خبرگزاری مهر: رسانههای خبری از برگزاری نشست سران شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا در ماه اکتبر، پاییز امسال، در کمپ دیوید جهت حل بحران قطر خبر دادهاند. اگر بخواهیم با دیدی عمیقتر به موضوع بحران در منطقه میان قطر و کشورهای حوزه خلیج فارس نگاه کنیم باید گفت: خطوط کلی سیاستهای آمریکا و خطمشی واشنگتن نسبت به بحران خلیج فارس به تمایل دولت آمریکا برای هماهنگشدن تحرکات عربستان، امارات و دیگر کشورهای عرب این منطقه با تشکیلات تروریستی افراطگرا و مقابله با نفوذ ایران باز میگردد و واشنگتن نمیخواهد در راستای تحقق این دو هدف، خللی همچون اختلاف میان کشورهای عربی منطقه به وجود آید. از زمان آغاز بحران قطر، دونالد ترامپ موضع حمایتگرانه خود را از کشورهای تحریم کننده قطر اعلام کرد، موضعی که البته مغایر با دیگر ارکان دولت آمریکا همچون پنتاگون و وزارت امور خارجه بود. از سوی دیگر تلاشهای دیپلماتیک مقامهای قطری و اصرار بر موضع قاطع خود درباره محکوم کردن شروط سیزده گانه عربستان و متحدانش باعث شد کشورهای تحریم کننده از موضع خود کوتاه بیایند و راه گفتگو را در پیش بگیرند. مجموعه این عوامل بعدها باعث شد ترامپ لحن
خود را نسبت به بحران قطر تغییر دهد. در این راستا خبرنگار مهر گفتگویی با پروفسور «جفری لفور»، استاد علوم سیاسی دانشگاه کنتیکت امریکا انجام داده است که در ادامه میآید. *نشست کمپ دیوید برای حل بحران قطر قرار است پاییز امسال در امریکا برگزار شود. آیا این ابتکار عمل امریکا میتواند به حل این بحران منجر شود؟ بسیار بعید به نظر میرسد که دولت ترامپ بتواند راه مناسبی را برای حل بحران قطر پیشنهاد دهد. مقامات ایالات متحده آمریکا متوجه شده اند که هر گونه راه حلی در مورد بحران قطر باید توسط کشورهای منطقه مطرح شده و نمیتواند توسط واشنگتن تحمیل شود. عربستان سعودی علنا اعلام کرده است که راه حل باید توسط کشورهای منطقه مطرح شود. با به رسمیت شناختن بلاتکلیفی مداوم و تمایل به اجتناب از وضعیت دیپلماتیک غیر حرفهای (هماهنگی دستور کار پر مشغله ماه مه واشنگتن، دیدار ریاست جمهوری با رهبر کره شمالی و تصمیم گیری در مورد معاهده هستهای ایران) دولت ترامپ برگزاری نشست پیشنهادی کمپ دیوید را از ماه می (تاریخ اولیه برگزاری نشست) به ماه سپتامبر ۲۰۱۸ موکول کرد. به منظور جلوگیری از آسیب رساندن به روابط گسترده نظامی ارتش واشنگتن با
عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، بحرین و قطر، مقامات ایالات متحده آمریکا متوجه هستند که اکنون باید با دقت در خط بین دو طرف متضاد راه بروند. واشنگتن باید از کلمات یا اقداماتی مانند آنچه رئیس جمهور ترامپ یک سال پیش در عربستان سعودی بیان کرد (سرزنش کردن قطر به علت افزایش تنشهای منطقهای و چراغ سبز نشان دادن به عربستان سعودی جهت حمله به قطر) اجتناب کند. *برخی معتقد هستند اینکه امریکا در راس این ابتکار عمل برای حل بحران قطر برآمده نشان از نارضایتی واشنگتن از ریاض جهت حل مسائل منطقهای است. نظر شما در این خصوص چیست؟ ابتکار کمپ دیوید واشنگتن ممکن است عربستان سعودی را تحت فشار قرار دهد تا جهت آرام کردن تنشهای منطقهای بیشتر تلاش کند، به جای اینکه آنها را تشدید کند. جنگ مداوم در یمن موردی است که دولت ترامپ میخواهد ریاض برای پیدا کردن راه حل صلح آمیز بیشتر تلاش کند. هر روزی که جنگ ادامه دارد ایالات متحده آمریکا در بحران انسانی یمن به دلیل فروش اسلحه به عربستان سعودی بیشتر گرفتار میشود. اما بعید به نظر میرسد که واشنگتن مایل به مخاطره انداختن روابط استراتژیک خود با ریاض باشد در زمانی که واشنگتن تلاش
میکند همراه با عربستان جبهه ضد ایرانی را حفظ کند و حمایت عربستان سعودی از طرح صلح اسرائیل - فلسطین دولت ترامپ را کسب کند. *با توجه به شروط عربستان و همپیمانان آیا قطر حاضر است امتیازی به طرف مقابل بدهد؟ اگر چنین است در چه زمینههایی ممکن است مصالحهای صورت گیرد؟ سیزده درخواستی که توسط سعودیها و متحدان آنها در ژوئن ۲۰۱۷ ارائه شده، فضای کمی برای مصالحه، بدون اینکه اساسا قطر حاکمیت خود را از دست بدهد، ارائه نموده است. نیروهای نظامی قطر توسط عربستان سعودی و حتی امارات کوچک جلوه داده میشوند، بنابراین حضور نظامی ترکیه در قطر تضمین خاصی از امنیت را به قطر با توجه به وضعیت فعلی ارائه میدهد. خاموش کردن شبکه الجزیره، ضربهای به شهرت دوحه جهت تلاش برای نفس کشیدن ایدههای تازه در منطقه است. کاهش یا قطع روابط با ایران، انعطاف پذیری سیاسی و نظامی قطر را کاهش میدهد و قطر را مجبور خواهد کرد که به عربستان سعودی بیشتر وابسته و تابع باشد. شاید مسئله اخوان المسلمین مورد مذاکره قرار گیرد، اما این امر ارتباطات قطر با حماس را در قلمرو فلسطین به خطر میاندازد. *با توجه به روابط امریکا با عربستان و قطر، واشنگتن چگونه
میتواند این بحران را حل کند تا دو طرف را راضی نگهدارد؟ بعید است حل بحران قطر کسی را خوشحال کند. همچنین بسیار بعید به نظر میرسد که قطر شبکه الجزیره را خاموش کند، شبکهای که به عنوان یک تیغ در برابر سعودیها و دیگران در منطقه فعالیت خواهد کرد. علاوه بر این، با اشاره به مثال عمان (جلوگیری از ایجاد دشمنان) در ارتباط با ایران، دوحه میخواهد گزینههای سیاسی-اقتصادی-نظامی خود را باز کند. تا زمانی که ایالات متحده آمریکا فرماندهی پیشرو را برای مرکز فرماندهی ایالات متحده در قطر پی ریزی میکند و دوحه همچنان به عنوان یک دارایی مهمی برای واشنگتن محسوب میشود، دولت ترامپ گره دستان دیپلماتیک خود را در تحت فشار قرار دادن عربستان سعودی-مصر-امارات متحده عربی-بحرین خواهد یافت.
دیدگاه تان را بنویسید