سرویس بینالملل فردا؛ مهدی خلسه:
دونالد ترامپ باز هم نشان داد که قرار نیست برای پایان دعوای او با رسانههای آمریکایی زمان مشخصی را تعیین کرد. ترامپ دیروز باز هم به CNN حمله کرد و با انتشار یک توئیت فیلمی مونتاژ شده را منتشر کرده که در آن در حال کتک زدن فردی است که به جای سر او، نشان شبکه سی ان ان قرار گرفته است. این ویدئو برای اکثر مردم جهان آشنا بود. قبل از انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا حضور فرد حاضر در این ویدئو که رقیب خود را به شکل نمایش کتک میزند و موهای او را برای تحقیرش کوتاه میکند، انتخابات آمریکا را به اندازه کافی خندهدار و مضحک کرده بود. بعد از پیروزی ترامپ، اما این فیلم بیشتر به عنوان نماد حیرت از اوضاع اسفناک سیاسی در درون جامعه آمریکا حکایت میکرد و رئیس جمهور شدن فرد حاضر در این فیلم به جای خنده نماد تحیر سیاسی شده بود. ترامپ احتمالاً از واکنشهای مردم درباره فیلم مربوط به یکی از مسابقات کشتی کج که چند سال پیش در آمریکا برگزار شده بود، خبر داشت و در این توئیت، با گذاشتن آرم شبکه CNN به جای سر رقیب خود، هم شجاعانه به دعوای خود با رسانههای آمریکایی ادامه داد و هم از حماقت خود درباره بیاهمیت بودن شخصیت قبلی و وظیفه فعلیاش
در جامعه آمریکا پرده برداشت.
ترامپ هفته پیش هم دو خبرنگار شبکه ان بی سی را که یکی از آنها دختر برژینسکی است دیوانه، و روانپریش خوانده بود. نیجی رزدان خبرنگار شبکه «ان دی تی وی» درباره توییت جدید ترامپ، نوشت: «آمریکای عزیز، میخواهم برایت گریه کنم.» کیم قاتاس خبرنگار شبکه BBC هم نوشت: «با این وضعیت اینکه در خاورمیانه بمانم و جنگها را پوشش دهم، برایم امنتر است». اما در پس نمایشهای افسارگسیخته ترامپ و آه و افسوسها و مطالب تراژیک خبرنگاران و اصحاب رسانه در آمریکا، نکتههای ظریفی درباره مطالبه «عدالت رسانهای» و اعلام تنفر از جوسازیها و شکل دادن به روال زندگی سیاسی و اجتماعی مردم آمریکا و سایر نقاط دنیا توسط رسانههای مطرح جهان نهفته است. افسوس که فرد حقیری، چون ترامپ اکنون نماد این مبارزه علیه هژمونی رسانهها در آمریکا و جهان شده است. او که خود سالها از پس همین لابیهای مهم رسانهای در آمریکا رشد کرده است و به عنوان شومن به افزایش سرمایههای خود پرداخته، حالا تبدیل به نمادی از مطالبه مردم بیرسانه برای تحقق عدالت رسانهای شده است و بارها ادعا کرده است که به سخن گفتن و اعلام مواضع بیپرده در مقابل مردم تنها از طریق همین
شبکههای اجتماعی قابل دسترسی از جمله توئیتر و بدون دستکاری با مردم به ارتباط خواهد پرداخت. بیشک به ترامپ نمیتوان امیدی داشت که بتواند هژمونی سیاسی اجتماعی غولهای رسانهای آمریکا را با چنین اقداماتی از بین ببرد، ولی شکست رسانهها و روزنامههای اصلی آمریکا و پیروزی ترامپ در انتخابات که اتفاقاً به مدد رای حاشیه نشینها و طبقه کارگری آمریکا به محافظهکاری افراطی صورت گرفت، نشان از تمایل مردم این کشور به «نه گفتن» به امواج رسانههایی دارد که سالهای متمادی و به صورت شبانه روزی «ارزشهای لیبرال آمریکایی» را به خورد مردم این کشور دادهاند و حالا در شبکههای اجتماعی به دنبال چهره حقیقی سیاستمداران و ثروتمندانی میگردند که دیگر تمایلی به دیدن آنها از دریچه بزککننده شبکههای تلویزیونی و خبری ندارند.
دیدگاه تان را بنویسید