انگار بازى قرآن و نیزه رسم كوفى‌هاست

تاریخ همیشه نگاهش به كوفه مشكوک بوده، كوفه انگار هیچ وقت روى خوشش با قرآن نبوده، انگار بازى قرآن و نیزه رسم كوفى‌ها بوده، روزى فریب قرآن مكتوب روى نیزه را خورده بودند و امروز قرآن گویا را بر نیزه كرده‌اند.

کد خبر : 578104
سرویس سبک‌زندگی فردا؛ محمدرضا جوان‌آراسته: تاریخ روز چهاردهم را در زندان صبح كرده. در خانه‌اى كنار مسجد كوفه كه دور تا دورش سرباز بوده، پنجره‌اى نداشته و راه ورود و خروجش بسته بوده.
تاریخ هم اتاق سجاد(ع) شده، كنارش روى زمین نشسته و همراهش ناله زنان اسیر را شنیده. زینب(س) را دیده كه غم خوار ناله زنان مى‌شده، تسلیت گوى دل‌هاى سوخته‌شان بوده و همدم داغ‌هاى سینه‌شان.
تاریخ ندیده اما زینب(س) حتما خواهرها را جمع كرده، فاطمه و ام‌كلثوم را، براى‌شان قرآن خوانده، خوانده كه "صبر پیشه كن، چنان كه پیامبران اولوالعزم چنین كردند"، بعد دستى روى سر سكینه و رقیه كشیده و خوانده "بر آن چه این مردمان مى‌گویند صبر كن"، رباب را صدا زده و خوانده "بشارت بده صبر پیشگان را، آنان كه وقتى مصیبتى به ایشان رسد، مى‌گویند ما از آنِ خداییم و به سوى او باز مى‌گردیم".
تاریخ یادش هست سال‌ها پیش، محله‌اى آن سوتر، دختران و زنان كوفى دور تا دور زینب‌(س) نشسته بودند و كلمه به كلمه قرآن مى‌آموختند، شان نزول مى‌پرسیدند و تفسیر مى‌شنیدند.
تاریخ اما همیشه نگاهش به كوفه مشكوک بوده، كوفه انگار هیچ وقت روى خوشش با قرآن نبوده، انگار بازى قرآن و نیزه رسم كوفى‌ها بوده، پدران همین دختران كه شاگردى كلاس زینب(س) را مى‌كردند، روزى فریب قرآن مكتوب روى نیزه را خورده بودند و همسران‌شان امروز قرآن گویا را بر نیزه كرده بودند.
با نگاهى به مقتل مقرم
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: