سرویس اقتصادی «فردا»: پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و ایجاد فضای تازهای در بازارهای مختلف از جمله در بازار ارز، نوسانات ارزی نیز چهره تازهای به خود گرفت. در شرایطی که التهابات به وجود آمده در بازار ارز تا چند ماه پیش به روند صعودی این بازار منجر شده بود، تحرکات اخیر آن به کاهش نرخ دلار یاری رسانید. این کاهش به ويژه در یکی دو ماه اخیر با شدت بیشتری دنبال میشد تا سرانجام با اقدامات مختلفی به ثبات رسیده و در حوالی ۳۰۰۰ تومان آرام گرفت.
در شرایطی که تا چند ماه پیش نرخ دلار در حوالی ۳۶۰۰ تومان نوسان میکرد و پس از انتخابات به حدود ۳۳۰۰ تا ۳۲۰۰ رسیده بود، اما کاهش دفعی آن به نزدیکیهای ۲۹۰۰ تومان توجهات زیاد مردم و فعالان بازار را به سمت خویش جلب نمود. اگرچه، این نوسانات امروز کمتر دیده میشود و چند هفتهای است که ثبات نسبیای در این بازار حاکم شده است. بیش از یک ماه است که نرخ دلار حوالی ۳۰۰۰ تا ۳۰۵۰ تومان نوسانات کمی دارد و عملاً ثبات نسبی در مرز ۳۰۰۰ تومان بر آن حاکم شده است.
واکنش دولتیها و ترمز کاهش نرخ ارز
وقتی چند هفته پیش، رئیس بانک مرکزی نسبت به کاهش نرخ ارز واکنش نشان داد و این واکنش شاخص نرخ دلار را صعودی نمود، عده بسیاری از اقتصاددانان و مردم نسبت به این مسأله اظهار ناخرسندی کردند. کار حتی به مجلس و برخی نمایندگان مجلس نیز کشیده شد تا این اولین واکنش رسمی دولت به نرخ ارز را مورد انتقاد قرار دهند. پیشتر ( اینجا ) به دلایل این واکنش اشاره کرده بودیم و عملیاتی شدن کاهش نرخ ارز را در بستر غیر صحیح و غیر اصولی ـ یعنی همان اتفاق که در حال افتادن بود ـ مورد نقد قرار دادیم. علی رغم تمام بحثهای تخصصی و قانونی که درباره سخن آقای رئیس کل و تغییر روند بازار ارز شاهد بودیم، اما ذکر این نکته ضروری است که این سخن، به کاهش هیجانات کمک نمود.
بدون شک بازار ارز و برخی بازارهای موازی آن، دچار هیجان تصمیمگیری شده بودند و همین رفتارهای احساسی برگرفته از شرایط سیاسی، موجب واکنشهای هیجانی نسبت به کاهش نرخ ارز شده بود. بازتاب سخن رئیس بانک مرکزی اگرچه در بستر این هیجان خرسندکننده نبود، اما واقعیت را به بازار ارز بازگرداند. واقعیت بازار ارز کاهش چند صد تومانی نبود چرا که ساختارهای معیوب اقتصاد ما در ماههای و سالهای اخیر کشش این کاهش را نداشته و ندارد. تورم چند ده درصدی، نرخ رشد منفی و بیکاری مزمن هرگز با ارز ارزان جمع نخواهد شد، مگر آنکه نرخ ارز را دستوری یا هیجانی پایین آوریم و به عبارت دیگر مدیریت نرخ کنیم!
واکنش فوق و تبعات آن در شرایطی بود که هفته گذشته و پس از حضور وزیر اقتصاد در کمیسیون اقتصادی، اظهار نظر وی نیز در راستای تثبیت نرخ ارز قابل تأمل بود. بر اساس اظهارات یکی از اعضای این کمیسیون، وزیر اقتصاد ضمن اشاره به اینکه «با این حساب زمانی که حجم پول در جامعه افزایش پیدا کند ارزش پول کم می شود» بیان داشته است که «ما شاهد بی ارزش شدن پول ملی هستیم و بی ارزش شدن پول ملی در مقابل کالا و خدمات، "تورم" تلقی می شود. همچنین کاهش ارزش پول ملی در مقابل پول خارجی به معنای این است که پول ملی ارزش خود را در مقابل کالای خارجی از دست داده و علت آن هم تورم است. موافق کاهش بیشتر از این قیمت ارز نیستم، ما باید تورم را کنترل کنیم تا ارزش پول ملی حفظ شود».
این اظهارات دقیقاً منشأ اظهار نظر ناگهانی رئیس بانک مرکزی را آشکار میکند. طیبنیا علت کاهش ارزش پول ملی را تورم دانسته و بر همین اساس، عملاً تا این منشأ تورمی و ازدیاد نقدینگی حل نشود، پایین آمدن نرخ ارز ممکن نخواهد بود. بنابراین در شرایط کنونی اگر بخواهیم با هیجان و فشار نرخ ارز را پایین بیاوریم عملاً واقعیتهای اقتصادی خودمان را دور زدهایم.
کف نرخ دلار چقدر است؟
بعد از اظهارات رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر تعیین کف نرخ دلار، اظهارنظرهای گستردهای برای تعیین این کف و محاسبه آن با معیارهای مختلف به وجود آمد. بعضی کف را ۳۰۰۰ تومان، عدهای حوالی ۳۳۰۰ تومان و برخی دیگر زیر ۳۰۰۰ تومان میدانستند. در همین راستا، اما با قدری تأخیر، وزیر اقتصاد این نرخ را حوالی ۲۶۰۰ تا ۲۷۰۰ تومان اعلام کرده و عملاً این حدود را کف نرخ دلار دانسته است. به نظر میرسد اگر شرایط تورمی به ثباتی نائل شود و عیار آن آرامآرام رو به کاهش بگذارد، کف قیمتی یادشده نیز چندان دور از دسترس نیست.
اما جالب اینجاست که اگر کف قیمتی دلار این حدودی است که آقای وزیر ذکر میکند، پس چرا رئیس کل بانک مرکزی قدری برای اعلام کف شتاب نمود؟! یا آنکه باید بگوییم کف قیمتی در این چند هفته اخیر به این سطوح رسیده و عملاً در این مدت اقتصاد ما قدری سامانیافته است؟
امیدواریم تجربههای دولت گذشته در سخنپراکنی اعضای بانک مرکزی و آفات آنها، در این دولت لحاظ شود تا کمتر دچار آسیبهای احتمالی آن باشیم. حرفهای بودن بانک مرکزی در مؤلفههای مختلفی نمایان میشود و از جمله آنها موضعگیری و سخن گفتن رئیس کل آن است؛ چراکه با هر واژه او، ممکن است بازار و اقتصاد کشور تحت تأثیر قرار بگیرند. شاید بهتر باشد رئیس کل جدید برخلاف برخی رؤسای پیشین، در عوض سخنگویی، بیشتر عمل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید