سال ۹۱ مرغ، سال ۹۷ پوشک بچه سوژه عصبانی‌کردن افکار عمومی!

این روز‌ها بحران پوشک بچه همان نقشی را ایفا می‌کند که بحران مرغ و افزایش ناگهانی قیمت آن در سال ۹۱ ایفا کرد. در میانه نبرد‌ها گاه برخی اتفاقات میان دو طرف نشانی نمادین از شکست یا پیروزی یک طرف است.

کد خبر : 866507

روزنامه جوان: این روز‌ها بحران پوشک بچه همان نقشی را ایفا می‌کند که بحران مرغ و افزایش ناگهانی قیمت آن در سال ۹۱ ایفا کرد. در میانه نبرد‌ها گاه برخی اتفاقات میان دو طرف نشانی نمادین از شکست یا پیروزی یک طرف است. در گذشته آنچه می‌توانست در میانه یک میدان نبرد پیروزی و شکست یک لشکر را تعیین کند، سقوط پرچم آن لشکر بود، از این رو شجاع‌ترین افراد یک سپاه برای پاسداری از پرچم تعیین می‌شدند.

شاید این قیاس در مورد نبرد‌های کنونی در حوزه اقتصاد، سیاست یا حتی فرهنگ کمی مع‌الفارق به نظر برسد، اما حالا و در قرن ۲۱ هم برخی اتفاقات می‌تواند نشانه باختن قافیه باشد. در نبرد اقتصادی امروز ایران و امریکا هم با چنین نبرد‌هایی می‌توان به دنبال چنین نشانه‌هایی رفت؛ نشانه‌هایی که تاثیر آن فراتر از تاثیر واقعی اقتصادی آنهاست و به نوعی افکار عمومی آن را نشانه‌ای از پیروزی یا شکست تلقی خواهند کرد. جالب این است که سیاستگذاران تحریمی امریکا نیز به شدت چنین نشانه‌هایی را رصد می‌کنند.

نشانه‌هایی از شکست و پیروزی

ریچارد نفیو در کتاب پر سر و صدای خود موسوم به «هنر» به مفهوم مقاومت در خصوص فشار تحریم‌ها اشاره می‌کند. از آنجا که تحریم‌ها باید به عنوان ابزاری برای تغییر انگیزه‌های طرف مقابل و همچنین تغییر اهداف راهبردی طرف مقابل عمل می‌کند، نفیو مفهومی به نام ایستادگی جامعه را تعریف می‌کند.

نفیو هدف از تعیین این شاخص را تلاش برای تنظیم کردن میزان فشار به طرف مقابل بدون انجام واکنش‌های غیر قابل پیش بینی از طرف مقابل معرفی می‌کند؛ واکنش‌هایی که می‌تواند همه چیز را از کنترل کشور تحریم کننده خارج کند و منجر به درگیری‌هایی شود که هزینه را برای دو طرف به خصوص طرف تحریم کننده به صورت غیر قابل قبولی بالا ببرد. در این میان نباید فراموش کنیم که هدف از تحریم به دست آوردن تمام دستاورد‌هایی است که از یک نبرد نظامی برای تغییر رفتار طرف مقابل حاصل می‌شود. برای اینکه بتوانیم برخی از این نشانه‌ها را بفهمیم باید به سال‌های بین ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ بازگردیم؛ زمانی که فشار‌های غرب و اروپا علیه ایران به طرز قابل توجهی افزایش یافت.

سال سخت ۹۱

سال ۲۰۱۲ را شاید بتوان نقطه اوج فشار‌های تحریمی علیه ایران دانست. اروپا و امریکا در چندین موج تحریمی ایران را زیر ضربه اقتصادی بردند، به گونه‌ای که بتوانند سیاست‌های هسته‌ای ایران را با اخلال روبه رو کنند. در ۲۳ ژانویه سال ۲۰۱۲ دومین دور تحریم‌های مستقل اتحادیه اروپا اعلام شد. این بسته تحریمی از دولت‌های اروپا می‌خواست از هر گونه واردات، خرید و حمل و نقل نفت ایران خودداری کند. به علاوه، تأمین منابع مالی، ارائه خدمات بیمه و حمل و نقل محصولات پتروشیمی و صادرات تجهیزات و فناوری‌های کلیدی به این بخش ممنوع و دارایی‌های بانک مرکزی ایران مصادره شد. همچنین هر گونه مبادله طلا با فلزات گرانبها با ایران ممنوع شد. در کنار این هرگونه بیمه کردن کشتی‌های حامل نفت ایران از سوی شرکت‌های بیمه اروپایی نیز ممنوع شد. این اقدام اروپا از آنجا مهم محسوب می‌شد که در همان زمان اروپایی‌ها نزدیک به ۴۰۰ هزار بشکه از ایران نفت وارد می‌کردند.

سومین دور تحریم‌های اقتصادی اتحادیه اروپا در تاریخ ۱۵ اکتبر سال ۲۰۱۲ اعمال شد. در این بسته تحریمی واردات یا حمل و نقل گاز طبیعی ایران و ارائه خدمات بیمه و تأمین منابع مالی این قبیل فعالیت‌ها ممنوع و ممنوعیت‌هایی برای صادرات گرافیت و فلزات نیمه‌تمام در نظر گرفته شد. در کنار این، محدودیت‌هایی برای تأمین هرگونه سیستم‌های یکپارچه صنعتی و همچنان تجهیزات تعمیرات کشتی در نظر گرفته شد. علاوه بر تحریم‌های اتحادیه اروپا نام ده‌ها شخص و نهاد ایرانی در فهرست سیاه اتحادیه اروپا قرار گرفت.

امریکا که از مدت‌ها پیش تحریم‌های چند گانه‌ای علیه ایران وضع کرده بود، با صدور فرامین جدید اجرایی بازارپولی و نفتی ایران را به طور کامل تحریم کرد. حکم ریاست جمهوری ۱۳۶۲۲در ۳۰ جولای سال ۲۰۱۲ صادر شد که این حکم قانون تحریم ایران را برای شرکت‌هایی اعمال می‌کند که طبق اعلام دولت امریکا اقدام به خریداری نفت خام یا محصولات نفتی از ایران کرده‌اند. حکم ۱۳۶۴۵ نیز در ژوئیه ۲۰۱۳ شرکت‌هایی را که اقدام به معامله با ارز رایج ایران یعنی ریال کرده یا اقدام به تأمین کالا برای بخش خودروسازی ایران کرده‌اند مشمول تحریم کرد.

همچنین اجرایی شدن دو مصوبه جدی کنگره امریکا در خصوص تحریم نفتی ایران که منجر به کاهش شدید درآمد‌های نفتی ایران شد، بلافاصله سبب شد تا درآمد‌های ارزی بانک مرکزی کاهش یابد. با این حال دولت جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کرد اوضاع را تحت کنترل نشان دهد. به نظر می‌رسید افکار عمومی ایران همچنان از سیاست‌های اتمی جمهوری اسلامی ایران به رغم روند روبه رشد قیمت نفت حمایت می‌کند، با این حال یک اتفاق سبب شد تا این هیمنه در نگاه افکار عمومی جمهوری اسلامی ایران ناگهان فرو بریزد.

بحران مرغی و تحریم‌ها

نفیو در کتاب خود با اشاره به این واقعه این اتفاق را غیرقابل پیش بینی خوانده و آن را از عوارض جانبی تحریم‌های ایران عنوان می‌کند که امریکایی‌ها به هیچ عنوان قصد آن را نداشتند. با این حال روی دادن آن سبب شد تا ناگهان مقاومت افکار عمومی در مقابل تحریم‌ها ناگهان فرو بشکند و نظام جمهوری اسلامی برای تغییر سیاست‌های خود تحت فشار قرار بگیرد.

در تابستان سال ۹۱ و در نتیجه معطل ماندن چند کشتی حامل خوراک مرغ در بنادر ایران که در انحصار چند وارد کننده خاص قرار داشت، ناگهان قیمت مرغ به شدت افزایش یافت. این افزایش قیمت در خرده‌فروشی‌ها به سه برابر قیمت آن بالغ می‌شد. از آنجا که مرغ جزو غذای اصلی بسیاری از ایرانی‌ها بود، مردم ایران ناگهان اثرات تحریم‌ها را بر سفره‌های خود دیدند.

صف‌های طولانی جلوی مرغ فروشی به تیتر یک رسانه‌های بین‌المللی تبدیل شد و فرید ذکریا در برنامه جی. پی. اس سی شبکه خبری سی. ان. ان با نشان دادن زن‌های چادری که به دنبال کامیون مرغ می‌دویدند، از ایران به عنوان کشوری نام برد که به دنبال رسیدن به فناوری هسته‌ای بود. نفیو این اتفاق را از نشانه‌های مهم در شکستن جامعه ایرانی در مقابل تحریم‌ها نام برد.

وقتی پوشک بچه نقش مرغ را ایفا می‌کند

حالا به نظر می‌رسد نظام جمهوری اسلامی دوباره در مقطعی مشابه قرار گرفته و این بار کالایی دیگر در حال ایفا کردن این نقش است؛ کالایی به نام پوشک بچه که این روز‌ها به نقل محافل ایرانی‌ها تبدیل شده است. به نظر می‌رسد با افزایش چند برابری نرخ پوشک بچه بسیاری از ایرانی‌ها که کودکان خردسال دارند و با آن‌ها در ارتباط هستند به توانمندی دولت برای کنترل شرایط فعلی شک کرده و آن را نشانه‌ای برای تسلیم در مقابل سیاست‌های جدید می‌دانند. نگاهی به شبکه‌های اجتماعی به عنوان دماسنجی از شرایط فعلی جامعه به خوبی آن را نشان می‌دهد، جالب این است که این موضوع مورد توجه مسئولان عالی کشور نیز قرار گرفته است. به عنوان مثال مقام معظم رهبری در دیدار چندی پیش خود با هیئت دولت به این نکته اشاره کرده و فرمودند: مواردی هم هست که بحث سودطلبی نیست بلکه خرابکاری است، مثلاً فرض بفرمایید ناگهان در تهران یا در شهر‌های بزرگ پوشک بچه نایاب شده است. دشمن می‌خواهد مردم عصبانی شوند از دستگاه دولتی و دستگاه حکومت.

شاید مردم بتوانند افزایش قیمت سکه و دلار را تحمل کنند، اما افزایش قیمتی مانند پوشک می‌تواند تاثیر بسیار بدی بر افکار عمومی داشته باشد؛ همان راهبردی که امریکایی‌ها به دنبال آن هستند. اگر دولت بخواهد به همان رویه‌ای که با سایر مشکلات برخورد کرده با این موضوع نیز برخورد کند، در مسیر جنگ روانی امریکایی‌ها حرکت کرده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: