رئیس هلال‌احمر تهران: امکانات لازم برای مواجهه با کولاک و برف نداشتیم

«وقتی 18 روز پیش، برف و بوران فیروزکوه و آبعلی را در بر گرفت و چند خودرو زیر بهمن ماندند و چند نفر از هموطنان‌‌مان جان خود را در شب سرد و بی‌رحم زمستانی از دست دادند نیروهای امدادی دقیقاً کجا بودند؟ چرا پلیس یا راهداری جاده را نبسته بودند؟ تلویزیون باید به مسافران هشدار می‌داد تا کسانی که قصد سفر یا عبور از این جاده را دارند باید زنجیرچرخ داشته‌ باشند یا سفر خود را به زمان دیگری بیندازند؛ چرا این هشدار زیرنویس نشد؟ اصلاً امکانات و تجهیزات برای نجات گرفتارشدگان در برف و کولاک و بهمن مهیا بود؟»

کد خبر : 633697
روزنامه ایران: «وقتی 18 روز پیش، برف و بوران فیروزکوه و آبعلی را در بر گرفت و چند خودرو زیر بهمن ماندند و چند نفر از هموطنان‌‌مان جان خود را در شب سرد و بی‌رحم زمستانی از دست دادند نیروهای امدادی دقیقاً کجا بودند؟ چرا پلیس یا راهداری جاده را نبسته بودند؟ تلویزیون باید به مسافران هشدار می‌داد تا کسانی که قصد سفر یا عبور از این جاده را دارند باید زنجیرچرخ داشته‌ باشند یا سفر خود را به زمان دیگری بیندازند؛ چرا این هشدار زیرنویس نشد؟ اصلاً امکانات و تجهیزات برای نجات گرفتارشدگان در برف و کولاک و بهمن مهیا بود؟»
سؤالات دیگری هم هست که ذهن بسیاری از شهروندان را به خود مشغول کرده‌است. مگر چقدر در سال باران و برف داریم که نمی‌توانیم تمهیدات لازم را برای آن بیندیشیم؟ این سؤالات بخشی از دغدغه‌های مردمی است که می‌خواهند حقیقت را بدانند. حسین کتابدار، مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان تهران پاسخگوی سؤالاتی است که تاکنون پاسخی به آنها داده نشده‌است. وی پیش از وقوع بهمن در فیروزکوه حضور داشته‌ و شاهد حوادث تلخ آن شب بوده است. البته او پیش از وارد شدن به بحث به این نکته اشاره می‌کند که برای پیشگیری از بسیاری حوادث مترقبه و غیرمترقبه می‌توان با اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی بهره برد؛ حلقه مفقوده‌ای که معمولاً به آن توجهی نمی‌شود.
بعد از واقعه بهمن در آبعلی و فیروزکوه مردم در شبکه‌های اجتماعی خیلی نسبت به امدادرسانی در برف و کولاک انتقاد داشتند. اینکه نیروی امدادی دیر رسید و امدادرسانی بموقع انجام نشد. علت این نارضایتی خیلی پر رنگ از نیروهای امدادی را در چه می‌بینید؟
در حادثه فیروزکوه و آبعلی شرکای ما در جاده خیلی دخیل هستند. پلیس راه بسیار نقش اساسی دارد. اورژانس هم جزو شرکای ما است. ما به عنوان جمعیت هلال احمر در پایگاه‌های‌مان هستیم. در استان تهران 5 پایگاه کوهستانی و 15 پایگاه جاده‌ای داریم. در اتفاق‌های اینچنینی هماهنگی‌های بین بخشی مهم است. در هفته‌های گذشته اتفاقی افتاد و هزاران نفر گله‌مند هستند. چه کسی مقصر است؟ استانداری باید پلیس، اورژانس، پلیس راهداری و هلال‌احمر را صدا بزند و از آنها سؤال کند که جاده را بموقع بستند یا نه؟ اگر جاده بسته نشد چرا یک ساعت بعد از آنکه متوجه بحران شدند جاده بسته نشد؟ چرا ماشین‌ها را برنگرداندند؟ آیا به مردم اخطار داده شده بود؟ چرا در خط مخالف لاین ماشین‌ها شاخ به شاخ شدند و هیچ راه رفت و برگشتی باقی نماند؟ آیا واقعاً صدا و سیما قبلاً برف و کولاک این محورها را اطلاع‌رسانی کرده بود؟ اینها را باید سؤال کنند.
یعنی یک سیستم مدیریت بحران متمرکز وجود نداشت؟
نمی دانم و نمی‌توانم جواب بدهم.
چرا امداد و نجات در زمانی که باید حضور داشت، نبود؟
من بعدازظهر تمام محورها را رفتم، ساعت 11 شب جایی که بهمن آمده بود حضور داشتم. امکانات هلال‌احمر و پزشک و آمبولانس در آبعلی مستقر بود ولی ساعت 11 شب که به سمت آبعلی در حرکت بودیم مسیر را بسته بودند. خبر نداشتیم عده‌ای زیر بهمن مانده‌اند.
بلافاصله مسیر را برگشتم و به فیروزکوه رفتم. فکر می‌کنید صف خودرو چند کیلومتر بود؟
هلیکوپتر دید در شب هم نداریم که در آن موقع شب پرواز کند. البته شدت کولاک به قدری شدید بود که امکان پرواز بالگرد نبود. اگر هم می‌آمد چه کار می‌کرد؟ ما مصدوم نداشتیم. بالگرد چه نقشی می‌توانست داشته باشد.
یعنی مستأصل شده بودید؟
تنها کاری که توانستم بکنم، از طریق بیسیم هماهنگی‌ها را انجام می‌دادیم. تصور کنید در تهران زلزله اتفاق بیفتد که تلفن‌ها قطع شود من اینجا باید فرماندهی عملیات را انجام دهم. فرونشست شهران را به خاطر دارید که ارتباطات در شهران از کار افتاده بود. به تلفن و تلفن همراه من دسترسی نداشتند. خوشبختانه آن‌شب ارتباطات قطع نشد و تلفن ثابت و تلفن همراه کار می‌کرد. اشکالات کلی را می‌گویم؛ نباید اجازه می‌دادیم مردم در طول مسیر می‌رفتند. ما نیروها را در طول مسیر مستقر کردیم. بیشتر به خاطر احساس وظیفه و غیرت و مردانگی، نیروهای داوطلب ما به مردم خدمات می‌دادند. مردم بلد نبودند زنجیر چرخ بیندازند، بنزین شان به اندازه کافی نبود و حتی برخی بخاری نداشتند. ما پتو داشتیم اما چه جوری باید دست مردم می‌رساندیم؟ راه بسته بود. دما 20 درجه زیر صفر بود. خرما،نان، پتو و کنسرو توزیع کردیم. می‌ترسیدم نیروهای داوطلب‌مان یخ بزنند اما آنها با دست در گردنه «گدوک» وسایل امدادی را به مردم رسانده و توزیع می‌کردند.

مهندسی جاده‌سازی اشکال دارد. تمام خطوط مواصلاتی باید لاین اضطراری داشته باشند. در جاده اصلاً امکان امدادرسانی وجود نداشت. ساعت 2 صبح بود. هر دو لاین از مازندران به تهران و بالعکس بسته بود، نه من می‌توانستم امدادرسانی کنم و نه آنها می‌توانستند بروند. با این اوصاف چه سیل بیاید چه برف و بوران و چه حادثه‌ای مثل پلاسکو اتفاق بیفتد مدیریت بحران نداریم و باید منتظر فاجعه باشیم؟ بله همیشه به شوخی می‌گویم اینجا ایران است. ما نباید خودمان را زیاد با کشورهای پیشرفته از نظر امکانات و آموزش مقایسه کنیم. در ایران، ارزش زندگی خیلی پایین است؛ از 17 هزار کشته در تصادفات رانندگی هم مشخص است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: