استقلال و پرسپولیس در آستانه حذف از آسیا
مسئولان فوتبال ایران که در گذشته با ارائه گزارشهای غیرواقعی به کنفدراسیون آسیا شرایط باشگاهها را حرفهای جلوه دادند، حالا تبعات ساختن آن قصر کاغذی را خواهند دید.
خطر کنفدراسیون فوتبال آسیا و تعلیق باشگاه های ما کاملا نزدیک است، خیلی نزدیک. حالا شاید پروانه حرفه ای برخی از باشگاه های ما باطل شود. این زمزمه آرام آرام به گوش می رسد و به نظر می رسد استقلال و پرسپولیس اولین قربانی ها باشند.
به گزارش مهر پرسش ما اما این است که آیا ما هرگز حرفه ای بوده ایم که پروانه حرفه ای فوتبال آسیا را گرفته ایم و با چهار سهمیه وارد فوتبال قاره شده ایم؟
حرفه ای یعنی چه؟ آیا باشگاه های ما خصوصی بوده اند؟ آیا حق پخش تلویزیونی گرفته اند؟ آیا واقعا منفک از دولت هستند؟ آیا باشگاه های ما شخصی هستند؟ جواب ها منفی است؟ اصلا ما کی حرفه ای شده بودیم که حالا مجوز آن را از ما بگیرند؟
مدیران را به جان هم نیاندازید قوانین معیوبند همین روزهاست که مدیران علیه هم مدام فریاد بزنند و کار را به گردن یک دیگر بیاندازند دیگری را عامل اصلی لغو مجوز بدانند غافل از اینکه ما هر گز حرفه ای نبوده ایم و همه سازه هایمان غیر حرفه ای و دولتی است و آنچه به کنفدراسیون آسیا پیش از این داده ایم قصر کاغذی بوده است نه قصر واقعی، در واقع با کمک سازمان لیگ و مهنسان تصویر سازش راهی را نشان دادیم که هرگز نرفته بودیم.
حرفه ای شدن قانون فوتبال جهان است ما البته می توانیم به قانون فوتبال جهان بی توجهی کنیم و اصلا حرفه ای نباشیم اما این کار را نکردیم و چند سال قبل در مواجهه با نمایندگان کنفدراسیون تا توانستیم به آنها دروغ تحویل دادیم. به آنها گفتیم سپاهان و ذوب آهن خصوصی شده اند. پرسپولیس و استقلال را هم با ثبت شرکت به دروغ خصوصی کردیم. دروغ پشت دروغ گفتیم.
آن روزها گفتیم از تلویزیون پول می گیریم اما نمی گرفتیم. گفتیم اقلام باشگاه را می فروشیم اما قانون کپی رایت که در کشورمان اجرا نمی شد؟ گفتیم باشگاه هایمان شخصی هستند اما به جز چند زندانی و چند ورشکسته مالی کسی صاحب چیزی نبود وگرنه استقلال اهواز، داماش، راه آهن، پرسپولیس و ... به مشکل برخورد نمی کردند. گفتند بدهی نداشته باشید، گفتیم بدهی؟ خیالتان راحت.
دعوای مدیران نزدیک است از رئیس سازمان لیگ امروز تا رئیس دیروز، مدیر عامل امروز تا مدیران امروز. همه درگیر خواهند شد بدون اینکه کسی از میان آنها بپرسد:
مگر قانون پرداخت حق پخش داریم که بگیریم؟ مگر کپی رایت داریم که اقلام بفروشیم؟ مگر از فوتبال پول در می آید که کسی بیاید و اینجا تیم بخرد؟
کدام حرفه ای؟ مگر اصلا اینجا قوانین ما اجازه خصوصی سازی می دهد که ما سر کنفدراسیون فوتبال را کلاه گذاشتیم و خودمان را حرفه ای نشان دادیم که سهمیه بگیریم؟ پس چرا دروغ گفتیم آن هم دروغی به این بزرگی آیا ماه همیشه پشت ابر می ماند؟
مناف هاشمی معاون وزارت ورزش در این باره می گوید: که خیلی اهمیت دارد این است که در سال های ۹۲ و ۹۳ ما ریالی از سوی وزارت ورزش و جوانان به استقلال و پرسپولیس ندادیم و در دستورکار ما نیست و اگر منابعی داشتند در قالب جدول های پیوستی است که مجلس تصویب کرده و منابع از صورت های مختلف مثل حق پخش در این جدول های پیوستی قرار می گیرد و از طریق هیئت مدیره و مدیرعامل می تواند هزینه شود.
در چنین شرایطی چه باید گفت؟ وزارت پول نمی دهد و نداده است، صدا و سیما هم پول نمی دهد، اسپانسر ها را هم معاون وزیر مشخص می کند، کپی رایت هم که نداریم بخواهیم لباس و کیف و کفش بفروشیم به هوادار.
آیا باید مدیران را به جان هم بیاندازیم تا یکی از آنها شکست بخورد و مقصر قلمداد شود یا اینکه بپرسیم چرا در بطن کار وقتی نمی خواهیم حرفه ای باشیم و قوانین ما اجازه نمی دهد چرا قصر کاغدی برای ای اف سی ساختیم و دروغ گفتیم که خصوصی هستیم؟ فوتبال ما با شرایط امروزش جولانگاه دلال هاست و اختلاس گران و آنها که وام های کلان گرفته اند و از محبوبیت فوتبال برای نرفتن به زندان استفاده می کنند این قوانین را می پسندند باقی هم فقط سر کنفدراسیون را کلاه می گذارند و در نهایت دو تا مدیر باشگاه را رو در روی هم قرار می دهند تا هیچکس نگوید: قوانین اشکال داشتند، انگار واقعا قوانین اشکالی ندارند و نیازی به باز نگری نیست.