارد و بحث درباره آن نیز بسیار مفصل است.

پیله‌فروش: ببینید منظور از اقتصاد بدون نفت به این معنی نیست که ای کاش نفت نداشتیم اگر کشور ما از گذشته توانسته بود، مزیت نسبی نفت همچون انرژی ارزان قیمت صنعت ملی را تقویت کند، اکنون چنین مشکلاتی نداشتیم. ما هم‌اکنون پس از 100 سال حتی به اندازه کشورهای نوظهوری همچون کره و مالزی و استرالیا در زمینه توزیع و فروش فرآورده‌های نفتی به دنیا نیستیم و این بسیار اسف‌بار است. بنابراین برای حل این معضل ناچاریم تنها و تنها به سمت رفع و حل دلایل و عوامل این عقب ماندگی و وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی حرکت کنیم در غیر این صورت به هیج نتیجه‌ای نخواهیم رسید.حال در رابطه با این سوال که باید پول نفت را در کجا و چگونه هزینه کنیم باید گفت ابتدا باید ببینیم تا به امروز این پول را کجاها و چگونه مصرف کردیم. به‌طور خلاصه تا به امروز ارزان فروشی کردیم، کالاهای مصرفی تا دلتان بخواهد وارد کردیم، بودجه‌های عمرانی تعیین کردیم ولی برای بودجه عمومی مصرف کردیم.در عرصه‌ای به نام پرداخت نقدی یارانه پول نفت را بین مردم توزیع کردیم و بسیاری اقدامات دیگر از همین قبیل. و اگر در تمامی این سال‌ها استراتژی ملی برای پی‌ریزی صنعتی ملی و بومی طراحی کرده بودیم هم‌اکنون صنعت نفت ما در تمامی حوزه‌ها و صنایع دیگر به تبع آن در تمام جهان حرفی برای گفتن داشت. حال تنها دو مسیر باقی مانده است یا هزینه‌ها را به شدت کاهش دهیم و یا مالیات ها را باید افزایش دهیم برای تحقق اقتصاد بدون نفت به صورت تدریجی که هر دو مسیر سخت است زیرا کاهش شدید هزینه‌ها مشکلات متعدد و ریاضت اقتصادی عظیمی را به دنبال خواهد داشت و افزایش مالیات‌ها نیز تحول در نظام مالیاتی و فراهم کردن شفافیت و آزادسازی اقتصاد را می‌طلبد.

* نظام مالیاتی کشور به شدت ظالمانه است

- به نظر من این راهکار ساز و کار اجرایی ندارد هم‌اکنون در این باره که اقتصاد ایران به شدت وابسته به نفت است و از بیماری هلندی رنج می‌برد میان تمامی کارشناسان اجماع وجود دارد ولی به نظر می‌رسد نبود قوانین و سازو کارهای نظارتی مشکل امروز ایران است؟

پیله فروش: بله نماینده مجلس تنها به فکر رای آوردن در دور بعدی است و قانونی که تصویب می‌کند نیز در همین رابطه است در سال 86 قانون مدیریت خدمات کشوری تصویب شد این قانون که قرار بود قانون جامع بخش عمومی باشد و تا به حال اجرا نشده است.

رضوی پور: اما به نظر من مشکل قانونی نداریم ومثال آن موضوع حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی که هر دوی آنها قوانین خوبی داشتند ولی به هیچ نتیجه‌ای نرسیدند. توجه کنید در همین نظام مالیاتی ما مشکلات ساختاری بسیاری داریم نظام مالیاتی کشور ما به شدت ظالمانه است و واقعا بر اساس میزان درآمد نیست در کشور ساختارها معیوب و ناقص است هنوز بانک مرکزی ما به زعم یکی از معاونینش توانایی آن لاین نظارت بر چرخش مالی بانک‌های کشور وجود ندارد. برای نمونه طرح شبنم در کشور شکست خورد زیرا هنوز در کشور ما مراودات کالایی و مالی قابل تفکیک نیست و تمامی این موضوعات در بسیاری از کشورها مرسوم و رایج است. امروزه دولت در خود انگیزه‌ای ندارد که خود را با لایه‌های قدرت و ثروت درگیر کند تا نظام مالیاتی را سامان دهی کند و شرایط کنونی را به آن ترجیح می‌دهد.

* اگر شفافیت بود،جزایری‌ و زنجانی متولد نمی شدند

- به نظر می‌رسد باید به آموزش و توجیه مردم پرداخت مردم باید لمس کنند که نفت به ضررشان است.

رضوی پور: خیر به هیچ وجه من با نظر شما موافق نیستم زیرا نفت برای کشور ما موهبت و نعمت گران بهایی است حال اگر ما بعد از این همه سال نتوانسته‌ایم از آن به خوبی بهره بگیریم موضوع مجزایی است. اینکه حضرت آقا امروز به اقتصاد مقاومتی تاکید می‌کند یعنی تقویت زیر ساخت‌های کشور، نروژ در سایت رسمی صندوق ثروت ملی به صورت آن لاین دارایی‌های این کشور را نشان می‌دهد. این یعنی شفافیت و ما باید به این سمت حرکت کنیم و زیر ساخت را آماده کنیم.ما هنوز به دلیل فشار گروه‌های فشار و ذی نفوذ نتوانستیم برای گمرک‌های کشور سیستم‌های یک پارچه راه اندازی کنیم زیرا این موضوع موجب افشای فسادهای کسترده در این رابطه می شود.امروز در کشور ما اولویت بر این است که مسائل پشت پرده باقی بماند. قوانین در کشور تخیلی و بدون توجه به واقعیات تدوین می‌شود امروز اگر شفافیت در کشور وجود داشت شخصیت‌هایی نظیر شهرام جزایری رفیق دوست بابک زنجانی‌ها متولد نمی‌شدند. سخن جناب دکتر پیله فروش صحیح است که مجلس طرح‌ها و لوایح را بدون نگاه دقیق و همه جانبه تصویب می‌کند. بحرانی که در سال 90 در گمرکات کشور به وجود آمد و سرعت ترخیص کالا چندین برابر افزایش یافت تنها به دلیل تصویب مصوبه ای در مجلس بود که تمامی واردات را صنعتی را ملزم می‌کرد که استاندارد صنعتی دریافت کنند. امروزه در تمامی کشورها اتاق‌های فکری وجود دارد که مسیر و اهداف کشور را تدوین و برنامه ریزی می‌کنند و مجلس و دولت با جریان سازی مسیر را همراه کرده تا کشور به راحتی به اهداف خود برسد.امروزه کشور ما از نبود مرکزی برای تصمیم گیری کلان اقتصادی رنج می‌برد که بدون توجه به مردم و فضای عمومی راه صحیح را تعیین و کشور را به آن سمت حرکت دهد.باید نهادی مرکزی و ورای دولت و مجلس وظیفه برنامه ریزی و نظارت برای اهداف اقتصادی کلان کشور را در دست گیرد و بدون هیجان و اقدامات انقلابی که بسیار خطرناک و هزینه بار است اقتصاد کشور را به سمت استقلال از درآمدهای نفتی حرکت دهد. پیله فروش: به نظر من این اظهار نظر در فضای کنونی و در موج سوم دموکراسی و دنیای ارتباطات مناسب نیست مگر می‌شود از مردم مالیات گرفت ولی خواست آنها و نقطه نظارت آنها در رابطه با اداره کشور را نشنید و در نظر نگرفت حکومت پهلوی با تمام امکانات و در روزهایی که دنیا از منظر اطلاعاتی بسیار عقب‌تر از امروز بود نتوانست چنین اقدامی را انجام دهد بنابراین چگونه می‌شود که در فضای کنونی بدون دخالت مردم بخش خصوصی اقتصاد کشور را از ورطه کنونی نجات داد.به نظر من تا علت‌ها و عوامل به وجود آورنده شرایط کنونی پابرجا باشد وضعیت کنونی تداوم خواهد داشت.

منبع: تسنیم

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
Markets

نیازمندیها

تازه های سایت