محسن کریمی: دومینویی به التعاون گل زدم/ تلاش می‌کنم تا به اروپا برسم

وقتی با مسئولان تیم و باشگاه حرف زدیم و وضعیت تیم استقلال مطرح شد ترجیح دادم که جایی نروم تا به استقلال کمک کنم. البته من عضو کوچکی از این تیم هستم ولی به هر حال وقتی آن اتفاقات رخ داد و پنجره نقل و انتقالاتی مان از سوی فیفا بسته شد و نشد یارگیری کنیم این شرایط برای من هم به این شکل رقم خورد.

کد خبر : 638022
سرویس ورزشی فردا: خیلی ها معتقدند گلی که محسن کریمی به التعاون زد دلیل اصلی برد پرگل این تیم مقابل نماینده آل سعودی در خاک عمان شد. اینکه التعاون پس از آن گل دیگر نتوانست خود را جمع و جور کرده و با عجله برای جبران، جلو کشید و گل سوم را هم خورد و گل چهارم را نه. پسر 22 ساله این روزهای استقلال از رویاها و برنامه های آینده اش حرف زد و مشخص کرد که اهل کجاست و در تهران چکار می کند. فردا: بعد از مدتها برای استقلال به میدان رفتی؟ - متأسفانه بدشانسی آوردم. در این فصل چند بار مصدوم شدم. مصدومیت هایم هم زودگذر نبودند و هر بار مدتی مرا از بازی ها دور نگه داشتند. البته این بار خیلی بطول نینجامید و بیشتر به خاطر نتایج خوب تیم بود که من فرصت بازی پیدا نمی کردم.
فردا: چطور؟ بیشتر توضیح می دهی؟ - خب وقتی تیم نتیجه می گیرد سرمربی هم دوست ندارد به ترکیب دست بزند. از طرفی بازی کردن که دست من نیست. من فقط باید خوب تمرین کنم و خودم را در بهترین شرایط نگه دارم تا کادر فنی هر زمان خواست از من استفاده کند. شکر خدا وضعیتم هم خوب بود و بعد از باختی که مقابل الاهلی داشتیم علی آقا به من اعتماد کرد و مرا بازی داد.
فردا: بازی در مسقط چطور بود؟ - ای کاش این بازی در تهران برگزار می شد. متأسفانه برنامه جدیدی که برای برگزاری دیدارهای ما مقابل تیم های عربستانی ریخته اند سبب شده که این مشکلات بوجود بیاید.
فردا: اما خلال بازی با بازیکنان تیم التعاون رفتار دوستانه ای داشتید؟ - طبیعی است. ورزش یعنی دوستی و ما که در زمین ورزش کاری جز بازی و مسابقه نداریم. آنها هم به ما احترام می گذاشتند و فقط ما نبودیم که به آنها احترام می گذاشتیم. ما باید تحت هر شرایطی فرهنگ بالای اسلامی مان را به رقبای خود نشان بدهیم و انصافا آنها هم خیلی با احترام رفتار می کردند.
فردا: فکر می کنی این مسایل حل شود؟ صددرصد حل می شود. فقط کمی زمان می برد که آن را هم تحمل می کنیم(خنده).
فردا: بازی با الاهلی در دوبی سخت تر بود یا بازی با التعاون؟ خب در ورزشگاه آل راشد خیلی سر و صدای اضافه زیاد بود. دائم صدای آژیر پلیس از بلندگوها پخش می شد و این برای تیمی که به این وضعیت عادت ندارد خیلی کار را سخت می کند. با این همه ما تا دقایق آخر بازی خوب جلو رفته بودیم و داشتیم یک مساوی با ارزش در خانه الاهلی می گرفتیم که متأسفانه نشد.
فردا: درباره گلی که به التعاون زدی حرفی نمی زنی؟ - خیلی دلنشین بود و چسبید. خوشحالم که توانستم زحمات بچه های تیم را جبران کنم.
فردا: توپ مسیر عجیبی را طی کرد تا به زننده گل رسید؟ - دقیقا! از روی سر علی (قربانی) رد شد و بعد جابر چرخید تا آن را بزند و نشد و در نهایت من توپ را به گل تبدیل کردم. بعد از گل اینقدر خوشحال بودم که آن موقع خیلی نفهمیدم چه اتفاقی رخ داد ولی بعد از بازی که صحنه گل را دیدم تازه متوجه شدم که چه جای خوبی ایستاده بودم. وگرنه ممکن بود توپ را از دست بدهیم. گلم شبیه بازی دومینو بود و در نهایت به من رسید.
فردا: وضعیت تان در جدول بهتر شد. فکر می کنی لوکوموتیو را هم شکست بدهید؟ - نمی توان جلو جلو حرف زد. ما می خواهیم از گروه مان صعود کنیم و همه برای این موضوع همقسم شده ایم. از طرفی این بازی در تهران برگزار می شود و از این نظر حمایت هواداران مان را هم پشت سرمان داریم و می دانیم بازی برای هر تیمی در آزادی به خودی خود یک کابوس است. قطعا هم هواداران مان ورزشگاه را پر می کنند و این به ما کمک می کند تا یک یار اضافه تر نسبت به لوکوموتیو داشته باشیم.
فردا: کمی هم از خودت بگو و اینکه در تهران چه می کنی؟ - درس می خوانم و برای امتحان به شمال می روم(خنده). درست شنیدید. کلاس های درسم در شمال هستند و خودم در تهران درس می خوانم و بعد برای امتحان به شمال می روم.
فردا: در تهران تنها هستی؟ - نه. بیشتر اوقات مادرم یا مادر و پدرم با من هستند. اگر هم آنها نباشند برادرم اینجاست. یا پسرخاله ام خلاصه که همه به من لطف دارند و نمی گذارند در تهران تنها بمانم. گرچه دوستان خوبم در استقلال هم هستند و آنها هم به من محبت دارند.
فردا: بعد از بازی عکسی از تو منتشر شد که در آغوش مهدی رحمتی بودی و مانند بچه بغلت کرده بود!؟ - بله (خنده). آقا سید خیلی به من لطف دارد. او همیشه مثل یک برادر بزرگتر برای من و همه بچه های جوان تیم زحمت می کشد و بعد بازی هم وقتی از خوشحالی برد به سمتش رفتم تا خوشحالی ام را با کاپیتان قسمت کنم مرا بغل کرد و گفت خوشحال است که بعد از بازگشت به ترکیب اصلی موفق شدم گل بزنم. او کلا سربه سر همه می گذارد و از این نظر یک کاپیتان نمونه است.
فردا: اهل ساری هستی؟ - من متولد روستای کیاسر در نزدیکی ساری هستم. یک منطقه زیبا که تا نبینید متوجه حرفم نمی شوید.
فردا: فقط یک برادر داری؟ - نه. یک خواهر هم دارم که هر دو آنها از من بزرگترند.
فردا: مدتی قبل خبری درباره ات منتشر شد که از یکی دو لیگ اروپایی پیشنهاد داشتی! ماجرا از چه قرار بود؟ - مدیر برنامه ام این پیشنهادات را دریافت کرده بود و وقتی در این باره با من حرف زد من همه چیز را به مشورت با باشگاه موکول کردم و در نهایت هم تصمیم بر این شد که فعلا تا آخر این فصل در استقلال بمانم.
فردا: چرا؟ دوست نداشتی در اروپا توپ بزنی؟ - اتفاقا همه هدفم از تلاش در فوتبال رسیدن به آنجاست اما وقتی با مسئولان تیم و باشگاه حرف زدیم و وضعیت تیم استقلال مطرح شد ترجیح دادم که جایی نروم تا به استقلال کمک کنم. البته من عضو کوچکی از این تیم هستم ولی به هر حال وقتی آن اتفاقات رخ داد و پنجره نقل و انتقالاتی مان از سوی فیفا بسته شد و نشد یارگیری کنیم این شرایط برای من هم به این شکل رقم خورد. خودم هم دوست نداشتم در این وضعیت تیم را تنها بگذارم و به نوعی به من لطف هم شد. البته خیلی هم خوب شد و انشااله اگر باز هم خوب باشم می توانم بعدها راهی اروپا شوم.
فردا: از لیگ و رقابت با تراکتور و پرسپولیس حرفی نمی زنی؟ - کار به مراتب از نیم فصل اول دشوارتر شده و باید با همه توان در لیگ بازی کنیم. معتقدم اگر می خواهیم سال بعد هم که ظاهرا سهمیه کشورمان در آسیا کم هم شده دوباره در لیگ قهرمانان آسیا حضور داشته باشیم باید از این به بعد با جدیت بیشتری در لیگ حاضر شویم. حتما تراکتور و پرسپولیس هم همین افکار را دنبال می کنند و از این گذشته سایر تیم ها هم هستند. در کل کار سختی در پیش داریم.
فردا: حرف باقی مانده؟ - از همه هواداران استقلال که من و استقلال را حمایت می کنند ممنونم و امدیوارم بتوانیم با یک عنوان خوب و نتایج دلچسب همه شان را شاد و راضی کنیم. البته از آنها هم می خواهم که ما را در هیچ مسابقه ای تنها نگذارند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: