نقد رمان میان لاشه ایستگاه متروکه

مهندس، مردی تنها و مرموز که مدتی است که در یک روستای دور‌افتاده‌ی کوهستانی بصورت ناشناس زندگی می‌کند. او از خانواده‌‌اش جدا شده و برای فرار از گذشته دردناکش این زندگی را ترجیح داده است. ولی با ورود خانم دکتری برای کار در خانه بهداشت روستا، میان این دو اتفاقات و حس‌هایی رخ می‌دهد

آنچه که باعث تمایز در دانلود رمان هست موضوع داستان نیست بلکه  روایت روابط انسان ها،حمایت دوستانه ودرک قوی مردمانی هست که بی هیچ چشمداشتی کمک می‌کنند وبا حداقل ها شادند دست یاری می‌گیرند ومرام و معرفت خرج میکنند سرپناه غریبه ای میشوند که غمی رازگونه داره وسیلی خورده زندگی هست

نویسنده بخوبی تلخی داستان وسوز سرمای برف کوهستان رو کنار هم گنجانده وبا گرمای معرفت مردم روستا مرحم خوبی برای درد عذاب بخشا یافته ست

بخشا  که هنوز درگیر اشتباه گذشته ست

حالا درد عذاب وجدان وتهمت مرگ همسرش اون رو آدم فراری از زندگی کرده،کاملا شخصیت محکم وموفق وتلاشگر وبخشنده ی داره ودرکنار همه ناراحتی  ها در این محیط داره خودش واشتباهاتش رو مرور میکنه ودر پی ساختن دوباره خود هست

☃️☃️☃️

شخصیت پردازی داستان بسیار قوی وچیدمان کارکترها کاملا مناسب وبجا هست

جمع خانوادگی صمیمی پر از حس دوست داشتن، حمایت واعتماد

حفظ احترام  به بزرگتر وتعلق خاطر به هم

لطافت روح مادر واستواری حمایت پدر

درست ودقیق بیان شده

آق بابا پیرمردی قدیمی با تفکر منطقی که در جهت ادای دین اما خیلی بیشتر پدرانه حامی بخشا ست

پرینازخانم دکتر فعال وباهوش روستا،خوش مشرب  زنی که عاشق شد واز بیان احساسش نترسید ودر نهایت مرحم روح عاشق و دردمند بخشا شد

بهنیا برادری رو بلد وشوخ وپر از انرژی

با دیالوگ های خاص خودش

الله دار رفیق تمام عیار عاشق تیکه کلام شمالیش بودم واسه مرد بودن نباید حتما سواد داشت یا پول داشت ذات پاک واصیل لازمه

لیست رمان های عاشقانه رایگان محرابه سادات قدیری

#رهایش

#کنار_کبود_کدر ✔️

#دست_هایم_حافظه_دارند ✔️

#روز_را_بلندتر_میخواهم ✔️

#آبان_ماه_اول_زمستان_است ✔️

#پنجره_ها_می_میرند ✔️

#برای_خوب_بودن_حالم ✔️

#پنجمین_فصل_سال ✔️

#فصل_بی_برگی ✔️

#حسرت ✔️

#بادها_مسیر_دیگری_دارند ✔️

#شاید_خدا_گم_شد ✔️

#میان_لاشه_ایستگاه_متروکه ✔️

#هجوم_وهم_بیابان_ها ✔️

#خزان_خنده_های_خزر ✔️