خواستگار بدبین خون به پا کرد! +عکس
پسر دانشجو با شلیک گلوله تفنگ شکاری عمه مطلقه اش را کشت و دختر عمه دیگرش را تا یک قدمی پرتگاه مرگ کشاند.
باشگاه خبرنگاران جوان: پسر دانشجو با شلیک گلوله تفنگ شکاری عمه مطلقه اش را کشت و دختر عمه دیگرش را تا یک قدمی پرتگاه مرگ کشاند.
شلیک در آرایشگاه زنانه اوایل شهریور سال ۹۷ صدای شلیک چند گلوله مقابل آرایشگاه زنانه در پیشوای ورامین پیچید. همسایهها با شنیدن صدای وحشت آور از خانه هایشان بیرون دویدند و با پسر جوانی روبه رو شدند که پس از شلیک خونین سوار بر موتور از محل گریخت. پیکرهای خونین دو زن جوان با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد، اما زن ۳۴ ساله به نام سعیده به دلیل شدت خونریزی جان سپرد و برادرزاده ۲۳ ساله وی به نام سحر که زخمی شده بود، تحت عمل جراحی قرار گرفت و معجزهآسا زنده ماند.
افشای جنایت این دختر پس از بهبودی نسبی به ماموران گفت: شوهر عمه ام اعتیاد شدید داشت و چند بار به خاطر قاچاق مواد مخدر به زندان افتاده بود. شوهر عمه ام در زندان بود که عمه ام از او طلاق گرفت. بعد از این جدایی عمه ام در یک آرایشگاه زنانه مشغول به کار شد. از چند ماه قبل من هم به آرایشگاه زنانه رفتم و کنار عمه ام کار میکردم.
وی ادامه داد: پسر دایی ام مهرداد که دانشجوی ترم ششم رشته حقوق است از مدتی قبل به من ابراز علاقه کرده بود. او میگفت عاشقم شده است و قصد ازدواج با من را دارد. اما او مدتی پیش مقابل آرایشگاه محل کارم آمد و حرفهای عجیبی زد. او میگفت به رفتارهای من و عمه ام مشکوک شده و گمان میکند دچار فساد اخلاقی شده ایم. چندبار در این باره با او صحبت کردم، اما قانع نشد. مهرداد حتی یک بار به آرایشگاهی که من و عمه ام آن جا کار میکردیم آمد و از صاحب آرایشگاه درباره ما سوال کرد. گمان میکردیم با حرفهای صاحب آرایشگاه مهرداد آرام میشود، اما نشد. آخرین بار از من خواست تا فیلم دوربینهای آرایشگاه را به او نشان دهم تا مطمئن شود از صبح تا شب در آرایشگاه مشغول به کار بوده ام. به او گفتم آرایشگاه مجهز به دوربین مداربسته نیست. در عوض قبض پرداخت چند نفر از مشتریها را به او دادم، اما باز هم قانع نشد.
این دختر ادامه داد: چند روز پیش میخواستم به آرایشگاه بروم که عمه ام هراسان با من تماس گرفت و گفت: مهرداد را مقابل آرایشگاه دیده که قصد دارد به من حمله کند. آن روز از ترسم به آرایشگاه نرفتم تا این که آخرین بار من و عمه ام میخواستیم با هم به آرایشگاه برویم که مهرداد را مقابل آرایشگاه دیدیم. او تفنگ شکاری در دست داشت که به سمت ما شلیک کرد و عمه ام را کشت. اما وقتی دید هیچ تیری به من اصابت نکرده با چاقویی که در جیب داشت به سمتم حمله کرد و چند ضربه به کمرم زد و فرار کرد.
اعتراف به دنبال اظهارات دختر جوان، مهرداد ۲۵ ساله ردیابی و بازداشت شد. وی به قتل عمهاش و زخمی کردن دختر عمه دیگرش اعتراف کرد و گفت: از سوی شوهرعمه اش برای این کار اجیر شده بود.
مهرداد در تشریح ماجرا گفت: من از مدتها پیش به سحر علاقهمند شده بودم و قصد ازدواج با او را داشتم. من میدانستم سحر به تازگی و بعد از طلاق عمه ام همراه او در یک آرایشگاه زنانه مشغول به کار شده است. تا این که شوهر سابق عمه ام از زندان با من تماس گرفت و حرفهای عجیبی زد. او گفت از وقتی سعیده طلاق گرفته به همراه سحر با هم به یک آرایشگاه زنانه رفت و آمد دارند و دست به کارهای غیر اخلاقی میزنند. او مرا بی غیرت خواند و از من خواست تا جلوی کارهای آنها را بگیرم. من چندبار در این زمینه با سحر صحبت کردم، اما حرفهای او مرا قانع نکرد. شوهر سابق عمه ام با حرف هایش مرا تحریک کرد و گفت: بهتر است برای جلوگیری از آبروریزی آنها را بکشم، او قول داد که قتل را گردن بگیرد. من که تحت تاثیر حرفهای او قرار گرفته بودم قبول کردم. شوهر عمه سابقم یکی از دوستانش را که فروشنده تفنگ بود به من معرفی کرد. من بعد از گرفتن اسلحه مقابل آرایشگاه کمین کردم، اما اولین بار عمه که متوجه ماجرا شده بود و میدانست قصد کشتن سحر را دارم او را فراری داد. دومین بار میخواستم از سحر انتقام بگیرم. به همین دلیل به سمت آنها شلیک کردم، اما ناخواسته گلولهها به عمه ام خورد و موجب مرگ او شد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم چند ضربه چاقو به سحر زدم و فرار کردم.
با اعترافهای پسر دانشجو شوهر عمه سابقش به نام فرهاد بازداشت شد و معاونت در قتل را گردن گرفت. وی همچنین فروشنده تفنگ را نیز لو داد.
کیفرخواست بدین ترتیب برای مهرداد به اتهام یک قتل و یک شروع به قتل و برای شوهر عمه سابقش و دوست خلافکار وی به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده آنها به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. قرار است آنها به زودی از خود دفاع کنند. این درحالی است که اولیای دم برای آنها حکم قصاص خواسته اند.