دانشآموزان «خونبازی» میکنند؛ مسئولان سياسیبازی
صداي پاي آسيبهاي اجتماعي را اين بار از مدارس دخترانه ميتوان شنيد. پس از تب باربي شدن و پايين آمدن سن استفاده از لوازم آرايشي اين بار نوبت به بازي جديدي رسيده كه نقشي ماندگار را بر آينده نوجواناني كه قرار است مادران آينده باشند، ميگذارد.
ماجراي «خون بازي» در مدارس دخترانه با دست به دست شدن يك كليپ در فضاي مجازي آغاز شد؛ موضوعي كه كارشناساني نظير مجيد صفارينيا، رئيس انجمن آسيبشناسي اجتماعي ايران معتقد است بايد از سوي مسئولان آموزش و پرورش جدي گرفته شود، اما مجيد ابهري آسيبشناس و استاد دانشگاه شهيد بهشتي تصريح ميكند: متأسفانه نام آموزش و پرورش سالهاست كه در كشور ما نماد آموزش و تربيت نوجوانان و جوانان است؛ در حاليكه در اين وزارتخانه به مقوله پرورش توجه نميشود.
«اگر ميخواهيد يك نسل را تغيير دهيد، پسران را تغيير دهيد اما اگر ميخواهيد چند نسل را تغيير دهيد، نگاه دختران جامعه را عوض كنيد»؛ اين بخشي از استراتژي غرب براي تغيير در جوامع سنتي و ارزشي مانند ايران است كه سوار بر سياستگذاريهاي نادرست داخلي و همچنين نفوذ در ساختارهايي مانند آموزش و پرورش و صد البته به كمك فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي اجرايي ميشود. به بيان ديگر پروژه نفوذ بيش از آنكه مردان و پسران جامعه ما را هدف گرفته باشد، زنان و دختران را در نوك پيكان خود قرار داده تا تغييري پايدار را در ميان نسلهاي بعدي كشورمان ايجاد كند. استراتژي اين تغيير گاهي با اسباببازيهايي مانند عروسك باربي است كه انعكاس آن را در چهره و رفتار زنان و دختران جامعه ميبينيم و گاهي اوقات هم در قالب سيگنالهايي براي دختران مدرسهاي كه خود را به شكل «خونبازي» نشان ميدهد. بديهي است در برابر چنين آسيبي نوجواناني كه داراي پيشزمينه مشكلات فردي و خانوادگي هستند، آسيبپذيرترند هر چند در اين بين برخي از نوجوانان هم بر پايه چشم و همچشمي يا پذيرفتهشدن در گروه همسالان با گروه ديگر همراهي ميكنند.
دكتر ابهري، رفتارشناس با تأكيد بر اينكه در جامعه به درستي به ارائه الگوها و نمادهاي تربيتي نپرداختهايم، ميافزايد: اين در حالي است كه ارائه الگوهاي تربيتي و پرورشي و سياستگذاريهاي ضروري براي تخليه انرژي و نشاطآفريني ميتواند جوانان را از انحراف و سقوط در ورطه رفتارهاي ناهنجاري مانند خونبازي باز دارد. اين آسيبشناس در پاسخ به اين سؤال كه چنين رفتاري از كجا آمده است، ميگويد: گروههايي كه در كشورهاي اروپايي و امريكايي، رفتارهايي چون خودزني و خونخوري را ترويج ميكنند، اغلب زيرمجموعه فرقههاي شيطاني هستند و اين گونه رفتارها را در مهمانيها و همايشهاي خود به عنوان رفتار آيينيشان انجام ميدهند. به گفته وي، صحنههاي دلخراش اينگونه حركات در فضاي مجازي در گروههاي مختلف در دسترس فرزندان ما قرار ميگيرد. دختران جوان به خاطر غرور كاذب و عقب نماندن از دوستان اقدام به خودزني و خون بازي ميكنند كه با تكرار آنها سطح خشونت، پرخاشگري و قساوت قلبي در آنها به طرز چشمگيري رشد مييابد.
نقش فضاي مجازي در گسترش آسيبهايي از اين دست ميان نسل جوان قابلانكار نيست. ابهري در اين باره ميگويد: ورود هر فناوري به جامعه مستلزم بسترسازي فكري و فرهنگي است، در غير اين صورت، امتيازات آن نسبت به آسيبها و عوارضي كه دارد، ناچيز خواهد بود. فضاي مجازي اگرچه ارتباطات را تسهيل و امكان تبادل اطلاعات و برقراري ارتباط را فراهم كرده است، اما عوارض و آسيبهاي نوپديدي را به همراه داشته كه تركشهاي آن نوجوانان و جوانان را قرباني ميكند. اين رفتارشناس درباره راهكار مواجهه منطقي با آسيبهايي از اين دست ميگويد: آموزش و پرورش بايد در كنار ساير رسانهها مانند صدا و سيما و خانواده به رسالت پرورشي خود عمل كند و آموزش و آگاهيهاي لازم را به دانشآموزان بدهد. خانوادهها هم بايد با ايجاد روابط صميمانه با فرزندان و صرف وقت براي آنها مخصوصاً در دوران بلوغ اجازه ندهند فرزندان آنها با كاستيهاي عاطفي مواجه شوند.