فیاضی: نگاه به رسانه های ورزشی ابزاری است
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعه ای که معدل مطالعه در آن به شکل شرم آوری پایین است، روزنامه ها و رسانه های ورزشی بخش و حجم عمده ای از سبد مطالعه مردم را پر می کنند.
روزنامه خبرورزشی: سید هادی فیاضی با اشاره به نقش رسانه ها در صنعت، درباره وضعیت رسانه های ورزشی در دوران جدید به اظهار نظر پرداخت که در ادامه می خوانیم :
چرا رسانه ها ی ورزشی نمی توانند نقش بی بدیل خود در صنعت ورزش را به صورت کامل ایفا کنند؟ حلقه گم شده بین رسانه ها و صنعت ورزش چه چیزی است؟
بزرگ ترین مشکل رسانه های ورزشی در ایران نگاه ابزاری مدیران ورزشی به رسانه ها است. تا قبل از این که غیر ورزشی ها ورزش را احاطه کنند، این نگاه نبود اما با ورود بی رویه مدیران غیر ورزشی، نگاه احترام آمیز اهالی ورزش به رسانه از بین رفت و ورزشی ها باورشان شد رسانه ابزار است.مشکل بعدی کمبود حمایت است. متولیان فرهنگی از رسانه ورزشی حمایت نمی کنند چون تصور می کنند وجودشان ضرورت ندارد اما همین ها وقتی نیاز به این دارند که با طیف گسترده ای از نسل جوان ارتباط بگیرند سراغ رسانه های ورزشی می آیند چون می گویند نسل جوان ما رسانه ورزشی می خواند. این نگاه دوگانه بیشترین آسیب را به رسانه های ورزشی زده است.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعه ای که معدل مطالعه در آن به شکل شرم آوری پایین است، روزنامه ها و رسانه های ورزشی بخش و حجم عمده ای از سبد مطالعه مردم را پر می کنند. پس چه بهتر که حمایت شوند تا به بالا رفتن سطح مطالعه جامعه کمک کنند و مطالب مفیدتری برای عرضه داشته باشند. مشکل بعدی ما مشکلی است که اسپانسرهای ورزشی برای رسانه های ورزشی به وجود آورده اند. در واقع باشگاه ها و ورزش ما به دلیل بی پولی و نداشتن توان مالی تمام اختیارات خود را به اسپانسر ها واگذار می کنند.اسپانسر هم نقش رسانه را بازی می کند و فیلم ،عکس و خبر تولید می کند این از آن خطراتی است که بر ورزش و روح ما اثر خواهد گذاشت و اثرات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت.
اسپانسرها در چند سال اخیر اجازه مصاحبه و گفتگو را از مربیان و بازیکنان گرفته اند. نظرتان درباره ی این نوع برخورد اسپانسرها چیست ؟
اتفاق جالبی نیست. رسانه های ورزشی خیلی در مضیقه اند. باشگاه ها در ابتدای فصل قرارداد هایی را با اسپانسرها که من به آن پدیده های چند رقمی می گویم تنظیم می کنند که بعضا تمام اختیارات باشگاه را در در اختیار اسپانسر قرار می دهند.اسپانسر اجازه مصاحبه به بازیکنان را نمی دهد و اگر بازیکنی مصاحبه کند از مبلغ قرارداد بازیکن در طول فصل کسر خواهند کرد که این خود یک نوع کارشکنی در روند کاری رسانه های ورزشی است.
با وجود فشارها و مشکلات مالی،چگونه است که رسانه های نوشتاری توانسته اند به کار خود ادمه دهند و از بین نروند؟ رسانه های مکتوب چه مزیت رقابتی نسبت به رسانه های جدید دارند که باعث شده هنوز پابرجا بمانند؟
اعتماد به نظرم عاملی است که باعث شده هنوز مردم به روزنامه ها گرایش داشته باشند البته نه به شکل و درصد قبلی.متاسفانه تنها یکی،دو روزنامه در کشور با فروش دخل و خرج می کنند. تیراژ روزنامه های ما بسیارتیراژ خطرناکی است.تعداد زیادی از روزنامه ها با حمایت های نهادها،سازمان ها و ارگان ها منتشر می شوند. با این وضعیت مشکل جدیدی که ما روزنامه ها با آن مواجه ایم این امر است که ما محتوای جدیدی را تحویل مخاطب نمی دهیم.اما اگر چنین نگاهی در رسانه مکتوب رعایت و توجه شود قطعا مردم هنوز ترجیح می دهند که ورق بزنند و از رسانه های مکتوب اطلاعات بگیرند.
یکی از موضوع هایی که برای مردم سوال است این نگاه است که مردم معتقدند که رسانه های ورزشی برای کسب درآمد و بحث مالی از بازیکن یا مربی خاصی حمایت نابجا می کنند. به نظر شما دلیل این امر حمایت نشدن رسانه است؟
اگر بحث ما درباره ی رسانه های ورزشی است، در ورزش بحث هواداری به دلیل روح ورزش وجود دارد.بنابراین نشریاتی هستند که با اتکا به این مسئله مخاطبان خاص خود را دارند.اما اگر رسانه ای بدون دلیل طرفداری ،دشمنی و در کل سلیقه ای از تیم،گروه و یا بازیکنی حمایت کند، ماندگار نخواهد بود.روزنامه ای در عرصه مطبوعات ماندگار است که به دور از سلیقه های شخصی وبا نقد منصفانه در فضای آرام بتواند همگام با ورزش پیش برود.قطعا بدانید اگر روزنامه ای خلاف این عمل کند،ماندگار نخواهد بود.
با توجه به اینکه رسانه ها جهت دار و رویکرد محور اند. رویکرد صحیح رسانه های ورزشی به صنعت ورزش باید چگونه باشد تا به ورزش کمک کند؟
رسانه های ورزشی به خودی خود و بدون این که تابع متغیرهایی مثل صنعتی نبودن ورزش ایران باشند، بسیار زیاد به سمت صنعت شدن گام برداشته اند. رسانه های ورزشی با تمامی مشکلات و کمبودهایی که دارند چون دغدغه تیراژ دارند و باید خودشان دخل و خرج کنند و وابستگی حزبی و ارگانی و نهادی و ... ندارند و خودشان باید درآمد داشته باشند تا به راه خود ادامه بدهند به شکل پراکنده و بدون همراهی و هماهنگی خیلی ها برای صنعت شدن رسانه ورزشی تلاش کردند. اما این تلاش تا به حال بی نتیجه بوده چون نگاه به رسانه ورزشی نگاه ابزاری است و ابزار هم فصل و زمان دارد.
اما اگر منظور این است که رسانه های ورزشی تا چه حد ورزش را صنعت می بینند باز هم باید عرض شود نهایت آرزوی رسانه ورزشی این است که ورزش صنعت باشد چون اگر ورزش صنعت باشد رسانه ورزشی هم به سمت صنعت شدن قدم برمی دارد چون باید همپای جامعه ورزش حرکت کند. رسانه های ورزشی در تمام این سال ها خیلی تلاش کردند که ورزش در ایران از جایگاه بازی و سرگرمی بالاتر برود و صنعت شود.
در تمام دنیا معمولا صنعت ورزش و رسانه های ورزشی پا به پای هم و باهم پیش می روند،اما با توجه به معلول بودن این چرخه در کشور ما ،شما کدام را پیشتاز تر می دانید؟
قطعا به نظر من رسانه ها جلوتر هستند.همین ضریب نفوذ و تاثیر گذاری رسانه ها در چند سال اخیر، چه رسانه های مکتوب چه دیداری وشنیداری مانند رادیو و تلویزیون نشان دهنده این پیشتازی است.همچنین شاهد نفوذ وتاثیر گذاری رسانه های مجازی در جامعه با سرعت بالا هستیم. اما متاسفانه صنعت ورزش ما نتوانسته انچه را شایسته ورزش کشور ما است به دلیل ضعف مدیریتی و تناقض های که در تصمیم گیری ها وجود دارد،اتخاذ کند.
جایگاه واقعی رسانه های ورزشی در صنعت ورزش ایران کجا است؟ چقدر برای آنها اهمیت قائل اند و چه اندازه به آنها پرداخته می شود؟
اگر ورزش ایران صنعت باشد، رسانه های ورزشی خیلی می توانند به رشد این صنعت کمک کنند. رسانه های ورزشی می توانند بهترین مبلغ برای این صنعت باشند. به باشگاه ها کمک می کنند اسپانسر و حامی مالی بگیرند، قرارداد تبلیغاتی ببندند، محصولات خود را بهتر بفروشند، اما حالا که صنعت نیست، رسانه های ورزشی باید کمک کنند بخش خصوصی وارد ورزش شود، کمک کنند نگاه مسئولان به ورزش یک نگاه جدی باشد. کمک کنند ورزش حقوق اولیه خودش نظیر حق پخش، کپی رایت و تبلیغات و بلیت فروشی و اسپانسر محیطی و ... را بگیرد تا قدم های اساسی به سمت خودکفایی بردارد. رسانه های ورزشی تا به حال این کار را کم انجام نداده اند.
اما چون نگاه به رسانه های ورزشی یک نگاه ابزاری است، تلاش آنها به ثمر نمی نشیند. مسئولان محترمی که در زمینه ورزش به جای تعامل با رسانه، با رسانه تقابل کردند، این نکته مهم یادشان رفت که دارند بلندگوی تبلیغاتی خودشان و تریبون اصلی خودشان و سخنگوی پنهان شان را خلع سلاح می کنند.
دوستان یادشان رفت به وقت امتیاز گرفتن از جامعه به یک حامی قوی نیاز دارند و خودشان این حامی قوی را پیش چشم جامعه کوچک کردند و حالا نمی توانند از توان رسانه برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند.
مدیرانی که موقع مواجه شدن با نقد، به جای استقبال از نظر منتقد، نقد گریزی و منتقد ستیزی کردند و به منتقد انگ زدند و گفتند رسانه هدف غیر عرف دارد که انتقاد می کند، باید فکر این جا را هم می کردند که خودشان رسانه را از چشم جامعه انداختند و حالا هر چه رسانه می گوید ورزش در جهان صنعت است نه بازی و نه سرگرمی، آنها نمی توانند به گفته و نوشته رسانه استناد کنند چون خودشان قبلا تلاش کرده بودند گفته و نوشته رسانه را بی اثر و خطی و منظوردار جلوه بدهند.
باتوجه به این که در کشور ما روزنامه ها با مشکلات زیادی در بحث مالی مواجه هستند و بنگاه سود دهی نیستند،به نظر شما چه اتفاقی افتاده است که ما در کشورمان برخلاف کشورهای پیشرفته حدود 10 روزنامه ورزشی داریم؟
این امر قطعا مشکل جدی است که مطبوعات ما دچار آن شده است.البته اگر ما می گوییم 10 یا 11 روزنامه ورزشی داریم.قطعا همه ی این روزنامه حضور روی کیوسک و گسترده ندارند.تنها چند روزنامه ورزشی در کشور هستند که روی کیوسک می روند و مخاطب برای خرید آنها پول می پردازد و مابقی هم نمی دانم که با چه هدفی با تیراژ خیلی پایین و با اهدافی که برای بنده هم ناشناخنه است منتشر می شوند. ورزش ما حتما نیاز به 10 روزنامه ورزشی ندارد.
به عنوان حرف آخر،مهم ترین موضوعی را که در رابطه با رسانه های ورزشی می توانید بیان کنید بفرمائید.
ما نیاز داریم از ابتدا یک رابطه جدید میان رسانه ورزشی و ورزش تعریف کنیم. یعنی یک چارچوب جدید مشخص کنیم که در این چارچوب ورزش برای صنعتی شدن روی کمک رسانه حساب باز کند. یک رابطه سالم دو سر برد و نه یک رابطه ابزاری. اگر این کار را کردیم، کارکرد رسانه را می بینیم که جادو می کند.