سیدصالحی: دو نفر باعث شدند من کفشهایم را بیاویزم!
بازیکن سابق استقلال، پرسپولیس، تراکتورسازی و سپاهان با ادعاهایی عجیب خبر خداحافظی رسمی خود را از فوتبال اعلام کرد.
ورزش 3: سیدمهدی سیدصالحی، مهاجمی که سابقه بازی در تیمهای پرطرفدار فوتبال ایران را در کارنامه دارد، اکنون بعد از 15 سال بازی در لیگ حرفهای ایران تصمیم به آویختن کفشهایش گرفت تا 35 سالگی پایان راه او در فوتبال باشد.
مهاجم سابق اما در روز خداحافظی رسمیاش از فوتبال با اعلام اینکه فضای شکل گرفته در دنیای بازیگری او را مجبور به این تصمیم کرده، میگوید مجید جلالی و عبدالله ویسی را هرگز نخواهد بخشید. صحبتهای سیدصالحی را در ادامه میخوانید.
آقای سیدصالحی چطور ناگهانی خبر خداحافظی خود را اعلام کردی؟
به هرحال این شتری است که در خانه همه میخوابد و باید یک روز این تصمیم را میگرفتم که آن روز امروز بود. فقط خدا را شکر میکنم که در این 15 سالی که در لیگ برتر همیشه روی اعتقادم ماندم و امروز هم ترجیح میدهم در فوتبالی که رمالی و دلالی در آن حرف اول را میزند نباشم. اینکه میگویم رمالی و دلالی البته این نیست که کلا اینطور باشد اما به هرحال باید قبول کرد که بخش عمدهای از فوتبال ما را این مساله گرفته است. روزهای سختی را پشت سر گذاشتم و این را بگویم جای صداقت و پاکی خالی است و این با خلق و خوی من سازگار نیست. من همیشه با عزت در این فوتبال به کارم ادامه دادم و خوشحالم که در چهار تیم بزرگ حضور داشتم.
اینکه میگویید خداحافظ فوتبال، یعنی در لیگ پایین تر هم تیمی نبود که بخواهی با آن ادامه دهی؟
همانطور که گفتم خوشحالم در تیمهای بزرگ فوتبال کشور بازی کردم و در این چند سال اخیر نیز در تیمهای دیگر هم حضور داشتم. پیشنهاد که بود اما نه اینکه لیگ یک جای بدی باشد ولی با روحیات من سازگار نبود. دیگر بهتر است نباشم و با تشکر از تمام مربیانی که در این سالها برایم زحمت کشیدند خصوصا آقای فرهاد کاظمی که به من فضا دادند و از هواداران خونگرم سپاهان و محمدرضا ساکت عزیز که چیزهایی زیادی در طول هشت سال همکاری با ایشان یاد گرفتم. آقای صاحب پناه و علی اصغر مدیرروستا که باعث شدند سیدصالحی امروز سیدصالحی شود. از هواداران خونگرم استقلال و از طرفداران پرسپولیس که همواره حمایتم کردند. از تمام کسانی که برایم زحمت کشیدند و اگر قصور و بدی از من دیدند به بزرگواری خودشان مرا ببخشند. امروز که از فوتبال خداحافظی کردم باید بگویم که سیدصالحی در آمادگی کامل خداحافظی کرد و این دستهای پشت پرده بودند که نگذاشتند به کارم ادامه دهم.
در مورد دستهای پشت پرده کمی واضح تر صحبت میکنی؟ دقیقا از چه کسانی دلگیر هستی؟
میگویم که امروز بعد از 15 سال بازی در سطح اول فوتبال ایران و در تیمهای بزرگ در سلامت و آمادگی کامل خداحافظی میکنم و دست های پشت پرده باعث آن بودند که حاضر نیستم با هر شرایطی که اصلا با خلق و خوی من سازگار نیست در این فوتبال باشم. باید بگویم از مجید جلالی و عبدالله ویسی نخواهم گذشت. همکاری با مجید جلالی بزرگترین اشتباهم بود و هیچ وقت از یادم نمیرود که گفت تو بازیکن بزرگی هستی اما نمیتوانم بازیات بدهم. در استقلال خوزستان هم در شرایطی که این تیم در آستانه سقوط بود و من مرام و معرفتی رفتم اما مرام و معرفتی ندیدم. فکر نمیکنم زدن 8 گل در 13 بازی برای این تیم که در آستانه سقوط بود آمار بدی باشد و همه آنها به خاطر مردم خوزستان بود و امیدوارم توانسته باشم سهمی در موفقیت آنها داشته باشم. بیخیال بهتر است از تمام کسانی که برای فوتبالم زحمت کشیدند تشکر کنم و خصوصا از همسر و فرزندم که در این چند سال سختی زیادی کشیدند و مشقت حضور در شهرهای مختلف را پشت سر گذاشتند. من دست تمام کسانی که برایم زحمت کشیدند را میبوسم اما آدمی نیستم که نمک بخورم و نمکدان بشکنم و فقط اینکه این دو نفر (مجید جلالی و عبدالله ویسی) باعث شدند من کفشهایم را بیاویزم!
برنامه بعدیات در فوتبالی که به قول خودت اینقدر بدی دارد چیست؟ اصراری برای ادامه کار به عنوان مربی داری و نمیترسی که این اتفاقات برایت تکرار شود؟
برنامهام این است که دوباره به فوتبال برگردم. شاید به عنوان مربی برگردم. اینکه گفتم فوتبال بد است منظورم به تمام آن نبود و همانطور که گفتم در کنار مربیان و همتیمیها و هواداران خوبی نیز بودم. مطمئن باشید اگر برگردم با قدرت در مربیگری حاضر میشوم و نمیگذارم حق کسی نادیده گرفته شود و با همان اعتقاداتی که داشتم در مربیگری نیز حاضر خواهم شد. همیشه در فوتبال صداقت و راستی داشتم و از خدا مدد گرفتم و در مربیگری نیز عزت و ذلت را دست خدا میدانم و از او مدد میگیرم. راضیام به رضای خدا و عقده فوتبال بازی کردن نیز نداشتم و 10 دوره در آسیا بازی کردم و آقای گل این رقابتها شدم اما هیچ وقت مجید جلالی و عبدالله ویسی را از یاد نمیبرم و آنها را نمیبخشم. اینکه میگویید از آینده نمیترسی چرا باید بترسم؟ آن زمان حرمت استاد و شاگردی را نگه میداشتم و بیاحترامی نکردم اما در مربیگری تمام تلاشم را خواهم کرد تا حقی از کسی ضایع نشود و با تمام وجود تلاش خواهم کرد و اول خدا،دوم خدا و باز هم خدا را در کارهایم در نظر خواهم گرفت.