دیپلماسی درست، آرزوی دست نیافتنی ورزش
قبلاً نوشته بودیم که برای پیشبرد اهداف ورزش کشور به کار بردن دیپلماسی قوی و داشتن کرسیهای مهم در تصمیمگیریهای بینالمللی امری لازم و ضروری است.
روزنامه جوان: قبلاً نوشته بوديم كه براي پيشبرد اهداف ورزش كشور به كار بردن ديپلماسي قوي و داشتن كرسيهاي مهم در تصميمگيريهاي بينالمللي امري لازم و ضروري است. گفته بوديم كه براي مبارزه با لابيگريهاي برخي كشورها عليه ورزش ايران و براي آسودگي خاطر دلسوزان ورزش بايد راه درست را پيدا و طي كرد و اين راه همان حضور قدرتمند در عرصه ديپلماسي ورزش است. حالا درست چند روز پس از مشخص شدن نقشهها و شيطنتهاي كشوري چون عربستان براي ورزش ايران خبر ميرسد كه به خاطر اشتباه در نوع عملكرد و اتخاذ تدبيري نادرست براي پيروزي در انتخابات يكي از مدالآورترين رشتههاي ورزشي به راحتي كرسيهايمان را از دست داديم، آن هم در شرايطي كه كشورهاي گمنام اين رشته با قرار گرفتن در كنار تيم پيروز انتخابات حالا هم صاحب كرسي هستند و هم اينكه براي ما تصميم هم ميگيرند. صحبت از انتخابات رياست فدراسيون وزنهبرداري است؛ جايي كه ورزش ايران باز هم نشان داد چقدر با اتخاذ تصميم درست و ديپلماسي ورزش بيگانه است. رئيس فدراسيون وزنهبرداري ايران به اشتباه در ائتلافي قرار گرفت كه هر نابلدي ميتوانست متوجه شود در مقابل تاماش آيان كاركشته و بزرگ مافياي وزنهبرداري دنيا شانسي براي پيروزي نخواهد داشت. اشتباه محاسباتي علي مرادي حالا باعث شده كشورهايي چون ماداگاسكار و عراق بتوانند در فدراسيون جهاني صاحب امتياز و كرسي شوند، اما ايران با داشتن كلكسيوني از افتخارات ريز و درشت در وزنهبرداري هيچ جايگاهي در فدراسيون جهاني نداشته است. بر همه روشن است كه بهرهگيري از لابيهاي قدرتمند در وزنهبرداري تا چه حد ميتواند در كسب موفقيت و مدال در چنين رشتهاي كه مدالهايش پيش از المپيك و رقابتهاي جهاني تقسيم ميشود، تأثير داشته باشد. علاقهمندان به وزنهبرداري هنوز بعد از گذشت يك سال فريادها و اشكهاي بهداد سليمي در ريو را به خاطر دارند، هنوز از ياد نبردهايم كه چگونه يك عراقي با لابيگري محض و استفاده از قدرت تصميمگيرياش مدال طلاي سنگينوزن را از قهرمان المپيك لندن گرفت. حالا تصور كنيد رئيس فدراسيون وزنهبرداري ايران علاوه بر انتخاب تيم نادرست، در بيان حرف و اظهارنظر هم مرتكب اشتباه ميشود و به تصور پيروزي به انتقادهاي تند از تاماش آيان ميپردازد. ناگفته پيداست كه بايد نگران بود، نگران بابت اتفاقاتي بدتر از آنچه در المپيك ريو براي بهداد سليمي رخ داد. تاماش آيان بدون هيچ شكي براي مخالفان خود نقشهها و برنامههاي زيادي در چهار سال آينده خواهد داشت و اين آتشي است كه نه علي مرادي كه وزنهبرداري ايران و ستارههاي آن را اسير و دامنگير خواهد كرد. تصور اينكه قهرماناني چون كيانوش رستمي و سهراب مرادي از اين پس علاوه بر فولاد سرد و حريفان بايد با لابي قدرتمند آيان و تيم همراهش نيز مبارزه كنند، وحشتناكترين كابوسي است كه مدالآوران جهاني و المپيكي ايران با آن روبهرو هستند. كابوسي كه ميشد با اتخاذ ديپلماسي درست و هوشمندانه از سوي علي مرادي به جاي شاخ و شانه كشيدن براي آيان به رؤيايي شيرين تبديل شود. وزنهبرداري ايران يك بار چوب مخالفت خود با تاماش آيان را خورده است، اما گويا اتفاق ريو نتوانست درس عبرتي براي مرادي و مشاورانش باشد، مشاوراني كه به غلط او را راهي تيم رقيب كردند تا امروز شاهد شكست وزنهبرداري ايران در تصاحب كرسيهاي تصميمگيري بينالمللي باشيم، شكستي كه كار وزنهبرداري و قهرمانان آن را در آينده دشوار ميكند، شكستي كه ثابت ميكند برخلاف تمام ادعاها و لافزنيها مسئولان ورزش ايران كوچكترين شناختي از ديپلماسي ورزش و سياسيكاريهاي آن ندارند، مسئولاني كه نه ميدانند چگونه بايد لابي كرد و نه متوجه ميشوند چه موقع بايد لب به سخن گفتن گشود. گويا داشتن مسئولاني سياستمدار در ورزش براي ايران آرزويي محال و دستنيافتني است. بايد اعتراف كرد با وجود چنين مسئولاني به طور حتم بايد شاهد اتحاد و لابيگري حريفان و دشمنان قسم خورده ايران در ورزش بود و هيچ راه فرار و علاجي هم نميتوان براي آن يافت.