الیکا عبدالرزاقی: مخاطب«سرباز»منتظر سیلی نباشد!

الیکا عبدالرزاقی از هجمه‌ها به نقش "یلدا" در فضای مجازی می‌گوید و این قول را به مخاطب می‌دهد که پایان داستان با خودش نگوید که چرا این‌طور نشد؟ قرار نیست دلزده شود و در واقع "سیلی بخورد".

کد خبر : 993497

خبرگزاری تسنیم:ماه رمضان امسال سریال‌هایی روی آنتن رفتند یا دهه‌فجری بودند، یا پاییز و زمستان و حتی نوروزی بودند اما کرونا کنداکتور رمضانی نصیب‌شان کرد. یا فیلمبرداری سریال مناسبتی متوقف شد و یا نتوانست روزهای تصویربرداری و مراحل فنی‌اش را به سرانجام برساند در نتیجه مخاطب شاهد سریال‌هایی است که هیچ رنگ و بویی از رمضان در آنها وجود ندارد. یکی از این سریال‌ها که قرار بود در فصل دیگری روی آنتن برود و به رمضان 1399 رسید، "سرباز" هادی مقدم‌دوست است. سریالی که از اولین شب ماه رمضان روی آنتن رفت؛ نداشتن سرعت در انتقال مفاهیم و ری‌اکشن‌ها و اتفاقات هیجان‌انگیز و البته آرامشِ در روایت داستان، آنطور که باید و شاید نتوانست خصوصاً در روزهای ابتدایی مخاطب را به این سریال تلویزیونی امیدوار کند اما از زمانیکه نقش اول داستان (یحیی) به همراه پسر دایی‌اش به سربازی رفتند داستان‌ رویه جذاب‌تری به خودش گرفته است. البته باید تا پایان منتظر ماند و دید که هادی مقدم‌دوست موفقیت‌های گذشته‌اش را می‌تواند تکرار کند یا "سرباز" مخاطب را دلزده و در کارنامه این کارگردان و نویسنده‌اش اثر ناموفقی را به یادگار خواهد گذاشت؟

داستان این سریال درباره پزشک وظیفه‌ای به نام یحیی (آرش مجیدی) و هم خدمتی‌های اوست. در این‌میان، یلدا همسر یحیی (الیکا عبدالرزاقی) نیز پابه‌پای او در ماجراها و اتفاقاتی که پیش می‌‌آید حضور دارد. قالب جدید روایتگری هم قابل توجه است که "ناصر طهماسب" دوبلور پیشکسوت و صاحب‌نام این روایتگری را برعهده دارد. البته شخصیت‌های سریال نیز گاهی به عنوان راوی به صورت اول شخص احساسات و درونیات خود را بیان می‌کنند.

ریتم متفاوت و آرام سریال "سرباز" ما را یاد اثر سینمایی هادی مقدم‌دوست هم می‌اندازد که همین‌طور آرام، داستان‌ها و مفاهیم موردنظرش را جلو می‌برد این بار در این سریال تلویزیونی هم چنین اتفاقاتی افتاده است. تا جائیکه در جریان گپ و گفت با الیکا عبدالرزاقی بازیگر نقش "یلدا" هم مطرح شد که مخاطب با تماشای سریال "سرباز" منتظر سیلی و هیجان خاصی نباید باشد. شخصیت‌ها آرام آرام رشد می‌کنند و البته که آخر داستان هم مخاطب دلزده نخواهد شد.

شاید به قولِ این بازیگر سینما و تلویزیون یکی از نقاط عطف سریال تعدد لوکیشن و تنوع جغرافیایی باشد که در بستر داستان اتفاق افتاده و رفته رفته مخاطب شاهدش خواهد بود. چرا که این سریال در شهرهای مختلفی چون تهران، لواسان، ساوه، قم، زاهدان، اهواز، خرمشهر، آبادان، زابل، قزوین، دماوند، پرند، مشهد و شهرهای کربلا و نجف تصویربرداری شده است. اما با تمام این اوصاف، سریال سریال رمضانی نیست! تا اینجا گره و پیچیدگی در داستان دیده نشده که مخاطب را گرفتار خودش کند به هر حال در کنداکتور سریال مناسبتی مخاطب منتظر هیجان و جذابیت و قصه روان است.

شاید سادگی و آرامش قصه نقطه متمایز سریال باشد اما بدون گره و کُند بودن روند و ریتم داستان، قدری برای بعد از افطار مناسب نباشد. "سرباز" اولین سریالی است که مخاطب در هنگامِ افطار می‌بیند نمی‌تواند آن طور که باید و شاید با گره‌ها و پیچیدگی‌هایش مخاطب را همراه کند و یا به قولی مخاطب منتظر قسمت‌های بعد آن باشد. بیننده در هر جای قصه می‌تواند به جمع مخاطبین این سریال بپیوندد و با ندیدن قسمت‌هایی از سریال چیزی را از دست نمی‌دهد.

در کنار همه اتفاقات این سریال، متفاوت بودن کاراکتر الیکا عبدالرزاقی و انتقاد فضای مجازی به شخصیت داستانی‌اش قابل توجه است. به بهانه این سریال و حضور این بازیگر سینما و تلویزیون که او را با "دورهمی"، "قهوه تلخ"، "ویلای من"، "شوخی کردم"، "مرد هزار چهره" و "در حاشیه" مهران مدیری، "گاهی به پشت سر نگاه کن" که ماه رمضان پخش شد، "ساخت ایران" محمدحسین لطیفی و بسیاری از کارهای تلویزیونی و سینمایی می‌شناسیم با او به گفت‌وگو نشستیم.

مشروح این گپ و گفت را در ادامه می‌خوانید:

به خاطرِ سریال "سرباز"، توئیت باز کردم/ مخاطبی نوشته بود افطار بخورم یا حرص از دست یلدا

*بگذارید از اینجا شروع کنیم که سریال "سرباز" با انتقادات زیادی مواجه است و در این میان نقش "یلدا" بیش از دیگر کاراکترها مورد بحث قرار گرفته و حتی هجمه! نظر شما چیست؟

همیشه هیاهوها بد نیستند و اتفاقاً سازنده و کمک‌کننده‌اند. من احساس می‌کنم مجموعه "سرباز" و شخصیت‌های داستانی‌اش دیده می‌شوند چرا که درباره "یحیی" و "یلدا" در فضای مجازی صحبت می‌شود. همه تلاش سازندگان سریال این است که مخاطب درباره نقش‌ها و اتفاقاتش صحبت کنند. شاید برایتان جالب باشد که من خیلی در فضای مجازی فعال نیستم و اینستاگرام را هم به اجبار یاد گرفته‌ام و به خاطر این اتفاقات توئیت باز کرده‌ام. در یکی از این توئیت‌ها نوشته بودند "چقدر من سر افطار هم غذا بخورم و هم حرص از دست یلدا". به نظرمن این سریال دیده می‌شود برخلاف اینکه می‌گویند دیده نمی‌شود. این بحث و جَدل‌ها برایمان قابل توجه‌اند که مخاطبین با هم دارند کاراکتر یلدا اعصاب ما را خرد کرده یا به شخصیت یحیی و عملکردش خرده می‌گیرند. این بحث‌ها برای من جذاب‌اند و گویای دیده شدن سریال‌ "سرباز" است.

بیننده آرام آرام متوجه ریتم داستانِ "سرباز" شد

من تجربه بازتاب‌های لحظه‌ای و به روز داشته‌ام، زمانیکه در "خندوانه" استندآپ کمدی داشتم یا در سریال‌ "قهوه تلخ" و برخی مجموعه‌های تلویزیونی دیگر حتی بخش نمایشی برنامه "دورهمی" نقش‌آفرینی می‌کردم، یا مردم ما را می‌دیدند نقطه نظرات‌شان را می‌گفتند و یا در فضای مجازی دیدگاه‌هایشان را می‌خواندیم و نقدهایشان را به جان می‌خریدیم. کامنت‌های مثبت و منفی به چشم می‌خورد و خوشحال می‌شدیم کار روند رو به رشد و مخاطب‌پسند خودش را ادامه می‌دهد. "سرباز" در ابتدا شاید توقع ماه رمضانی مخاطب را برآورد نکرد دلیلش این بود تماشاگر در کنداکتور اول به خصوص، سال‌ها به کمدی عادت کرده و منتظرِ خوراک طنز است. خوراکی که تلویزیون برای هر سال ماه رمضان تدارک دیده بود و شاید هم اسم من بی‌تأثیر نباشد که سال‌ها کار کمدی کرده‌ام و طنزهای من را بیشتر دیده‌اند توقع یک چنین خوراکی را داشته‌اند. به همین خاطر در دو قسمت اول احتمال اینکه سرخورده بشوند وجود داشت اما خوشبختانه به مرور سمت و سوی کامنت‌ها تغییر کرد و سریال جای خودش را بین مخاطب پیدا کرد؛ چرا که بیننده ما آرام آرام خودش را با ریتم و سبک داستان همراه کرد و به این نتیجه رسید که در "سرباز" چه اتفاقی می‌افتد.

"یلدا" زنی به سبک کلیشه‌های تلویزیون نیست

* فداکاری "یلدا" به سبک زنان فداکاری نبوده که در تلویزیون دیده‌ایم، شاید بخشی از این هجمه‌ها به خاطر متفاوت بودن "یلدا" با دیگر همقطارانش است. نظر شما در این باره چیست؟

هادی مقدم‌دوست کارگردان هوشمند و با زکاوتی است که توجه او به جزئیات و ظرافت‌های کار را بسیار دوست داشتم و به آن احترام می‌گذاشتم. او از سکانس و ری‌اکشن و نگاهی در سریال نمی‌گذشت و شما هرچه در "سرباز" می‌بینید اتفاقی و ناخودآگاه نیست و کار بسیار سخت و دشواری داشتیم. برای من این تجربه متفاوت، جذاب بود؛ چون کاراکتری را بازی می‌کردم که می‌دانستم کلیشه تمام سال‌های تلویزیون نیست. اینجا دیگر زن فداکار فقط سکوت نمی‌کرد و یا در پستو اشک نمی‌ریخت و به هر نحوی محکوم به تحمل شرایط سخت نبود. در سریال "سرباز" یلدا هم بدعنقی و بدقلقی و حتی تلخی می‌کند و هم فداکار است و فداکاری‌اش شکل و شمایل متفاوتی دارد. این سریال زنی را نشان می‌دهد که دنبال پیشرفت و تغییر برای خودش، خانواده و خانواده همسرش است. اینکه کسی اصرار کند همسرش تخصص بگیرد، این تخصص گرفتن یعنی درآمد بیشتر و کمک به خانواده و زندگی بهتر و مرفح‌‌تر؛ همه تلاش‌های "یلدا" برای این است که "یحیی"- آرش مجیدی- به مسیر درستی هدایت شود. البته در این راستا تلخی‌هایی هم دارد که به ضعف‌های وجودی انسان برمی‌گردد. زنانگی‌هایی که بعضاً طبیعی است و اینها داستان را باورپذیر می‌کند که نیاز دارد "یحیی" به او توجه کند و همین رفتارهای واقعی و باورپذیر داستان را جذاب می‌کند. همه چیزهایی که برای یک انسان واقعی هم اتفاق می‌افتد.

می‌دانستیم به "یلدا" هجمه می‌شود!

* پارتنرِ شما در سریال "سرباز"‌، آرش مجیدی است که بارها در کارهای ملودرام نقش‌آفرینی‌هایش را دیده‌ایم؛ از تجربه کار با یحیی داستان بگویید.

آرش مجیدی هنرپیشه همراه و بسیار هنرمند با سوادی است و خیلی خوب می‌توانست در هر سکانسی به چیدمان دیالوگ‌ها و بحث‌ها کمک کند. تمرین‌هایی که با او داشتیم خیلی کمک‌کننده بود؛ همه‌چیز را در تمرین کنار هم قرار می‌دادیم تا در اجرا به آن پختگی برسد. کاراکتر "یحیی" به دلیل آن آرمان‌گرا و قهرمان بودنش،‌ کارهایی می‌کند که در جامعه مثبت نشان می‌دهد. از این طرف هم "یلدا" سعی می‌کند زندگی معمولی داشته باشد و شوهرش را به زندگی معمولی سوق می‌دهد. از ابتدا معلوم بود کاراکتر "یلدا" امکان دارد مورد هجمه قرار بگیرد مشخصاً می‌دانستیم و این اتفاق هم افتاد. من نقشی را بازی می‌کردم که تلخی‌ها و اشتباهاتی دارد اما تلاش می‌کند بهترین‌ها برای خودش و خانواده‌هایش رقم بخورد.

در "سرباز" مخاطب به برشی از زندگی واقعی می‌رسد

در شخصیت‌های داستان "سرباز"، یلدا به دلیل اینکه حسابی روی "یحیی" باز نکرده و احساس می‌کند "یحیی" هیچ‌چیز را نمی‌تواند مدیریت کند و به گونه‌ای وحشت‌زده است؛ تماشاچی گاهی این زجرها و عذاب‌های شخصیتی کاراکتر را نمی‌بیند که می‌خواهد طوری زندگی کند همسرش- یحیی- به قهقرا نرود. زیرا خانواده‌اش را می‌بیند، مادری که به زندگی توجه نمی‌کند و فقط به پول و سکه می‌اندیشد. پدری که ترسیده و بازنشسته است و به گونه‌ای در انتظار پایان زندگی‌اش است. خواهر افسرده‌ای که تکلیف زندگی‌اش مشخص نیست و با چهره و نگاهش "آه" می‌کشد. برادری که پُرتوقع است و خواهرش بچه‌اش را بزرگ می‌کند؛ خود یلدا ترک تحصیل کرده و می‌خواهد ازدواج کند. علاوه بر توجه به فرهنگ اقلیمی و ایرانی‌مان، از زاویه مدرن هم به این موضوع نگاه کنید در این سن ازدواج دیر هم شده است. اگر این ازدواج دیرهنگام هم شکل نگیرد چه اتفاقی می‌افتد و همچنین عشقی که به یحیی دارد و می‌کوشد او در مسیر درست قرار بگیرد. در جاهایی، تماشاگر می‌بیند یلدا حتی برای "یحیی" مادری می‌کند و جاهایی هم نقش همسری دارد. (خنده) یحیی واقعاً نوبر است و کاری برای خانواده نمی‌کند. داستان را آنقدر نویسنده و کارگردان درست کنار هم قرار داده‌اند حتماً به برشی از زندگی واقعی می‌رسیم. این همان چیزهایی که ملودرام اجتماعی را شکل می‌دهند و باید این طور سریال ساخت که مخاطب بتواند با لحظه به لحظه‌اش همذات‌پنداری کند.

این قول را به مخاطب می‌دهم آخرِ "سرباز" دلزده نشود

* مخاطبی که از روز اول "سرباز" را دیده و تا سرانجام داستان هم پیش می‌رود آیا به سبک و سیاقِ برخی سریال‌های طولانی، آخرِ سریال با خودش نمی‌گوید چرا این طور شد؟

من خودم خیلی سریال‌های تلویزیونی و طولانی دیده‌ام که در انتها گفته‌ام پایان آن را سرهم کردند. من فکر می‌کنم "سرباز" این تفاوت را دارد که تماشاچی را دلزده نکند. مسیری که دارید می‌بینید مسیر رشد شخصیت‌های داستان است و در نهایت هم اتفاق خوشایندی می‌افتد و طوری نیست که تماشاچی با خودش بگوید چرا نشد؟ این قول را به مخاطب می‌دهم.

به امین زندگانی گفتم کارگردان نمی‌گذارد من کارم را بکنم

* کار با هادی مقدم‌دوست را چطور دیدید؟

هادی مقدم‌دوست آنقدر خالصه کار می‌کند که تیم با او همراه می‌شود. از روز اول که به من پیشنهاد نقش "یلدا" شد برای خودم ترسیم می‌کردم که چطوری این نقش را بازی کنم و در چه شکلی ظاهر شوم که تماشاچی مرا در نقش جدی بپذیرد. اما روز اول فیلمبرداری، آقای مقدم‌دوست سر پلان به من گفتند این سکانس خوبی بود اما حجم بازی‌ات را کم کن! اضافاتی از این نقش را در ذهن داشت که الان می‌بینم صحیح بود که کم شود. کلمه به کلمه و سکانس به سکانس تحلیل می‌کرد و با جزئیات جلو می‌رفت. شب که به خانه آمدم یک مقدار از کار ترسیده بودم به همسرم (امین زندگانی) گفتم کارگردان نمی‌گذارد من کار خودم را بکنم و می‌گوید این شکلی شوم و گیج شده‌ام. امین زندگانی به من گفت اعتماد کن و برو!

همه‌چیز پیش از اجرا، ‌تمرین می‌شد

این آدم‌ها همیشه کارنامه خوبی داشته‌اند و هنرپیشه‌ها در کارهایشان درخشیده‌اند. واقعاً از فردا هرچه هادی مقدم‌دوست گفت و در ذهن داشت را اجرا کردم و تجربه لذت‌بخشی بود. شاید الان با خودتان بگویید بازیگر در کار هادی ‌مقدم‌دوست دستش بسته می‌شود اما اتفاقاً بازیگر در کار این کارگردان راحت است؛ کارگردانی که به جزئیات اهمیت می‌دهد. از ظرافت‌ها نمی‌گذرد حتی حرکت دست و نوع نگاه؛ قبل از اجرا بارها تمرین می‌کند. کمتر بحثی راجع به شیوه اجرای نقش نداشتیم، چون همه‌چیز پیش از اجرا، ‌تمرین می‌شد.

خوشحالم از کنداکتور رمضانی!/ همه معتقدند این کار زمستان باید پخش می‌شد

* و با تمام این اوصاف، "سرباز" در کنداکتور رمضانی قرار گرفت...

من بسیار خوشحالم از این موضوع که در ماه مبارک رمضان روی آنتن رفتیم و پخش ماه رمضانی این جذابیت را دارد. همه معتقدند این کار زمستان باید پخش می‌شد و من فکر می‌کنم ماه رمضان فرصت و اتفاق مناسبی بود برای کاری که شاید معتقدند مخاطب خاص دارد در میان همه گروه‌های مخاطبین دیده شود و جذابیت داشته باشد.

فکر می‌کنم مردم بیشتر به کیفیت کارها اعتراض دارند

* خانم عبدالرزاقی! بسیاری انتقاد دارند که چرا سریال‌ها رمضانی نیست و همان نوستالژی‌های قدیمی را دوست دارند؛ شاید بتوانیم از پربیننده بودن چند اثر قدیمی رمضانی به این نتیجه برسیم که بیننده خواهان آن نوع ساختارهای سریال‌سازی است.

نوستالژی چیزی نیست که بتوان به آن چسبید و نمی‌توان به سبک و سیاق و شکل و شمایل آن دوران، هر سال همان‌گونه تولید کرد. به قولی با همان نوشته و شکل و شمایل و فقط هنرپیشه‌هایش را تغییر دهیم. قصه‌های این چنینی که حال و هوای رمضانی داشته باشند بسازیم اتفاق خوبی است اما وقتی می‌توانیم کارهای دیگر با سبک و سیاق دیگری بسازیم و به پخش رمضان برسانیم چرا این کار را نکنیم که تفاوت و تنوع را مخاطبین ببینند. فکر می‌کنم مردم بیشتر به کیفیت کارها اعتراض دارند؛ زمانی در سریال‌های ماه رمضان هنرپیشه‌ها و داستان‌هایی را دیده‌اند که در ذهن‌شان مانده است. سریال‌ها پُروپیمان بود و برایشان جذابیت داشت و انصافاً هم کارهای خوبی ساخته می‌شد. الان تجهیزات و امکانات پیشرفته‌تر شده و برای فیلمبرداری شرایط بهتری وجود دارد. اما این روزها متن‌های خوب کم است و نویسنده‌ها کمتر سریال می‌نویسند یا به هر حال یکسری حضور دارند و تلاش هم می‌کنند اما کمتر تجربه دارند و شرایط سریال‌سازی و توجه و اقبال مخاطب را می‌شناسند. آنقدر تجربه دارد و سریال‌ها را می‌نویسند؛ خیلی اوقات این فقدان نویسنده و متن خوب، باعث افت کیفیت سریال‌ها می‌شود.

آتیلا پسیانی را در این شکل و شمایل ندیده بودم

*کدام از این نوستالژی و کارهای رمضانی را دوست دارید؟

سریال "گمگشته" را خیلی دوست داشتم؛ اینکه خود آتیلا پسیانی هنرپیشه خوبی است و برایم جذاب بود که "آتیلا پسیانی" را در این شکل و شمایل ندیده بودیم.

حسرت "الیکا عبدالرزاقی" از سریال نساختن مهران مدیری

* در سریال‌های قدیمی که ساخته شده و یا کارهایی که می‌بینید با خودتان گفته‌اید ای کاش در این سریال بودم و یا چنین نقشی را بازی می‌کردم؟

من هیچ وقت این طور به سریال‌ها نگاه نکردم. امکان دارد حسرت بخورم با تیمی از گروه‌های سریال‌ساز کار می‌کردم و یا در فلان سریال می‌بودم اما اینکه در فلان نقش بازی می‌کردم نه چنین حسرتی نداشته‌ام. مثلاً یکی از حسرت‌های من این است آقای مدیری دیگر سریال نمی‌سازد و فقط "دورهمی" می‌سازد؟ دوست دارم با آقای مدیری کار کنم، زیرا همیشه کار با ایشان لذت‌بخش بوده است.دوست دارم در کار خوبی باشم و به من خوش بگذرد. ما همیشه در تئاتر پشت صحنه خیلی خوبی داشتیم و با هم صمیمی بودیم. استادم حمید سمندریان به ما می‌گفتند مردم این صمیمیت و محبت را روی صحنه از شما می‌بینند و آن‌وقت لذت می‌برند. در کار ما هم همین است پشت صحنه گرم و صمیمی و مهربان، کار را بدون ناراحتی و استرس جلو می‌برد. مطمئناً آن کار جای خوش را پیدا می‌کردم و مردم این انرژی را احساس می‌کنند.

بازیگری که کار کمدی می‌کند را در کار جدی نمی‌پذیرند

*دوست دارید در ادامه نقش‌های جدی بیشتری تجربه کنید یا نقش‌های کمدی از شما می‌بینیم؟

دوست دارم تجربه کنم منتها احساس می‌کنم منافاتی ندارد کار کمدی با کار جدی! در دنیا نگاه می‌کنید بازیگران هالیوودی مطرح هم کار جدی و طنز را با هم جلو می‌برند. بازیگر باید بتواند هر نقشی را ایفا کند. این تفاوت در نقش و اینکه بازیگر نباید در یک نوع قالب ایفای نقش بماند را مردم بهتر متوجه می‌شوند و دست‌اندرکاران کمتر به آن اعتنا دارند؛ بازیگری که کار کمدی می‌کند را در کار جدی نمی‌پذیرند. اعتقاد دارند مخاطب بازیگر کمدی را در نقش جدی باور نمی‌کند در صورتیکه در چند سال اخیر می‌بینیم کارگردانان اعتماد کردند و به کمدین‌ها کار جدی سپرده‌اند چقدر درخشیده‌اند.

مخاطب "سرباز" منتظر سیلی نباشد!

* مخاطب در قسمت‌های آینده منتظر اتفاقات خاص و خارق‌‌العاده‌ای از سریال "سرباز" باشد؟

تعدد لوکیشن می‌بیند و اتفاقات مختلف سربازی و ماجراهای جذاب داریم اما منتظر سیلی نباشد! "سرباز" این شکلی نیست و کاملاً همه‌چیز از ماجرایی به ماجرای دیگر می‌غلطد که مثلاً اتفاق هیجان‌انگیزی رخ بدهد. قالب سریال این است که "سرباز" در فضای آرامی می‌گذرد و باعث نمی‌شود آدرنالینِ مخاطب ترشح شود.

سریال‌هایی نشان می‌دهیم که همه گرفتارند

* تلویزیون باید چه قدم‌هایی بردارد تا مخاطبین شاهد سریال‌های خوب و با کیفیت باشند؟

ما خوراک‌های مختلفی باید فراهم کنیم؛ یک وقت خوراکی نیاز به تفکر دارد و یک موقعی هم خوراکی مفرح و اصطلاحاً "پاپ کرنی" است یا کاملاً فضای شاد دارد. به هر حال اتاق‌های فکری وجود دارند که بیشتر باید به ذائقه‌ها و سلیقه‌های مختلف بیندیشد. متأسفانه سریال‌هایی که برخی از خانواده‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای تماشا می‌کنند خالی از داستان است اما آنها به جنبه‌های بصری کار که مخاطب را درگیر خودش می‌کند، توجه دارند. ما اینجا شرکتی نشان می‌دهیم که کاراکتر اصلی‌مان پولدار است و اما آن شرکت دو در دو است و آن تمول و ثروت را نمی‌توان نشان دهد. اتفاقاً برای باورپذیری به این صحنه‌ها نیاز داریم که مخاطب باور کند فلان کاراکتر ثروتمند است و فلان کاراکتر این شرایط را ندارد. الان باید چیزهایی را نشان دهیم مثل مسافرت؛ چیزهایی که فرصت رفتن و دیدنش را ندارم، امکان مالی ندارم در مناطقی حاضر شوم.

آدم‌های سرحال و خوشبخت و با امید را نشان دهیم

نباید اتفاقاتی را نشان دهیم که مخاطب در زندگی با آن دست و پنجه نرم می‌کند. شخصی که از امکاناتی بی‌بهره است و به فلان مناطق نمی‌تواند برود. سریال‌هایی نشان می‌دهیم که همه گرفتارند؛ مردم می‌گویند اینها را تجربه کردیم و دوباره در تلویزیون هم می‌بینیم. چه اشکالی دارد خانه‌های آنچنانی، لباس‌های آنچنانی را نشان دهیم، چرا که الان در آن سریال‌های ماهواره‌ای به بازی‌ها و متن و فیلمنامه توجهی نمی‌شود و دوست دارند این امکانات و تجهیزات را ببینند. تلویزیون به طرف نمایش سریال‌هایی برود که فضای زیباتری از جامعه نشان دهد؛ آدم‌های سرحال و خوشبخت و با امیدی را به نمایش درآورد. چرا که الان با تماشای آن سریال‌های چندین قسمته که قصه ندارند و فقط لباس و خانه و ویلا دارند با خودشان می‌گویند دیدی چه میز ناهارخوری داشت؛ می‌توانیم با کمی اندیشه و تهیه خوراک و فیلمنامه درست و جذاب،‌ به‌گونه‌ای امیدآفرینی را به تصویر بکشیم.

از تلویزیون پیشنهاد دارم باز هم کار جدی!

* کاری به شما پیشنهاد شده است؟

از تلویزیون پیشنهاد دارم و هنوز کاملاً مشخص نیست چطوری و چه زمانی آغاز شود اما کاراکترها جدی است.

پیشنهاد به تلویزیون برای تیزرهای تبلیغاتی کتاب/ یاد "دختر شینا" بخیر

*شما قبلاً در تیزر تبلیغاتی کتاب "دختر شینا" با امین زندگانی همسرتان تجربه کار مشترک داشتید؛ آیا دنبال کار مشترک هستید؟

کم پیش آمده و کار کردن با امین زندگانی لذت‌بخش است. دوست دارم تجربه تیزر نمایشی کتاب تکرار شود و ساختن تیزرهای تبلیغاتی را ادامه دهید. این پیشنهاد را به تلویزیون دارم که جای تیزرهای نمایشی کتاب در تلویزیون خالی است. یادم است که تیزر نمایشی کتاب "دختر شینا" پخش می‌شد کتابفروشی‌های تهران می‌گفتند مردم می‌آیند این کتاب را می‌خرند چند جلد از کتاب‌های دیگر هم می‌خرند و بازار کتاب رونق می‌گیرد. حالا این کار در حوزه دفاع‌مقدس بود و می‌‌تواند کتاب‌های دیگر هم تیزر تبلیغاتی نمایشی داشته باشند که تأثیرگذار است.

تجربه کار در "خونه‌مونی"

* در "خونه‌مونی" علی مسعودی که این شب‌ها از شبکه نسیم پخش می‌شود داور مسابقه استعدادیابی بازیگری طنز هستید؛ از این مسابقه و برنامه بگویید؟

کار کردن با علی مشهدی (مسعودی) فوق‌العاده است. آنقدر انسان خوبی است که کار کردن با او لذت می‌برد. به هر حال یکسری چیزهایی در ابتدای امر کم گذاشته شد؛ مثلاً می‌توانست رژی داشته باشد و بسیاری از اتفاقات دیگر که به مرور بهتر خواهد شد.

مردم با استعدادی در بازیگری داریم/ سری جدید در راه است

* استعداد مردم در حوزه طنز را چطور دیدید؟

ما مملکتی داریم پُر از استعداد بازیگری که باید رشد پیدا کنند. این سبک برنامه‌ها کمک می‌کند که این استعداد بهتر هدایت شوند. 3500 ویدئو به دست ما رسید که تیم 15 نفره دیدند از بین آنها کیفیت لازم داشتند و مشکل ممیزی نداشتند را به ما تحویل دادند. مقداری زمان نیاز دارد که مردم متوجه شود که چطور سبک‌هایی را باید بسازند. چون ما ممیزی‌ها را می‌دانیم و در این ویدئوها دیدیم که برخی استعدادهای خوبی دارند اما از این ممیزی‌ها خبر ندارند. فیلمبرداری 20 قسمت فصل اول تمام شد و ان‌شاءالله سری جدید را حرفه‌ای‌تر شروع می‌کنیم.

نفرات برتر "خونه‌مونی"، بازیگر سریال جدید علی مشهدی می‌شوند

* نفراتی که در "خونه‌مونی" برگزیده می‌شوند چه اتفاقی برایشان می‌افتد؟

نفرات برتر جایزه می‌گیرند و در ضمن علی مسعودی می‌خواهد سریالی در مشهد کار کند از بااستعدادهای "خونه‌مونی" بهره ببرد. حتی آنهایی که فیلم‌هایشان در جمع برترین‌ها قرار نگرفت به دلایلی از جمله ممیزی راه پیدا نکردند در سریال علی مسعودی بازیگر شوند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: