چطور از کمال گرایی دست برداریم؟

کمال‌گرایی طاقت‌فرسا است. این خوبه که بخوای بهترین باشی، اما دنبال کردنش به عنوان یه هدف کاری نیست که ازش لذت ببری، بلکه بیشتر مثل شکنجه کردن خودت می‌مونه.

کد خبر : 622093
سرویس سبک زندگی فردا: همیشه تو هر کاری که انجام می‌دادم کمال‌گرا بودم. اگه برای دویدن بیرون می‌رفتم می‌خواستم سریع‌ترین باشم. اگه می‌خواستم بچه‌دار بشم دوست داشتم این کارو به سالم‌ترین روش ممکن انجام بدم، بدون دارو یا پرستار. می‌خواستم تو همه چیز استاد بشم، لاغرترین باشم، به بهترین مدارس برم و همه امتیازات رو برای خودم جمع کنم. اگه کمتر از چیزی که می‌خواستم به‌دست می‌آوردم احساس بدی پیدا می‌کردم. در ادامه این مطلب را به نقل از سلامت نیوز بخوانید.
اما کمال‌گرایی طاقت‌فرسا است. این خوبه که بخوای بهترین باشی، اما دنبال کردنش به عنوان یه هدف، کاری نیست که ازش لذت ببری، بلکه بیشتر مثل شکنجه کردن خودت می‌مونه. دویدن که مثل غذای روحم بود تبدیل شده بود به مراسمی زج آور. گاهی بعد از دویدن‌های طولانی مدت، از شدت فشار، بالا می‌آوردم و به جای اینکه احساس پیشرفت کنم، روحیه‌م تضعیف می‌شد.
کمال‌گرایی در پدر و مادر بودن رو هم فراموش کنید چون واقعا مزخرفه. مهم نبود من چی می‌خوام، به‌هرحال فرزندانم چیز دیگه‌ای می‌خواستند. تمیز نگه داشتن خونه به جوک تبدیل شده بود و نهایتا باید تسلیم می‌شدم. کمال گرایی؟ هرگز! دیگه نمی‌تونستم ادامه بدم و همین که این عادتو کنار گذاشتم، اتفاقات جالبی پیش اومد.
شروع به لذت بردن کردم
من سه فرزند دارم و خونه‌م هیچ‌وقت بی‌عیب و نقص نیست و همیشه یه گوشه از این خونه ریخت و پاشه. همین که اهمیت دادن به این موضوعو کنار گذاشتم، موفق شدم افراد خونه رو بیشتر مورد توجه قرار بدم. متوجه لبخند و جوک‌هاشون شدم و دیگه کمتر به ریخت و پاشاشون اهمیت می‌دادم.
بیشتر شکرگذار شدم
وقتی به طرز قرار گرفتن گلای رز کنار همدیگه اهمیت ندادم متوجه شدم بیشتر از اونا لذت می‌برم. تندروی رو کنار گذاشتم و متوجه لذت‌های کوچیک شدم. حسی که موقع نشستن روی کوسن پیدا می‌کردم، بوی عطری که روی مچ دستم می‌زدم، توجه به گل‌هایی که فرزندام برام می‌چیدند، جای عجله برای انجام دادن کارا و اول بودن تو همه‌چیز رو گرفته بود. با کنار گذاشتن کمال‌گرایی متوجه زیبایی لحظه‌ها شدم و بابت این واقعا شکرگذارم.
کارهای بیشتری رو به پایان می رسونم
داشتن موها و ناخن کامل رو کنار گذاشتم و همین زمان رو برای ورزش کردن، افزایش تعادل و بازی با فرزندام صرف کردم. در واقع به چیزایی پرداختم که منو واقعا خوشحال می‌کرد، نه چیزایی که ظاهرمو خوشحال نشون می‌داد.
متناسب تر شدم
من در دویدن، دنبال کمال بودم اما چنین چیزی اتفاق نمی‌افتاد. هنگام دویدن برای خودم زمان‌هایی رو مشخص می‌کردم و باید سر موقع به مقصد می‌رسیدم اما وقتی این چیزا رو رها کردم متوجه ورزش‌های دیگه‌ای مثل یوگا شدم که زندگیم رو تغییر داد. بعد از مدتی فهمیدم تناسب اندامم هم بیشتر شده.
عشق واقعی و حقیقی رو پیدا کردم
رها کردن کمال‌گرایی و وقت گذاشتنای بیش از حد روی امور بی‌مورد، باعث شد چیزی که واقعا مهمه رو ببینم. متوجه عشقی که تو زندگی داشتم شدم، طوری که فرزندان و همسرم صدام می‌کردن، طوری که من رو تو آغوش می‌گرفتند و احساسی که به من می‌دادند رو بهتر از هر وقتی درک می‌کردم.
استایل واقعیم رو پیدا کردم
قبل از این، داشتم پست های اینستاگرام و شبکه اجتماعی رو زندگی می‌کردم اما استایل واقعی من چیز دیگه‌ای بود. متوجه شدم وقتی بدون تحت تاثیر قرار گرفتن و تنها با توجه به علایق خودم پیش می‌رم، همه چیز زیباتر و ساده‌تره.
زندگی کردن واقعی رو شروع کردم.
هرچیزی تو زندگی‌مون مهمه، کامل نیست. فرزندانمون اشتباه می‌کنند، گاهی شکست می‌خوریم، کاری نیمه تموم می‌مونه. مدت زمان زیادی رو به‌خاطر کمال‌گرایی از دست دادم و نتونستم از چیزی جز هدفم لذت ببرم. وقتی تصمیم گرفتم به جای لذت بردن از پایان کار، از لحظه لحظۀ زندگی لذت ببرم، حقیقت رو دریافتم: وقتی تلاش می‌کردم به چیزی دست‌نیافتنی برسم، همه چیزو از دست می‌دادم.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: